نگاهی به سیر مهدي پژوهي، از نقل روایات تا گفتمان مهدویت
عصر شیعه ـ درباره موعود مصلح و حکومت جهاني صالحان در آخرالزمان، در منابع و کتابهاي مقدس پيشينيان ــ اعم از تورات و انجيل و زبور و کتابهاي بودا و زرتشت و ديگر کتابهاي مذهبي مشهور در بين امّتها ــ و همچنين قرآن مجيد، مطالب فراوان و متنوعي بيان شده است؛ تا آنجا كه شايد بتوان گفت هيچ مکتب و مرام و انديشهاي در جهان نيست که ريشة الهي و آسماني داشته باشد اما حاوي اشارتي به منجي موعود نباشد. شايد مهمترين دليل اين گستردگي و عموميّت كمنظير، فطري بودن حکومت نهايي و جهاني عدل موعود است كه زمينههاي ذهني آن را در ميان همة اقوام و نسلها هموار كرده است. به سخن ديگر، انتخاب اصلح و احسن، آنچنان در نهاد بشر نهادينه است كه گريزي از حكومت صالح و حركت در مسير تاريخي اصلاح نيست. بدينرو ست كه همة کتب مقدس اديان و مذاهب مختلف جهان، سيماي ملکوتي مصلح جهاني را ترسيم کرده و روح انتظار را در پيروان خود دميدهاند.
انديشة جهاني و فطري «نجات» و «موعود» در همة اديان و مکاتب گوناگون، نگارش و خلق هزاران اثر ادبي، علمي و تاريخي را در اين زمينه باعث شده است و اكنون نيز هر روزه شاهد تأليف و انتشار دهها کتاب، مقاله، رساله و... در اين زمينة مبارك هستيم.
رویکردهای کهن: گردآوری و نقل
در دين گرامي اسلام، بيگمان اعتقاد به مهدي موعود و مهدويّت در کنار ديگر مسائل اعتقادي، به دست شخص پيامبر شکل گرفت و در عصر ائمه شکوفا گشت. رسول اکرم (ص) گزارش دقيق و لحظه به لحظة قيام آن مصلح جهاني را به نقل از پيک وحي، در صدها حديث بيان كرده و هيچ نقطة مبهمي را باقي نگذاشته است؛ از سيرت، صورت، نسب، غيبت، ظهور، نشانههاي ظهور، دوستان، دشمنان، برنامهها، آثار، وقايع و... . اعتقاد به مصلح و موعود و منجي آخرالزمان در مکتب شيعه نيز از صدر اسلام به شکلي عميق و گسترده وجود داشته و يکي از وجوه مميزة اين مکتب شمرده ميشود.
در ارتباط با شخصيت يگانه امام مهدي (عج) از قبل از تولد تاکنون، انديشمندان و علماي اسلام کتابهاي بسياري نوشتهاند و بيشك آغاز تأليف در اين موضوع مهم به عصر ائمه(ع) باز ميگردد. «کتاب سُلَيم بن قَيسِ هِلالي» متوفاي سال 90 هجري، تنها اثر مورد اعتماد بر جاي مانده از قرن اول هجري است که مؤلف آن احاديثي را از امير مؤمنان (ع) پيرامون حضرت مهدي (ع) روايت کرده است. پس از وي نيز تعداد بسیاری از محدثان در قرنهاي دوم و سوم هجري پيش از تولد مهدي موعود (عج) کتابهاي فراواني تحت نامهايي مانند الغيبه، الملاحم، الرجعه، القائم و الملاحم، اخبار المهدي، الفتره و الحيره و... به رشته تحرير درآوردهاند و در مواردي نيز به محضر ائمه (ع) عرضه کرده و از تأييد آنان برخوردار شدهاند.
در دوران غيبت کبرا، شکل تأليفات تغيير کرد و آثاري در حجمهاي فربه و با توجه به جنبههاي گوناگون به رشتة تحرير درآمد. از اين زمان ناقلان آثار و راويان اخبار با تلاشي خستگيناپذير به گوشه و کنار جهان سفر کردند و روايات رسول اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) را در مجامع حديثي خود گرد آوردند. کتاب غيبت نعماني، شامل 500 حديث معتبر و مورد اعتماد، از جملة آنها است. کتاب ارزشمند کمال الدين و تمام النعمه اثر ارزشمند شيخ صدوق و کتاب غيبت شيخ طوسي نيز از آثار ماندگار و مرجع اين دوره است.
قدما و محدثان كهن، مهمترين وظيفة خود را ثبت و ضبط احاديث و دستهبندي آنها براي انتقال به نسل پسين ميدانستند؛ سيرهاي که قرنهاي متمادي و تا زمان علامه مجلسي ادامه داشت و در نهايت به تأليف بحارالانوار انجاميد. در اين كتاب شريف، گستردهترين مباحث روايي پيرامون مهدويّت، همراه با دلايل عقلي و نقلي حضور رسانده است.
ويژگي مهم کتابهايي که تا قبل از قرن حاضر دربارة موضوع مهدويت نوشته شده است، نقل روايات و احياناً آيات بوده و کمتر شاهد تأملات عقلي و علمي و اجتماعي در اين مسئله هستيم.
رویکردهای نوین: از تأملات تا گفتمان مهدویت
از حدود نيم قرن پيش، محققان و انديشهوران ديني، از زواياي مختلف به موضوع مهدویت نگريستهاند. ورود تأملات عقلی، علمی و اجتماعی به موضوع نگارشهای مهدوی از ویژگیهای آثار جدید است. حتي مفسران قرآن، گاه به طرح ديدگاههاي قرآني پيرامون امام عصر (عج) با رويکردهاي نو پرداختهاند. نتيجة تلاشهاي مزبور که در بستر تاريخي چهارده قرن گذشته شکل گرفته است، خلق هزاران تأليف در قالبهايي مختلف است که بخشي از آن در مجموعة دو جلدي «امام مهدي (عج) در آينه قلم»، پيش تر منتشر شده است؛ مجموعه اي که بيش از 7500 منبع مرتبط با امام مهدي (عج) و مهدويّت در آن شناسايي، مأخذشناسي و موضوعبندي شده است و برگي سبز از دفتر مبارك آثار مربوط به حضرت قائم (عج) و انديشهها و ديدگاههاي نجاتبخشي است که گرد وجود مقدس ايشان شکل گرفته است.
رشد این پژوهشها و مواجهه پژوهشگران مسلمان شیعی با دیدگاههای آخرالزمانی اندیشوران و نظریهپردازان غرب، به پیدایش پدیدهای فکری به نام «گفتمان مهدویت» انجامید. برای شناخت بهتر این پدیده جدید، به مرور اجمالي برخي آثار پژوهشی و تاليفی در حوزههای مرتبط با «گفتمان مهدويّت» میپردازيم که در آنها موضوعاتي امروزي چون: چيستي، خاستگاه، ضرورتها و راهكارهاي دكترين مهدويت؛ مهدويت و جنگ تمدنها؛ حكومت جهاني واحد؛ رويارويي جهانبيني سكولار با جهانبيني توحيدي و ... مطرح میشود:
سيّداحمد رهنمايي در کتاب «حكومت جهاني واحد: رويارويي جهانبيني سكولار با جهانبيني توحيدي»، مباني انديشه حكومت واحد جهاني با تطبيق و مقايسه انديشه اسلام و غرب را هدف گرفته و در فصل نخست کتابش، دور نمايي از اين انديشه وبرخي فرضيههاي اساسي آن ارائه کرده و سپس درصدد برآمده تا مباني تفكر غرب و روايتها و قرائتهاي مختلف تفكر غربي براي جهاني شدن را از طريق ارزيابي چهار نظريه پايان تاريخ، دهكده جهاني، نظريه برترينها و نظريه برخورد تمدنها در غرب، بررسي کند. به باور وي، اين نظريهها با هدف تحقق حكومت جهاني واحد ارائه شده است. نويسنده مباني اين نظريهها و پيامدهاي آنها را نقد كرده و در فصل پاياني، از اصول حكومت مهدوي و نظام مورد نظر اسلام دفاع كرده است. به تاکيد وي، حكومت جهاني مهدوي، همسو با خواستههاي فطري بشر پيش ميرود؛ اما نظام سياسي غرب، مملو از بحران و چالش و انحراف اخلاقي است.
مجتبي عطارزاده، به پژوهش در گفتمان مهدويت از راه بررسي «كارآمدي گفتمان مهدويت در تأمين امنيت جهاني» پرداخته و پژوهش خود را در کتاب سخنرانيها و مقالههاي گفتمان نهم مهدويت، منتشر کرده است.
محمّدحسن قدردان قراملكي پژوهشي دارد با عنوان «دكترين مهدويت و پلوراليسم» که در آن درصدد برآمده براي تحليل نسبت دکترين مهدويت با پلوراليسم، پس از تعريف اصطلاحات کليدي (پلوراليسم ديني، اجتماعي و معرفتي و دکترين) و تبيين موضوع بحث، ناسازگاري دکترين مهدويت با پلوراليسم ديني را با برخي ادلـه (آيات و روايات مهدويت) اثبات کند. از نظر وي در تبيين نسبت پلوراليسم اجتماعي با دکترين مهدويت دو ديدگاه متفاوت گزارش ميشود: يکي ديدگاه ناسازگارانه که معتقد است دکترين مهدويت، پلوراليسم ديني را بر نميتابد و از نظر نويسنده، دليل اين ديدگاه عمدتاً رواياتي است که بر وجود دو گزينه براي اهل کتاب يعني اسلام آوردن يا جنگ و قتل دلالت ميکند. و نظر دوم، ديدگاه سازگارانه است که اعتقاد دارد دکترين مهدويت، بردباري مذهبي را بر ميتابد. نگارنده در تحليل و بررسي دو ديدگاه، ميکوشد ديدگاه دوم را به دليل به گفته وي موافقت و مطابقت آن با مباني قرآني و امکان تقييد اطلاق روايات قتل؛ بر ديدگاه ديگر ترجيح دهد. در استدلال مزبور، در صورت تعارض روايات قتل و جزيه، اعتبار هر دو ساقط و به اطلاق و عموم ادله ديگر رجوع ميشود. آخرين بحث وي نيز، در مورد تبيين ناسازگاري دکترين مهدويت با پلوراليسم معرفتي است.
بهروز محمّدي منفرد، در دو تحقيق خود با نام "از خدايي انسان تا انسان خدايي: بررسي اومانيسم و انديشه مهدويت" و "اگزيستانسياليسم و مهدويت"، از مجموعه آثار دومين همايش بينالمللي دكترين مهدويت، يکي از آموزههاي مهم شيعه ــ يعني انديشه مهدويت ــ با يکي از مهمترين مکتبهاي انسانشناسي معاصر ــ يعني اگزيستانسياليسم ــ را مورد ارزيابي قرار داده و تقابل آنها با يکديگر را بررسي کرده است. نويسنده تلاش كرده تا برخي مفاهيم اساسي مورد اتفاق تعدادي از تأثيرگذاران فيلسوفان وجودي همانند کيیر کگارد، راسل، سارتر و ياسپرس را بررسي و در موارد ممکن با انديشه مهدويت مقايسه كند. وي مسئله ظهور منجيِ مصلح را انديشهاي فرا اسلامي تلقي كرده که در تمامي اديان الهي و حتي غير آسماني ريشه دارد؛ يعني به باور پيروان تمامي اديان، روزي منجي مصلحي ظهور خواهد کرد و با قيام در برابر ستمگران، تمام دنيا را از عدل و قسط پر ميکند و آسايش و رفاه را براي همگان به ارمغان ميآورد. به اذعان نگارنده، اين انديشه از جهت اين که تحققبخش همه اختيارات و امکانات بشر براي رسيدن به جامعه دلخواه و آرماني است، با تفکر وجودي قرابت دارد.
محمّد اخوان در مطلبي با عنوان"مهدويت و جنگ تمدنها" به مقايسه گفتمان مهدويت و نظريه برخورد تمدنهاي هانتينگتون مبادرت كرده است. وي ابتدا نظريه جنگ تمدنها و تحليل و ويژگيهاي آن را بيان و سپس نقد و ارزيابي کرده و سپس به طور تفصيل، آموزه شيعي مهدويت را معرفي نموده است. نويسنده در بخش دوم، اين تحليل را شكافته و جوانب آن را مشخص نموده است. دفاع از اصولگرايي اسلامي، نگاه فطري به انسان، و دو قطبي شدن جهان، از ديگر مباحث كتاب است. در پي اين بررسيها، وي ادعا مي کند كه نظريه جنگ تمدنها ضعفهاي تئوريك دارد.
حميدرضا اسلاميه در نوشتاري با عنوان "دکترين مهدويت و پايان تاريخ از منظر رنه گنون" در مقالات برگزيده مجموعه آثار دومين همايش بينالمللي دكترين مهدويت، به طرح گفتمان مهدويت و حکومت امام مهدي (عج) پرداخته است.
«مهدويت و زبان دين» تاليف حسين الهينژاد است که در آن به اثبات شناختاري بودن قرآن و روايات در جايگاه منابع مهدويت و همچنين اثبات قابل شناخت بودن قضاياي مهدويت با دلايل خاصّ و بيان عوامل شکلگيري زبان دين در غرب و نفي آن از ساحت اسلام و مهدويت پرداخته است. نويسنده با هدف دفع اتهام از بيمعنايي و غيرشناختاري بودن گزارههاي ديني و مهدويت و مفاهيم همسو با آن، مانند گزارهها و قضاياي کلامي ناظر به آيندهنگري مهدويت، به مفهومشناسي موعودگرايي، مهدويت، فلسفه دين، زبان دين، مکتب پوزيتيويسم، نماد و سمبليک و تمثيلگرايي در متون ديني پرداخته و برخي رويکردها درباره زبان دين را بيان كرده است. وي نقش باورهاي مهدويت مانند اميد و اميدواري، اصلاح و اصلاحگري را تأثيرگذار ميداند و قرآن و روايات را از نظر عقلي قابل شناخت معرفي ميکند.
پيمان بيگمحمّدي، آزاده قيامي و حديث نادري در پژوهش خود با عنوان «دكترين مهدويت؛ چيستي، خاستگاه، ضرورتها و راهكارها» که در مجموعه آثار سومين همايش بينالمللي دكترين مهدويت منتشر شده است، درصدد برآمدهاند تا با تبيين خاستگاه دکترين مهدويت در حوزه انديشه اسلامي، به تحليل و ارزيابي موقعيت و جايگاه اين آموزه در جهان معاصر و بررسي زمينهها و قابليتهاي کاربردي آن بپردازند. نويسندگان پس از بررسي مشخصات نظام فکري مهدوي و تفاوت آن با دکترين فکري غرب، به ابعاد عقلاني، ديني و تاريخي و فرهنگي مهدويت و نقشآفريني آن در به سعادت رساندن بشر اشاره ميکنند. آنها معتقدند با شناسايي قابليتها و استعدادهاي دروني اين دکترين ميتوان راهکارهاي جاودانهسازي و جهانيسازي آن را فراهم ساخت. مهمترين شاخصه اين دکترين از نظر مولفان، توجه به همه ابعاد وجودي بشر است و در مقابل دکترين مهدوي، انديشه غربي قرار دارد که منحصراً بعد مادي و غريزي بشر را به کار ميگيرد. در ادامه، از اهميت گفتمان مهدويت و راههاي گسترش و جهانيسازي آن بحث شده است.
«بازار مهدويت در عصر غيبت تابع از گفتمان مدنيت در قانون طبيعت» تاليف محمّدجواد جاويد، پژوهشي است درباره نيازمندي بشر معاصر به راهنماي معنوي كه او را از سردرگمي و اشتباهات فكري و غوطهور شدن در اصطلاحات و تفسيرهاي بيمحتوا برهاند. نويسنده با مفروض برشمردن مسئله حيراني بشر امروزي، به دنبال يافتن پاسخي به پرسشهاي او، به فرضيهاي پرداخته است با عنوان 'گفتمان پيامبري خاتميت ندارد' و در اين فرضيه ميخواهد مباحث مهدويت را نياز معنوي بشر امروز بشمارد و لذا به گفتمان مهدويت در چهارچوب قوانين طبيعت ميپردازد.
علي اصغر رضواني در کتاب خود با عنوان "دكترين مهدويت، تنها راه نجات بشر"، به ارزيابي و تحليل خود از گفتمان مهدويت پرداخته است.
و نهايتا، "عقلانيت در دکترين مهدويت"، نوشته مريم معينالاسلام است که به ارائه تحليلي از وضعيت عقلانيت و آسيبها و نواقص آن و نياز به آموزههاي مهدوي در رفع آسيبهاي مزبور پرداخته است. نويسنده ابتدا تعريف و كاركردهاي عقل را مورد بحث قرار داده؛ سپس در صدد تحليل تاريخ عقلانيت و پيوند آن با عصر روشنگري و ظهور مدرنيته و محدودهي عقل مدرن، تكامل تاريخي، و نظريهي كفايت خرد جمعي برآمده است. وي ضمن نشان دادن ضعفهاي عقل ابزاري، بر اين باور است که در آموزه مهدويت، ميان خرد و دين و عقل و دل، تعارضي نيست و در عصر ظهور، عقل به تكامل ميرسد و در نهايت، در سطح جهاني صلح و عقلانيت محقق ميشود.
ایبنا