(
1378
)
امتیاز از
يوگا؛ عرفان تن محور
عصر شیعه - يوگا (yoga) يا به عبارت فارسي «جوك»كه از طرفي به عنوان ورزش و از طرفي ديگر به عنوان راه حقيقت مورد توجه است هر چند در كشور ما نوظهور است، اما بنا به اعتقاد هندوها سابقه طولاني 2 هزار ساله دارد.
امروزه يوگا در مناطق مختلفي از جهان تعليم داده ميشود. مهمترين كشوري كه يوگا درآن جايگاه ويژهاي دارد، كشور هند است به گونهاي كه 2 هزار مركز آموزش يوگاي بيحاي هند توسط دولت به عنوان دانشگاه شناخته شدهاند. پتنجلي (PATANGLI)، مؤسس يوگاست كه حدود دو قرن قبل از دوم ميلاد مباني و مسائل مربوط به يوگا را مدون كرده است.
ماهيت يوگا و مراحل آن
در يوگا ادعا ميشود انسان از طريق آن به خودآگاهي رسيده و به خويشتن خويش پي ميبرد و قادر به شناخت و ديدن حقيقت ميشود.» مروجين اصلي يوگا اين مكتب را نه فقط يك ورزش بلكه معبري براي وصول به حقيقت ميدانند. آنان معتقدند: «مفهوم يوگا بسيار عميقتر از آن است كه بين عوام شايع است، عدهاي آن را ورزش ميدانند، گروهي فكر ميكنند با يوگا ميتوانند به زيبايي و تناسب اندام برسند. ولي هدف يوگا متعاليتر از موارد فوق است، شخص ضمن خودشناسي به سلامت جسم و ذهن نائل گشته و نهايتاً به آرامش درون دست مييابد.»
يوگا در بالاترين سطح به ادعاي آگاهي وحداني عارف اشاره دارد كه در آن فرد از من (نفس) خارج ميشود و سرشت روحاني او شكوفا ميشود.
فرآيند يوگا را هشت مرحله شمردهاند: «ياما (اعمال و رفتاري كه عموم بايد انجام دهند)، نياما (اعمال و روشهاي شخصي)، آسانا (حركات)، پراناياما (كنترل تنفس)، پراتيها را (اعمال فكري و كنترل احساسات)، دهارانا (تمركز)، ديانا (مدي تيشن) و ساما دهي (خودشناسي و حقيقت).
ايدههاي محوري
1- كنداليني
اين واژه به معناي مار آتشين، قدرت مار و نيروي اوليه است و منظور از آن مركزي حلقه وار است كه در حفرهاي در پايين ستون فقرات قرار دارد كه به اعتقاد يوگيها اين مركز داراي نيرويي روحاني است كه ميتواند تغييرات زيادي در وضعيت روحي و رواني فرد ايجاد نمايد.
اين نيرو نشان دهنده نيروي خلاق خداوند است كه در تعاليم هندو به آن شاكتي (تجلي بعد مونث خداوند) گفته ميشود. به اعتقاد ايشان بيداري اين نيرو بايد تحت نظر يك گورو و مرشد روحاني باشد كه خود تجربهگر تمامي مراحل مختلف در اين عمل بوده تا بتواند اين تحول را بدون آسيب به انجام رساند، چراكه بيدار كردن نابهنگام اين نيرو بيشترين خطر را در پي دارد.
از طرف ديگر بدون برانگيختن اين انرژي خفته، سير روحي و رسيدن به سامادهي كه غايت در يوگاست غيرممكن است. اين انرژي حيات اگر از ستون فقرات به سمت بالا صعود كند از بالاي سر خارج ميشود و با انرژي روحاني موجود در جهان هستي آميخته ميشود و در اين حالت است كه شخص به حالت فراآگاهي ميرسد.
فراآگاهي همان يكي شدن روح فرد با روح جهان يا ابرخود است. به اعتقاد يوگيها، رهايي از چرخه تولد و مرگ (زنجيره رنج وتناسخ) از نتايج بيداري اين نيرو است.
علاوه بر مطالبي كه در باب تأثيرات روحي و رواني بيداري كنداليني گفته شد به اعتقاد يوگيها هرگاه كنداليني فعال شود حركت آن ميتواند بر بسياري از مراكز بدن هم اثر بگذارد. اولين مركزي كه اثر ميپذيرد دستگاه اعصاب است. همين طور بر معده، قلب و خون اثراتي دارد.
-2 چاكراها و ناديها
چاكرا گردابهايي هستند كه انرژي از طريق آنها به بدن وارد و از آن خارج ميشود. در مباحث مربوط به يوگا معمولاً از هفت چاكرا نام برده ميشود كه محل تجمع انرژياند. انرژي كه اين گردابها را به كار مياندازد يكي از آنها كنداليني است، ديگري نيروي روحاني نهفته در وجود آدميان است. چاكراها قادر به دريافت انرژي هم هستند، چراكه انسانها از ديگران انرژي ميگيرند هر چند كه اين انرژي ممكن است مثبت باشد و به قدرت چاكرا كمك كند و ممكن است نيرومند باشد و بعضي از چاكراها را از كار بيندازد و ممكن است اثر منفي داشته باشد.
ناديها هم كانالهايي براي ورود و به گردش افتادن نيروي حيات در بدن هستند. (مجراي عصب در بدن ظريف) به عبارتي نادي يعني رسانه و راه جريان انرژي در بدن نادي به منزله شبكه ظريفي از شريانها هستند (به معني ني، رگ و. . . ) كه وظيفه آن حمل پرانا (انرژي حياتي) در تمام سيستم انرژي لطيف انسان است. پرانا همان «انرژي مطلق» است.
اين انرژي حياتي جهاني همان است كه در زبان چيني و ژاپني چي «chi» و كي «ki» گفته ميشود. در بعضي از متنهاي قديمي هندي به 72 هزار نادي اشاره شده كه مهمترين آنها سوشومنا، آيدا و پينگالا ناميده ميشود.
سوشومنا از كنداليني مستقيماً به سمت بالا ميرود اما دو نادي ديگر به صورت مارپيچ از كنداليني بالا ميرود. جايي كه دو نادي آيدا و پينگالا به هم ميرسند و همديگر را قطع ميكنند «چاكرا» تشكيل ميشود.
از طرف ديگر چاكراها از راه ناديها، انرژي حياتي را از محيط اطراف و كيهان و از بدنهاي لطيف دريافت ميكنند. يوگيهاي معتقد به وجود 88 هزار چاكرا در بدن هستند كه هفت چاكراي آن اصلي است كه در سرتاسر محور قائم مياني و در جلوي بدن قرار دارند (بدن اتري) كه به شكل غنچههاي گل شيپوري هستند. غنچه گل نيلوفر نماد چاكراهاست.
انرژيهاي حاصل از سنگها و مواد معدني و كانيها، تأثيرات ويژهاي بر چاكراها دارند و قدرت شفا و بيدارسازي دارند. در يوگا علاوه بر چاكراهاي متعدد و ناديهاي فراوان، به بدنهاي مختلف انرژي (بدن اتري، بدن اختري، بدن ذهني و بدن روحاني) هم اشاره شده است كه به اعتقاد ايشان اين بدنها بعد از هر تناسخي دوباره با فرم جديد بدن فيزيكي يكي ميشوند.
كتابهايي كه با عنوان چاكراتراپي امروزه منتشر ميشود با هدف فعال نمودن و باز كردن چاكراها تأليف ميشوند. هرچند براي اين هدف تكنيكهاي يوگا را بسيار مؤثر ميدانند اما دركنار آن، درمان از طريق سنگها، كانيها، موسيقي و انرژي هم در يوگا بسيار مورد تأكيد است.
تأمل و كنكاش
برخلاف آنچه مدعيان يوگا ميگويند يوگا نه مكتبي روان محور و نه مكتبي روح گرا بلكه مسلكي است كه اساساً «تن محور» است چراكه اين مبنا را يوگا از آيين تانترا گرفته و بدنامي آيين تانترا از اين نظر چنان شهره است كه ضربالمثل شده است، به گونهاي كه يكي از علل ناشناخته ماندن تانترا و عدم توجه محققان اديان هند به اين آيين، نگاه ويژه و منحصر به فرد مكتب تانترا، به جسم و تن انسان و آيينهاي جنسي آن است.
اين آيين كه در قرن چهارم ميلادي شروع و درقرن ششم تثبيت شد درحقيقت آخرين ورق از كتاب آيينهاي معنوي هند است. از نگاه هندوها معنويت در تاريخ (همچون اعتقادي كه به ادوار جهاني و انقراض تدريجي معنويت دارند) سير نزولي دارد و آثار تانترا چون مربوط به عصر سقوط معنويت بشر است دين عصر تاريكي (kali-yuga) نام گرفته است.
در نگاه تانترا چون انسان در عصر تاريكي، آلوده به گمراهيها و پليديهاست و در لجنزار ماديات غوطهور است، ناچار بايد آزادي خود را در همين منجلاب جستوجو كند و بناي معنويت خويش را در همين گرداب بنا كند پس لازم است از نيروي شگفتانگيز غريزه جنسي كه محرك عصر تاريكي است استمداد جويد. هرچند در آيينهاي باستاني هند، جسم انسان بزرگترين مانع صعود معنوي اوست، اما تانترا اهميت جسم را در حد پرستش بالا ميبرد و آن را تبديل به معبد ميكند.
منبع» جوان آنلاین» حمزه شريفيدوست
امروزه يوگا در مناطق مختلفي از جهان تعليم داده ميشود. مهمترين كشوري كه يوگا درآن جايگاه ويژهاي دارد، كشور هند است به گونهاي كه 2 هزار مركز آموزش يوگاي بيحاي هند توسط دولت به عنوان دانشگاه شناخته شدهاند. پتنجلي (PATANGLI)، مؤسس يوگاست كه حدود دو قرن قبل از دوم ميلاد مباني و مسائل مربوط به يوگا را مدون كرده است.
ماهيت يوگا و مراحل آن
در يوگا ادعا ميشود انسان از طريق آن به خودآگاهي رسيده و به خويشتن خويش پي ميبرد و قادر به شناخت و ديدن حقيقت ميشود.» مروجين اصلي يوگا اين مكتب را نه فقط يك ورزش بلكه معبري براي وصول به حقيقت ميدانند. آنان معتقدند: «مفهوم يوگا بسيار عميقتر از آن است كه بين عوام شايع است، عدهاي آن را ورزش ميدانند، گروهي فكر ميكنند با يوگا ميتوانند به زيبايي و تناسب اندام برسند. ولي هدف يوگا متعاليتر از موارد فوق است، شخص ضمن خودشناسي به سلامت جسم و ذهن نائل گشته و نهايتاً به آرامش درون دست مييابد.»
يوگا در بالاترين سطح به ادعاي آگاهي وحداني عارف اشاره دارد كه در آن فرد از من (نفس) خارج ميشود و سرشت روحاني او شكوفا ميشود.
فرآيند يوگا را هشت مرحله شمردهاند: «ياما (اعمال و رفتاري كه عموم بايد انجام دهند)، نياما (اعمال و روشهاي شخصي)، آسانا (حركات)، پراناياما (كنترل تنفس)، پراتيها را (اعمال فكري و كنترل احساسات)، دهارانا (تمركز)، ديانا (مدي تيشن) و ساما دهي (خودشناسي و حقيقت).
ايدههاي محوري
1- كنداليني
اين واژه به معناي مار آتشين، قدرت مار و نيروي اوليه است و منظور از آن مركزي حلقه وار است كه در حفرهاي در پايين ستون فقرات قرار دارد كه به اعتقاد يوگيها اين مركز داراي نيرويي روحاني است كه ميتواند تغييرات زيادي در وضعيت روحي و رواني فرد ايجاد نمايد.
اين نيرو نشان دهنده نيروي خلاق خداوند است كه در تعاليم هندو به آن شاكتي (تجلي بعد مونث خداوند) گفته ميشود. به اعتقاد ايشان بيداري اين نيرو بايد تحت نظر يك گورو و مرشد روحاني باشد كه خود تجربهگر تمامي مراحل مختلف در اين عمل بوده تا بتواند اين تحول را بدون آسيب به انجام رساند، چراكه بيدار كردن نابهنگام اين نيرو بيشترين خطر را در پي دارد.
از طرف ديگر بدون برانگيختن اين انرژي خفته، سير روحي و رسيدن به سامادهي كه غايت در يوگاست غيرممكن است. اين انرژي حيات اگر از ستون فقرات به سمت بالا صعود كند از بالاي سر خارج ميشود و با انرژي روحاني موجود در جهان هستي آميخته ميشود و در اين حالت است كه شخص به حالت فراآگاهي ميرسد.
فراآگاهي همان يكي شدن روح فرد با روح جهان يا ابرخود است. به اعتقاد يوگيها، رهايي از چرخه تولد و مرگ (زنجيره رنج وتناسخ) از نتايج بيداري اين نيرو است.
علاوه بر مطالبي كه در باب تأثيرات روحي و رواني بيداري كنداليني گفته شد به اعتقاد يوگيها هرگاه كنداليني فعال شود حركت آن ميتواند بر بسياري از مراكز بدن هم اثر بگذارد. اولين مركزي كه اثر ميپذيرد دستگاه اعصاب است. همين طور بر معده، قلب و خون اثراتي دارد.
-2 چاكراها و ناديها
چاكرا گردابهايي هستند كه انرژي از طريق آنها به بدن وارد و از آن خارج ميشود. در مباحث مربوط به يوگا معمولاً از هفت چاكرا نام برده ميشود كه محل تجمع انرژياند. انرژي كه اين گردابها را به كار مياندازد يكي از آنها كنداليني است، ديگري نيروي روحاني نهفته در وجود آدميان است. چاكراها قادر به دريافت انرژي هم هستند، چراكه انسانها از ديگران انرژي ميگيرند هر چند كه اين انرژي ممكن است مثبت باشد و به قدرت چاكرا كمك كند و ممكن است نيرومند باشد و بعضي از چاكراها را از كار بيندازد و ممكن است اثر منفي داشته باشد.
ناديها هم كانالهايي براي ورود و به گردش افتادن نيروي حيات در بدن هستند. (مجراي عصب در بدن ظريف) به عبارتي نادي يعني رسانه و راه جريان انرژي در بدن نادي به منزله شبكه ظريفي از شريانها هستند (به معني ني، رگ و. . . ) كه وظيفه آن حمل پرانا (انرژي حياتي) در تمام سيستم انرژي لطيف انسان است. پرانا همان «انرژي مطلق» است.
اين انرژي حياتي جهاني همان است كه در زبان چيني و ژاپني چي «chi» و كي «ki» گفته ميشود. در بعضي از متنهاي قديمي هندي به 72 هزار نادي اشاره شده كه مهمترين آنها سوشومنا، آيدا و پينگالا ناميده ميشود.
سوشومنا از كنداليني مستقيماً به سمت بالا ميرود اما دو نادي ديگر به صورت مارپيچ از كنداليني بالا ميرود. جايي كه دو نادي آيدا و پينگالا به هم ميرسند و همديگر را قطع ميكنند «چاكرا» تشكيل ميشود.
از طرف ديگر چاكراها از راه ناديها، انرژي حياتي را از محيط اطراف و كيهان و از بدنهاي لطيف دريافت ميكنند. يوگيهاي معتقد به وجود 88 هزار چاكرا در بدن هستند كه هفت چاكراي آن اصلي است كه در سرتاسر محور قائم مياني و در جلوي بدن قرار دارند (بدن اتري) كه به شكل غنچههاي گل شيپوري هستند. غنچه گل نيلوفر نماد چاكراهاست.
انرژيهاي حاصل از سنگها و مواد معدني و كانيها، تأثيرات ويژهاي بر چاكراها دارند و قدرت شفا و بيدارسازي دارند. در يوگا علاوه بر چاكراهاي متعدد و ناديهاي فراوان، به بدنهاي مختلف انرژي (بدن اتري، بدن اختري، بدن ذهني و بدن روحاني) هم اشاره شده است كه به اعتقاد ايشان اين بدنها بعد از هر تناسخي دوباره با فرم جديد بدن فيزيكي يكي ميشوند.
كتابهايي كه با عنوان چاكراتراپي امروزه منتشر ميشود با هدف فعال نمودن و باز كردن چاكراها تأليف ميشوند. هرچند براي اين هدف تكنيكهاي يوگا را بسيار مؤثر ميدانند اما دركنار آن، درمان از طريق سنگها، كانيها، موسيقي و انرژي هم در يوگا بسيار مورد تأكيد است.
تأمل و كنكاش
برخلاف آنچه مدعيان يوگا ميگويند يوگا نه مكتبي روان محور و نه مكتبي روح گرا بلكه مسلكي است كه اساساً «تن محور» است چراكه اين مبنا را يوگا از آيين تانترا گرفته و بدنامي آيين تانترا از اين نظر چنان شهره است كه ضربالمثل شده است، به گونهاي كه يكي از علل ناشناخته ماندن تانترا و عدم توجه محققان اديان هند به اين آيين، نگاه ويژه و منحصر به فرد مكتب تانترا، به جسم و تن انسان و آيينهاي جنسي آن است.
اين آيين كه در قرن چهارم ميلادي شروع و درقرن ششم تثبيت شد درحقيقت آخرين ورق از كتاب آيينهاي معنوي هند است. از نگاه هندوها معنويت در تاريخ (همچون اعتقادي كه به ادوار جهاني و انقراض تدريجي معنويت دارند) سير نزولي دارد و آثار تانترا چون مربوط به عصر سقوط معنويت بشر است دين عصر تاريكي (kali-yuga) نام گرفته است.
در نگاه تانترا چون انسان در عصر تاريكي، آلوده به گمراهيها و پليديهاست و در لجنزار ماديات غوطهور است، ناچار بايد آزادي خود را در همين منجلاب جستوجو كند و بناي معنويت خويش را در همين گرداب بنا كند پس لازم است از نيروي شگفتانگيز غريزه جنسي كه محرك عصر تاريكي است استمداد جويد. هرچند در آيينهاي باستاني هند، جسم انسان بزرگترين مانع صعود معنوي اوست، اما تانترا اهميت جسم را در حد پرستش بالا ميبرد و آن را تبديل به معبد ميكند.
منبع» جوان آنلاین» حمزه شريفيدوست