امام حسن و امام حسین علیهما السلام در روایات اهل سنت
عصر شیعه ـ در این کتاب حاوی سخنان اهل تسنن و احادیثی است که ایشان در کتب مختلف خود آوردهاند. آنچه در این نوشته ملاحظه میشود بهطور کامل برگرفته از منابع شناخته شدهی برادران اهل سنت است و امید میرود گامی در جهت تثبیت اخوت و برادری بین فرقههای اسلامی نیز واقع شود و این اثر بتواند در حد و اندازهی خود، بخشی از جنبههای شخصیتی آن دو امام علیهما السلام را منعکس کند.
در این نوشتار، ابتدا مهمترین منابع اهل سنت که به معرفی شخصیت آن دو امام همام پرداختهاند معرفی شده و سپس مناقب حسنین علیهما السلام در نگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و نیز مروری بر ویژگیهای آن دو امام از ولادت تا شهادت و احیاناً نکاتی مرتبط با بعد از شهادت نیز ذکر شده است، جایگاه حسنین علیهما السلام در روایات تفسیری اهل سنت تا حد امکان، شناسایی شده و روایات تفسیری که از آن دو امام علیهما السلام در کتابهای اهل سنت آمده استخراج و جمعآوری شده و بالاخره مجموعهای از سخنان آنان که در این کتابها آمده، به تفکیک ذکر گردیده است.
کتاب در 10 فصل به قرار زیر تدوین شده است.
فصل اول: مروری بر مهمترین منابع حدیثی اهل سنت دربارهی حسنین علیهما السلام
فصل دوم: امام حسن و امام حسین علیهما السلام در بیان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم
فصل سوم: شخصیت امام حسن علیهالسلام در روایات اهل سنت
فصل چهارم: امام حسین علیه السلام از ولادت تا بعد از شهادت
فصل پنجم: امام حسن و امام حسین علیهما السلام در روایات تفسیری اهل سنت
فصل ششم: روایات تفسیری از امام حسن علیه السلام
فصل هفتم: روایات تفسیری از امام حسین علیه السلام
فصل هشتم: احادیث روایت شده از امام حسن علیه السلام
فصل نهم: روایات نقل شده از امام حسن علیه السلام
فصل دهم: سخنان و نامههای امام حسین علیه السلام در واقعهی کربلا
کتابنامه
نمایههای آیات، روایات و اعلام
مشخصات کتاب
کتاب حاضر را دکتر مهدی اکبرنژاد-استادیار دانشگاه ایلام-نوشته و مؤسسهی بوستان کتاب، در 264 صفحه، به تعداد 1000 نسخه، به قیمت 4500 تومان، در سال 1390، در قم منتشر کرده است.
جهت تبرک این خبر و وبسایت داستانی از امام حسن علیهالسلام در اینجا نقل میشود.
مردی از اهل شام میگوید: من وارد مدینه شدم و مردی بزرگ و با عظمت را دیدم. پرسیدم این شخص کیست؟
گفتندکه حسن بن علی علیهالسلام.
قسم به خدا! از این که علی علیه السلام فرزندی مانند این داشته باشد حسادت ورزیدم. نزد او رفتم و پرسیدم که شما پسر ابوطالب هستید؟
گفت: پدرم پسر اوست.
و من به خودش و پدرش ناسزا گفتم. ولی ساکت بود و چیزی جواب نداد.
آنگاه گفت: من تو را غریب میبینم. اگر می خواهید تو را به جایی ببرم و اگر عطا و بخششی نیاز دارید انجام میدهیم و اگر کمکی لازم است به تو کمک خواهم کرد.
آن شخص میگوید: قسم به خداوند! من از نزد او برگشتم، در حالی که محبوبتر از او در نزد من و جود نداشت.