( 4.7 امتیاز از 1101 )

عصر شیعه ـ مجموعه سخنرانی‌هایی از مرحوم آیت‌الله آقا مجتبی تهرانی که طی ماه رمضان سال 1390 ایراد فرموده‌اند در دست است. با توجه به مطالب ارزشمند مطرح شده در این سخنرانی‌ها و موضوعیت این سخنرانی‌ها با ماه رمضان خالی از لطف ندیدیم که بر این سخنرانی‌ها مروری داشته باشیم.

مرحوم آیت‌الله العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی در بخش دوم از جلسه نهم این مجموعه سخنرانی‌ها ضمن تشریح روش‌های سه گانه دعا برای غیر، بالاترین مرتبه دعا را ایثار در دعا عنوان کرده فرموده‌اند: «ایثار در دعا» یعنی فقط برای غیر بخواهم و هیچ نظری به خود نداشته باشم.

دیدگاه محدود ما در دعا!

ایشان در ادامه دو تذکر مهم داده عنوان می‌کنند: امّا اینجا دو تا تذکّر دهم؛ تذکر اوّل: مثالی که زدم برای توضیح دادن مفهوم ایثار در دعا بود. اما آن‏گونه دعا کردن ناشی از دیدگاه محدود من و شما است. ما به خاطر شدّت علاقه و از روی ایثار در دعا‎ می‎گوییم خدایا از عمر من بکاه و به عمر او بیافزا؛ امّا این دیدگاه نسبت به خداوند ناقص است. چون این دیدگاهِ مادّی است که بر روی روح هم اثر گذاشته است. گویا خدا نمی‎تواند به عمر او بیافزاید بدون این که از من بکاهد! خداوند می‎تواند عمر او را اضافه کند و از عمر من هم کم نکند. درست است که این نحو دعا کردن «ایثار در دعا» است، امّا از نظر دیدگاه و بینش الهی ناقص است. این کاشف از دیدگاه ناقص من نسبت به خدا است. این تذکّر را دادم که آنهایی که اهل دقّت هستند، یک‏وقت اشتباه نکنند.
تذکر دوم: منافاتی ندارد که ایثار در دعا باشد و اثر دعای بر غیر نیز بر دعای من مترتّب شود. این یک بحث دیگر است. من وقتی دارم برای غیر دعا می‎کنم، «بینی و بین‏الله» هیچ نظری به اثر مترتّب بر دعا برای غیر ندارم؛ چون معنای ایثار در دعا همین است که انسان هیچ نظری به خودش نداشته باشد و فقط و فقط حاجت او را از خدا بخواهد. امّا این حالت منافاتی ندارد با اینکه خدا آن اثر را به من بدهد. این مطلب دقیق‎تری بود. گرچه من برای اینکه چیزی نصیب خودم شود برای او دعا نکردم، امّا این منافات ندارد با اینکه خدا اثر دعا برای غیر را بر دعای من مترتب کرده و به من عنایت فرماید.
آثار ایثار در دعا
حالا من یک روایت می‎خوانم. در روایتی است که حمّاد از اصحاب امام صادق(ع) می‎گوید: «قُلتُ لِأبی‏عَبدِالله(ع) أَشْغَلُ نَفْسِی بِالدُّعَاءِ لِإِخْوَانِی وَ لِأَهْلِ الْوَلَایَةِ فَمَا تَرَى فِی ذَلِکَ»؛ به حضرت عرض کردم من خودم را به دعای برای برادرانم و پیروان اهل‏بیت مشغول می‎کنم؛ کارم این است که برای آنها دعا می‎کنم و هیچ نظری به خودم ندارم. شما درباره روش من چه می‎فرمایید؟
حضرت ابتدا در جواب فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى یَسْتَجِیبُ دُعَاءَ غَائِبٍ لِغَائِبٍ»؛ خداوند دعای شخصی را که دارد پشت سر دیگری دعا می‎کند، مستجاب می‎کند. بعد هم فرمودند: «وَ مَنْ دَعَا لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ لِأَهْلِ مَوَدَّتِنَا رَدَّ اللَّهُ عَلَیْهِ مِنْ آدَمَ إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ لِکُلِّ مُؤْمِنٍ حَسَنَة».[5] هر کس برای مردان و زنان مؤمن و برای دوست‎داران ما دعا کند، خداوند از زمان آدم تا قیامت به ازای هر مؤمن ثوابی به او عنایت می‎کند. در اینجا بحث حاجت مطرح نبود؛ نمی‌‏فرماید خدا حاجاتت را بر طرف می‎کند؛ چون من که تا قیامت نیستم و از زمان آدم هم نبوده‌‏ام. به همین دلیل تعبیر به «حسنه» می‎کند.
دعا برای غیر بدون درخواست غیر
من می‎خواهم بحثم را در این ارتباط بیاورم که اوّلاً، در دعاهای مأثوره ما آمده است که انسان آنچه را که برای خود می‎خواهد، برای غیر هم بخواهد. ثانیاً، خواستن برای غیر هم سه صورت دارد؛ اوّل، خودم را بر دیگری مقدّم کنم. دوم، اصلاً حاجت خودم را مطرح نکنم، امّا با این نیّت که معادل آنچه را که خواستم به من بدهند. سوم، ایثار در دعا داشته باشم. اینها روش‎های دعا کردن نسبت به غیر است.
در باب دعا تقسیمات دیگری نیز هست که تحت عنوان «دعای به غیر، بدون درخواست او» قرار می‎گیرد. یعنی طرف نیامده است به من بگوید که آقا من گرفتارم من را دعا کن؛ بلکه من بدون آنکه او درخواست کند، دعایش می‏‌کنم. در این زمینه روایاتی هم بود که بیان می‏‌کرد بدون اینکه کسی درخواست کند، دیگران را دعا کنید. لذا در آیات قرآن و بسیاری از ادعیه مأثوره، به صورت کلّی دعا می‏‌کنند و از عبارت «مؤمنین و مؤمنات» استفاده می‏‌کنند که کلّی است و جنبه‎های شخصی در آن مطرح نیست.
توسّل به حضرت قاسم (ع)
چون داریم به میلاد کریم اهل‏ بیت نزدیک می‌شویم، امشب قصدم این است که برویم از آنجا مددی بگیریم. می‎نویسند روز عاشورا وقتی اصحاب امام حسین(ع) و علی اکبر و بعضی از بنی‎هاشم شهید شدند، نوبت به برادرزادگان حسین(ع) رسید. در مقتل نوشته است که امام حسین با صدای بلند، ندای غربت سر می‎داد: «و جعل ینادی وا غربتا وا عطشا وا قلّة ناصرا». با صدای بلند می‏‌فرمود وای! غریب شدم، دستم خالی شد، ببین تشنگی دارد چه می‎کند، دیگر یاوری ندارم. اینجا بود که برادرزادگان حسین(ع) از خیمه‎ها بیرون آمدند و این جمله را می‎گفتند: «لبیک لبیک یا سیدا»! آقای ما، هنوز ما هستیم! پیشاپیش اینها هم برادرزاده‎اش قاسم بود.
در بحار می‏‌نویسد: «هُوَ غَلَامٌ صَغِیرٌ لَم یَبلُغِ الحُلُمَ». یعنی قاسم نوجوانی بود که هنوز به سنّ بلوغ هم نرسیده بود. «فلّمَا نَظَرَ الحُسَینُ إلَیهِ قَد بَرَزَ اعتَنَقَهُ»؛ وقتی امام حسین او را دید که آماده نبرد شده، قاسم را به آغوش کشید. «و جعلَا یبکیان حتّی غُشِیَ علیهما»؛ آن‎قدر این عمو و برادرزاده گریه کرند تا اینکه هر دو غش کردند و بی‏حال شدند. وقتی قاسم به هوش آمد، اذن میدان خواست؛ امّا عمو به او اجازه میدان نداد. امّا می‎دانی چه کار کرد؟ «فلَم یَزَل الغُلَامُ یُقَبِّلُ یَدَیهِ وَ رِجلَیهِ حتَّى أذِنَ لَهُ»؛ قاسم شروع کرد مرتب دو دست و دو پای عمو را بوسید، تا اجازه میدان گرفت.
قاسم به میدان رفت. در بحار می‎نویسد عمرو بن سعد الازدی(لعنةالله‎علیه) وقتی چشمش به این نوجوان افتاد، گفت من می‎روم کار او را تمام کنم. راوی می‏‌گوید من به او گفتم سبحان‏‌الله! این همه آدم اطراف این نوجوان را گرفته‌‏اند؛ آیا کافی نیستند که تو می‎خواهی بروی؟! می‎گوید او رفت، امّا «فَمَا وَلَّى حَتَّى ضَرَبَ رَأسَهُ بِالسَّیفِ»؛ یعنی قاسم هنوز چهره‎اش را برنگردانده بود که چنان با عمود به فرق قاسم زد؛ «وَ وَقَعَ الغُلَامُ لِوَجهِهِ». قاسم با صورت به زمین افتاد؛ «وَ نَادَى یَا عَمَّاه»[6] عمو را صدا زد...

[1]. بحارالأنوار، ج90، ص386
[2]. سوره الحشر، آیه 9
[3]. بحارالأنوار، ج64، ص350
[4]. غررالحکم، ص396
[5]. وسائل‏الشیعة، ج7، ص110
[6]. بحارالأنوار، ج45، ص34

تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر