(
2191
)
امتیاز از
سیمای امام علی(ع) در اشعار حافظ؛ بدرقه رهت شود همت شحنه نجف
عصر شیعه ـ زبان مورد علاقه حافظ در غزل، زبان استعاری است و استفاده از نمادهای مختلف زمینه تفسیرهای متعدد از غزل او را فراهم ساخته است. او کمتر اشاره مستقیمی به اشخاص دارد (به استثنای تک بیت مدحی که در پایان برخی غزل های او و مطابق سبک دوره، گنجانده شده است).
با این حال حافظ در یک رباعی اشارهای مستقیم به حضرت علی(ع) دارد و ساقی کوثر را واسطه فیض حق معرفی میکند.
مردي زکننده درخيبر پرس
اسرار کرم زخواجه قنبر پرس
گر طالب فيض حق به صدقی حافظ
سر چشمه آن ز ساقی کوثر پرس
البته و با وجود این مقدمه حافظ شیرازی، در غزلی نیز با مطلع طالع «اگر مدد دهد دامنش آورم به کف/ گر بکشم زهی طرب ور بکشد زهی شرف» اشاره مستقیمی به امام علی(ع) دارد و از وی با نام شحنه نجف یاد میکند:
حافظ اگر قدم زنی در ره خاندان به صدق
بدرقه رهت شود همت شحنه نجف
اما نکتهای که بر این علاقهمندی تاکید بیشتری دارد، تفسیر اشعار اوست. حافظ و قرآن پژوهی موضوعی است که بارها و بارها محور تحقیقات متعدد بوده است.
استاد خرمشاهی در این باره میگوید: اینکه حافظ قرآن پژوه بوده تردیدی نیست،
قرآن پژوهی حافظ چند بخش است. او فقط حافظ قرآن نیست بلکه هم حافظ قرآن، هم قاری خوش صدای قرآن و هم مقری به معنای قرائت شناس بوده و وجود قرائت ها یعنی دگرسانی ها و دگرخوانی ها را می شناخته است.
هم خود در اشعارش تصریح کرده و هم تذکره نویسان و حافظ پژوهان قدیم و جدید آن را مورد اشاره قرار دادهاند. در حقیقت قرآن پژوهی حافظ چند بخش است. او فقط حافظ قرآن نیست بلکه هم حافظ قرآن، هم قاری خوش صدای قرآن و هم مقری به معنای قرائت شناس بوده و وجود قرائتها یعنی دگرسانیها و دگرخوانیها را میشناخته است.
اما نکته دیگری که با بازخوانی اشعار حافظ به روشنی آشکار میشود، تاثیر او از اشعار معاصرانش از یکسو و نهج البلاغه از سوی دیگر است که نشان میدهد این کتاب بزرگ منبع الهام حافظ و مورد علاقه او بوده است.
بسیاری از مضامین حکمی نهج البلاغه در شعر حافظ انعکاس یافته است.
امام علی(ع) در خطبهای در نهجالبلاغ میفرماید: ياتي علي الناس زمان لا يقرب فيه لا الماحل ولا يظرف فيه الا الفاخر ولا يضعف فيه الا المنصف يعدون الصدقه فيه غرما وصله الرحم منا و العباده استطاله علي الناس فعند ذلک يکون السطان بمشوره الاماء واماره الصبيان وتدبير الخصيان
برمردمان روزگاري آيد که جز سخنچين را ارج ننهند و جز بدکار را خوش طبع نخواهند و جز با انصاف را ناتوان ندانند. درآن روزگار صدقه را تاوان به حساب آرند و بر پيوند با خويشاوند منت گذارند و عبادات را وسيلت بزرگي فروختن برمردم انگارند. درچنين هنگام، کارحکمراني با مشورت زنان بود، وامير بودن از آن کودکان وتدبير با خواجگان.
این مضمون بارها و بارها از سوی شاعران مختلف بهویژه غزلسرایان سبک عراقی مورد استفاده و استقبال قرار گرفته است و نمونههای بسیاری دیگری را میتوان به آن ضمیمه کرد.
با این حال حافظ در یک رباعی اشارهای مستقیم به حضرت علی(ع) دارد و ساقی کوثر را واسطه فیض حق معرفی میکند.
مردي زکننده درخيبر پرس
اسرار کرم زخواجه قنبر پرس
گر طالب فيض حق به صدقی حافظ
سر چشمه آن ز ساقی کوثر پرس
البته و با وجود این مقدمه حافظ شیرازی، در غزلی نیز با مطلع طالع «اگر مدد دهد دامنش آورم به کف/ گر بکشم زهی طرب ور بکشد زهی شرف» اشاره مستقیمی به امام علی(ع) دارد و از وی با نام شحنه نجف یاد میکند:
حافظ اگر قدم زنی در ره خاندان به صدق
بدرقه رهت شود همت شحنه نجف
اما نکتهای که بر این علاقهمندی تاکید بیشتری دارد، تفسیر اشعار اوست. حافظ و قرآن پژوهی موضوعی است که بارها و بارها محور تحقیقات متعدد بوده است.
استاد خرمشاهی در این باره میگوید: اینکه حافظ قرآن پژوه بوده تردیدی نیست،
قرآن پژوهی حافظ چند بخش است. او فقط حافظ قرآن نیست بلکه هم حافظ قرآن، هم قاری خوش صدای قرآن و هم مقری به معنای قرائت شناس بوده و وجود قرائت ها یعنی دگرسانی ها و دگرخوانی ها را می شناخته است.
هم خود در اشعارش تصریح کرده و هم تذکره نویسان و حافظ پژوهان قدیم و جدید آن را مورد اشاره قرار دادهاند. در حقیقت قرآن پژوهی حافظ چند بخش است. او فقط حافظ قرآن نیست بلکه هم حافظ قرآن، هم قاری خوش صدای قرآن و هم مقری به معنای قرائت شناس بوده و وجود قرائتها یعنی دگرسانیها و دگرخوانیها را میشناخته است.
اما نکته دیگری که با بازخوانی اشعار حافظ به روشنی آشکار میشود، تاثیر او از اشعار معاصرانش از یکسو و نهج البلاغه از سوی دیگر است که نشان میدهد این کتاب بزرگ منبع الهام حافظ و مورد علاقه او بوده است.
بسیاری از مضامین حکمی نهج البلاغه در شعر حافظ انعکاس یافته است.
امام علی(ع) در خطبهای در نهجالبلاغ میفرماید: ياتي علي الناس زمان لا يقرب فيه لا الماحل ولا يظرف فيه الا الفاخر ولا يضعف فيه الا المنصف يعدون الصدقه فيه غرما وصله الرحم منا و العباده استطاله علي الناس فعند ذلک يکون السطان بمشوره الاماء واماره الصبيان وتدبير الخصيان
برمردمان روزگاري آيد که جز سخنچين را ارج ننهند و جز بدکار را خوش طبع نخواهند و جز با انصاف را ناتوان ندانند. درآن روزگار صدقه را تاوان به حساب آرند و بر پيوند با خويشاوند منت گذارند و عبادات را وسيلت بزرگي فروختن برمردم انگارند. درچنين هنگام، کارحکمراني با مشورت زنان بود، وامير بودن از آن کودکان وتدبير با خواجگان.
این مضمون بارها و بارها از سوی شاعران مختلف بهویژه غزلسرایان سبک عراقی مورد استفاده و استقبال قرار گرفته است و نمونههای بسیاری دیگری را میتوان به آن ضمیمه کرد.