( 4.6 امتیاز از 1844 )

 

عصر شیعه ـ  نگاه مرد تا انتهاي راهرو كشيده شد و در دورترين مكان متوقف گرديد. وسعت تنهاييش در كاسه ادراك نمي گنجيد و غم  از دست دادن تنها پسرش او را به گذشته هاي نه چندان دور سوق مي داد.

تكرار سوال من او را به زمان حال كشاند سخنان را به سختي ولي با يقين بيان مي كرد . براي شروع صحبت از كلام حق مدد گرفت و با لرزشي شعف گونه گفت: « انالله و انا اليه راجعون» تلالو خاطرات رهايش نمي كرد آنهم در اين واپسين لحظات ؛ لحظاتي پر وسوسه اما خالي از اميد به بازگشت عزيز از دست رفته و او به اجمال از 28 سال زندگي تنها پسرش مي گويد: محمد وكيل بود ودر اين خصوص دقت خاصي داشت. اين بار هم براي اجراي كار موكل خود و هم براي زيارت امام رضا(ع) عازم مشهد مقدس شد ولي دربازگشت، غروب زندگي چشمان مهربانش را بر اين دنيا بست اما نتوانست پايان بخش نگاه بخشنده اش باشد، نگاهي كه فروغي ابدي را با خود خواهد داشت. پدر از زندگي، از مهرباني و از ايثار فرزندش مي گويد و از تنها بازمانده او.... و درنهايت مي افزايد فرزندم ثابت كرد شغل وكالت با ديانت قابل جمع است و يك وكيل مي تواند هم وكيل خوبي باشد وهم متدين باشد و اين دو با هم هيچ منافاتي نداشته و قابل جمع هم هستند.
هنوزهم با ترديد نگاهش مي كردم، سوالي آرام در ذهنم نقش بست آيا بعد از اين ... پشيماني....؟ و او همانطور كه نگاهش به درب اتاق عمل دوخته شده بود  بسيار محكم ادامه داد كاري كه انجام شد خواست پسرم بود، در واقع  ما مالك چيزي نيستيم وهر چه هست متعلق به اوست. من خوشحالم اگر پسرم ، جگرگوشه ام نيست اما قلب مهربانش جايي ديگردر حال تپيدن است. به من گفته اند 4 نفر ديگر را هم مي توانند احياء كنند و من اميدوارم دريافت كنندگان اين هدايا؛ پاسخگوي فرصت دوباره اي كه خداوند به آنان داده است، باشند . چهره اش ارام شده و زمزمه « اللهم تقبل منا هذا القربان» را از او مي شنوي ، بي شك محمد جوان دست به افتخار آفريني ديگري زده و باز هم سبب سرافرازي و سربلندي پدر و خانواده اش شده بود.
برگشتم تا سوالي ديگر بپرسم و لي پدر در پرتو جذبه اي روحاني به سوي پسر مي رفت تا آخرين وداع يك پدر را با تمامي خواهشهاي پدرانه به تصوير كشد.
لازم به ذكر است با  اعلام مرگ مغزي زنده ياد «محمدمهدي يزدان پور» جوان 28 ساله و وكيل پايه يك دادگستري توسط تيم پزشكي بيمارستان شاهرود؛ اولين گزينه خانواده محترم و بزرگوار وي بخشيدن لبخند دوباره زندگي به ديگران بود. در همين راستا نيز بيمارستان سينا هماهنگيهاي لازم جهت انتقال پيكر شادروان يزدانپور به اين مركز را انجام داده و روز سه شنبه 29 مردادماه سال 92  به همت واحد گرد آوري اعضاي بيمارستان سينا و تيم پزشكي اين مركز آماده اهداي زندگي به ديگران و تولدي دوباره شد.

مرحوم محمد كه در زمان حياتش با استفاده از علم خود از حقوق موكلين خود فاع مي كرد ، اين بار با اهداء اعضاي بدن نحيف خود ، به همگان نشان داد كه چقدر براي حق حيات و زندگاني ديگران ارزش قائل است و خانواده عزيز و مهربان بالاخص پدر بزرگوارش كه او نيز  وكيل دادگستري و علاوه بر آن روحاني نيز مي باشد نشان داد كه روحانيت فقط ديگران را شويق و توصيه به نيكي وايثار و خير و ثواب اخروي نمي كند و خود در اين خصوص پيشقدم مي باشد

بعد از اهدا اعضا، جنازه اين مرحوم با شكوه فراواني و با شركت جمع كثيري از طلاب و روحانيون و وكلاي دادگستري ، اقوام ،دوستان و همشهريان از مسجد امام حسن عسكري(ع) شهر مقدس قم به سمت حرم مطهر حضرت معصومه (س) تشييع و بعد از اقامه نمازميت به امامت حضرت آيت الله بروجردي از علماي حوزه علميه قم ، ضمن طواف به دور ضريح مقدس براي متبرك شدن به عطر و بوي امام زمان(عج) به مسجد مقدس جمكران نيز انتقال پيدا كرده و در نهايت جهت تدفين به وطن پدري اش يعني روستاي مرزون آباد بابل انتقال يافت كه در بابل نيز با شكوه و استقبال فراوان آحاد ملت و علما و روحانيون و... مجددا جنازه تشييع و در گلزار شهداي روستاي مرزون آباد بابل به خاك سپرده شد.

عاش سعيدا و مات سعيدا

خدايش بيامرزد و به اين نيكي غيرقابل وصف او و خانواده اش پاداشي نيك عنايت فرموده و اورا در اعلي عليين با مواليانش ائمه اطهار(ع) محشور نمايد. آمين

در پایان از همکاری روابط عمومي بيمارستان سينا در تهیه این مطلب صمیمانه تشکر می کنیم.

نوشته: مهدي ميرتبار

تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر