( 4.1 امتیاز از 2437 )

 

عصر شیعه - «و مبشراً برسول ياتي من بعدي اسمه احمد». اين قسمت از آيه به قسمت دوم از رسالت آن جناب اشاره دارد؛ همچنان که جملة «مصدقاً لما بين يدي من التورية» به قسمت اول از رسالتش اشاره داشت.

اين را هم مي‏دانيم که بشارت عبارت است از خبري که شنونده از شنيدنش خوشحال گردد، و معلوم است که چنين خبري چيزي جز از خيري که به شنونده برسد و عايد او شود، نمي‏تواند باشد، و خيري که از بعثت پيامبر و دعوت او انتظار مي‏رود اين است که با بعثتش باب رحمت الهي به روي انسان‌ها باز شود، و در نتيجه سعادت دنيا و عقباي شان به وسيله عقائد حقه، و يا اعمال صالح، و يا هر دو تأمين گردد.‏

و بشارت به آمدن پيامبري بعد از پيامبري ديگر ـ با در نظر گرفتن اين که پيغمبر سابق دعوتش پذيرفته شده و جا افتاده، و با در نظر داشتن وحدت دعوت ديني در همه انبياء ـ وقتي تصور دارد و داراي خاصيت بشارت است که پيامبر دوم دعوتي پيشرفته‏تر و ديني کامل‏تر آورده باشد. ديني که مشتمل بر عقائد حقه بيشترو شرايع عادلانه‏تر براي جامعه، و نسبت به سعادت بشر در دنيا و آخرت فراگيرتر باشد؛ و گرنه انسان‌ها از آمدن پيامبر دوم چيز اضافه‌اي عايدشان نمي‏شود و از بشارت آمدنش خرسند نمي‏گردند.

‏با اين بيان روشن گرديد که جملة «و مبشرا برسول ياتي من بعدي»،هر چند از اين نکته خبري نداده، اما معنايش مي‏فهماند که آنچه پيامبر احمد(ص) مي‏آورد، پيشرفته‏تر و کامل‌تر از ديني است که تورات متضمن آن است، و آنچه عيسي(ع) بدان مبعوث شده، در حقيقت واسطه‏اي است بين دو دعوت.

‏در نتيجه، کلام عيسي بن مريم را اين طور بايد معنا کرد: «اني رسول الله اليکم مصدقاً...»؛ من فرستاده‏اي هستم از ناحية خداي تعالي به سوي شما تا شما را به سوي شريعت تورات و منهاج آن دعوت کنم....«و لاحل لکم بعض الذي حرم عليکم»؛ و بعضي از آنچه را که بر شما حرام شده برايتان حلال کنم، و اين همان شريعتي است که خداي تعالي به دست من برايتان آورده، و به زودي آن را با بعثت پيامبري به نام احمد (ص) که بعد از من خواهد آمد، تکميل مي‏کند.

‏از نظر اعتبار عقلي هم مطلب از اين قرار است؛ چون اگر در معارف الهي که اسلام بدان دعوت مي‏کند، دقت کنيم خواهيم ديد که از شريعت‏هاي آسماني ديگر که قبل از اسلام بوده، دقيق‏تر و کامل‌تر است.

مخصوصاً توحيدي که اسلام بدان مي‏خواند ـ و يکي از اصول عقائد اسلام است، و همه احکام اسلام بر آن اساس تشريع شده، و بازگشت همه معارف حقيقي بدان است ـ توحيدي است بسيار دقيق که ما در مباحث سابق کتاب الميزان،پاره‏اي مطالب در باره آن گذرانديم.

‏و همچنين شرايع و قوانين عملي اسلام که در دقت آن همين بس که از کوچکترين حرکات و سکنات فردي و اجتماعي انسان گرفته تا بزرگترين آن را در نظر گرفته، و همه را تعديل نموده، و از افراط و تفريط در يک يک آنها جلوگيري نموده، و براي هر يک حدي معين فرموده، و در عين حال تمامي اعمال بشر را بر اساس سعادت پايه‏ريزي کرده و بر اساس توحيد تنظيم فرموده است.
‏«ترجمه الميزان، ج 19»‏

تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر