( 4.2 امتیاز از 1046 )

عصر شیعه - با استاد علي نصيريان به گفت‌وگو نشسته‌ام كه اين روزها مشغول بازي در فيلم «ارتباط خانوادگي» است ؛ فيلمي به كارگرداني نادر مقدس.

با او درباره متن‌ها سخن گفتيم و او نظراتش را درباره لزوم شكل‌گيري يك رنسانس در اين حوزه بيان كرد. گفت‌وگويي كه در پايان نقبي به گذشته مي‌زند تا چهره جوان اين پير سرد و گرم چشيده را به ياد آورد. آنجا كه ديالوگ ماندگار فيلمش را ديگر، بسياري از هم نسل‌هاي او و حتي جوان‌تر‌ها به ياد دارند: «سفر چيز خيلي خوبي است. آدم را پخته مي‌كند!».
علي نصيريان در بخشي از اين گفتگو به ظرفيتهاي هنري در اين سرزمين و اقدامات مخرب شبكه‌هاي ماهواره‌اي اشاره مي‌كند و مي‌گويد: مي‌بينم اين همه شبكه‌هاي تلويزيوني خارجي سريال‌هاي مبتذل اما رنگارنگ و عوام‌پسند پخش مي‌كنند. حيف است سرمايه‌هاي ما هدر برود. ما سرمايه انساني بسيار خوبي در زمينه كارگرداني و بازيگري و نويسندگي داريم و دريغ است كه از آنها بهره‌برداري نكنيم. الان به طور اصولي اين كار را نمي‌كنيم. بايد اين قصه‌هاي تكراري را كنار بگذاريم. بايد تحولي در گزينش قصه پيدا شود. بايد به دنبال تازه‌ها رفت. قصه‌هايي كه حرف و درد مردم و زندگي مردم باشد. نه قصه‌هاي واهي و خيال‌پردازانه و جدا از زندگي مردم. زماني قصه‌ها جذاب مي‌شود كه با مسائل مردم، مسائل فرهنگي و سنتي و مجموعه بافت جامعه رابطه برقرار كند. بايد ارتباط ارگانيك زنده ايجاد كرد، نه نمايش قصه‌هايي كه ساختارهاي بسيار تصنعي و غيرواقعي دارد.

البته من بر همه كارها و همه ساخته‌ها تسلط ندارم. اما به نظر مي‌رسد ما نويسنده داريم. متاسفانه گزينش و انتخاب قصه و متن مشكل دارد. اگر از من بپرسيد، مي‌گويم نيروهاي خوبي  داريم. ولي به كار گرفتن‌شان مهم است. فكر مي‌كنم مملكت ما از لحاظ معنوي و نيروي انساني بسيار غني است. امروز ما بچه‌هاي فرهيخته‌اي داريم؛ هم در حوزه نويسندگي و هم در حوزه كارگرداني يا حتي در تصويربرداري و كارهاي فني سينما و تلويزيون.
بازيگران جوان ما بسيار خوب هستند. الان در حوزه نويسندگي و در همه شوون سينما و هنرهاي نمايشي متخصص و زبده و آدم‌هاي درجه يك داريم. ولي متاسفانه كاري را كه بايد از دلشان بر بيايد، نمي‌توانند انجام دهند. من واقعا دلم مي‌خواهد توصيه كنم كه تحولي ايجاد شود. پيشنهاد مي‌كنم يك نگاه تازه‌اي در سطح كساني كه سياستگذاري فرهنگي مي‌كنند و تصميم‌گيرنده هستند  به اين قضيه شود.
كساني كه قصه‌ها را براي اجرا انتخاب مي‌كنند و بازيگران و كارگردان‌ها را فرامي‌خوانند. بخصوص در حوزه قصه بايد تجديدنظري زيربنايي شود.
با اين اتفاقاتي كه در حوزه سريال‌سازي مي‌افتد ما بايد واقعيت را بپذيريم كه آنها دارند مردم را به سمت خود مي‌كشانند. آنها دارند مردم را از ما جدا مي‌كنند. حتما بايد يك رنسانس دراين حوزه به وجود بيايد. ما نيازمند رنسانس و تحول تازه‌اي در حوزه رسانه هستيم. سينما و تلويزيون ما بايد روايتگري را تقويت كند و اين اتفاق نمي‌افتد مگر آن كه در چند و چون سياستگذاري‌هاي هنري انديشه كنيم و ببينيم چگونه تحولي امكانپذير است تا بتوانيم براي كارهاي نمايشي جذابيت ايجاد كنيم. مبنا و پايه اين جذابيت، فيلمنامه و قصه است، وگرنه ما نيروي كار كم نداريم.

اين ضعفي را كه مي‌فرماييد به گفته برخي صاحبنظران به توليد و رواج كمدي‌هاي مبتذل و برخي طنز‌هاي معمولي و گاهي سخيف منجر شده است.يا اين سريال‌هاي خارجي. مثل شبكه farsi1 و فلان شبكه و...اينها به نظر شما مخرب است؟

بله! بله! خيلي مخرب است. براي اين كه عوام را جذب مي‌كند. گاهي خود مرا هم جذب مي‌كند. گاهي ناخودآگاه پاي سريال مي‌نشينم و قصه را دنبال مي‌كنم تا ببينم به كجا مي‌رسد! ما نيرو، سرمايه انساني و مادي داريم. چرا تحولي ايجاد نمي‌كنيم و قصه‌هاي تازه را به كار نمي‌گيريم. بايد گشايشي ايجاد كنيم.. به هر حال بايد تحولي ايجاد كرد، وگرنه شكست مي‌خوريم و ديگر كسي ما را نمي‌بيند. مخاطبان مي‌روند و آنها را مي‌بينند. ما هرچقدر در اينجا كوتاه بياييم، دور را به دست ديگران مي‌سپاريم.

اين سريال‌ها كه مي‌گوييد در برخي از اين شبكه‌هاي ماهواره‌اي پخش مي‌شود به كدام بخش از فرهنگ ما صدمه مي‌زند. مي‌خواهم كمي ملموس‌تر صحبت كنيم. ما دقيقا از آن چه نوع آسيبي مي‌بينيم؟
من فكر مي‌كنم مردم ما با‌هوش‌تر از اين حرف‌ها هستند. اما گاهي اين آثار، رنگ و لعاب‌هايي دارد كه بسيار مخرب است.
گاهي با سنت‌هاي اجتماعي ما تطبيق ندارد و مردم را رنجيده خاطر مي‌كند. ممكن است برخي آن را تحريم كنند و برخي هم بگويند كه به دليل يكسري رنگ‌هاي روشن و برخي شرايط باز بايد آن را تماشا كرد. اما اشتباه نكنيم، اينها تمام آنچه ما داريم را مثل شعر ما و فرهنگ ما را لگدمال مي‌كنند. سعدي و حافظ و نظامي ما را، پشتوانه‌هاي ما اينها هستند. ما بايد با اينها زندگي كنيم و روايت بسازيم. بايد فضا را باز كنيم تا بتوان با اتكا به اين پشتوانه‌ها درد مردم را بيان كرد. ....درست است كه مثلا اعتياد يك معضل اجتماعي است، اما همه معضلات اجتماعي ما در اعتياد خلاصه نمي‌شوند. ما گرفتاري‌هاي ديگري داريم كه بايد شكافته شود و تحليلي عمومي و هنري روي آن صورت گيرد.

متن كامل اين مصاحبه را در ضميمه «قاب كوچك» امروز روزنامه جام جم بخوانيد.


تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر