( 4.7 امتیاز از 665 )

عصر شیعه ـ

ازدواج با اهل كتاب

یكی از تحصیل كردگان غرب با كت و شلوار و كراوات آمد و گفت: « ازدواج مسلمان به صورت دائم با زن اجنبی چه حكمی دارد؟» گفتم این حكم اختلافی است و به نظر من اشكالی ندارد.» بار دوم آمد و گفت: « من این جواب را به اروپا منتقل كردم گفته اند، باید با مهر و امضای شما این فتوا را به ایشان نشان بدهم.» و قول گرفت كه دفعه بعد بیاید و مرقومه اش را بگیرد. همان وقت شخحصی به من رجوع كرد و گفت شاه الان در اروپاست و عاشق دختری مسیحی شده و میل دارد با او ازدواج كند ولی می ترسد كه مردم بگویند ولیعهد مملكت اسلامی فرزند مسیحی است. می خواهند بیایند از شما كه نماینده آقای برجردی هستید فتوا بگیرند تا دهان مردم را ببندند.»

خدا خیلی رحم كرد. بار سوم كه آمد، گفتم: « كتبی نمی نویسم، شفاهی كفایت می كند.»

خاطرات حجه الاسلام محمد تقی فلسفی، مركز اسناد انقلاب اسلامی، ص 218

 

مسجد یا كلیسا

وقتی خارجی ها راه آهن شمال- جنوب را می كشیدند، در هر ایستگاهی یك كلیسا هم می ساختند. وقتی آیت الله بروجردی از این ماجرا خبردار شدند، رئیس فرهنگ را احضار و به شدت از این ماجرا انتقاد كردند، به نحوی كه وقتی رئیس فرهنگ به تهران برگشت دستور داد تمام كلیساها را خراب كنند و به جایش مسجد بسازند.

خاطرات آیت الله استادی، مركز اسناد انقلاب اسلامی،1387،ص130

 

كراوات آرم خاندان پیامبر است؟!

دكتر مدرسی از پزشكان قم برای دین نواب با كراوات به مسجد عشقعلی آمده بود. مثل نواب سید بود. سید مجتبی با او گفت: « پسر عمو! آیا جدت چنین آرمی داشت؟ فكر نمی كنم اگر جدت تو را با این لباس ببیند بشناسد. اگر می خواهی آرم خاندان پیغمبر را داشته باشی این را باز كن.»

دكتر قدری مسامحه كرد ولی نواب مصّر بود. كراوات باز شد.

خاطرات آیت الله مهدوی كنی، مركز اسناد انقلاب اسلامی، 1384، ص92

تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر