دختر بچه 8 ساله،از خدا خواستم که 300 بار به مکه بيايم
عصر شیعه ـ هانیه رنجبر تنها 8 سال دارد و در مسجد الحرام کنار پدرش که در حال قرائت قرآن بود نشسته بود و بازیگوشی می کرد.وقتی از او پرسیدم که این سفر چطور بود و از خدا چه چیزی خواستی، با زبان شیرین کودکانه و با کمی شرم و حیا و خجالت، روسری کوچکش را جلوتر کشید و گره آن را محکم تر کرد و گفت: خیلی خوب بود؛ همه چیز از خدا خواستم یعنی از خدا خواستم که مریض ها را شفا بدهد، زودتر آقا امام زمان ظهور کند، قرآن را حفظ کنم و خیلی چیزهای دیگر خواستم که الان یادم نیست.
وقتی می پرسم شما چند سالته، اینطور می گوید: کلاس اول هستم و در مدرسه محبوب اصفهان درس میخوانم. آهان! راستی برای برای دوستام هم طواف رفتم که از او می خواهم چند نفر از دوستانش را نام ببرد که آنها را آتنا، نفیسه، مبینا، نیلوفر، فرناز، ملیکا و سما عنوان می کند.
جایزه هم در این سفر گرفته است و در مدینه یک قاب درب خانه خدا جایزه گرفته است و در مکه هم در هتل مرجانه الاصیل که محل اقامتشان است نقاشی کرده است و مادرش هم دلنوشته ای را به رشته تحریر درآورده است، درباره نقاشی اش می گوید: نقاشی کعبه را کشیدم، نقاشی ام عالی است و چون نوشته هایش را نمی دانستم چند خط که شبیه آن بود را کشیدم (البته این جمله آخر را با انگشت کوچکش که به سمت کعبه دراز شده است، نشان می دهد)
هنگامی که می پرسم آیا دوست داری بازهم به این سفر بیایی، با ناز می گوید: بعله دوست دارم 300 بار دیگر بیام، دوست دارم خیلی بیام خونه خدا.
رو به پدر هانیه می کنم که نامش حسن رنجبر است از اینکه مزاحم قرائت قرآنش شده ام عذرخواهی می کنم، روز های آخر حضورش در مکه را سپری می کند، و حرف هایش بوی حسرت می دهد؛ می گوید: مدینه خوب بود، و بیشتر غم در آنجا حاکم بود ولی من در مکه بیشتر استفاده کردم.
وی ادامه می دهد: هرچند در ابتدای ورود با خستگی سفر از مدینه به مکه روبرو بودیم اما همه خستگی روز اول به این مکان می ارزد و ارزش آن را دارد و روز اول که آدم وارد می شود و عظمت را می بیند حال و هوای دیگری دارد. به طور کلی طواف و اعمال متنوع آن آرامش خاصی دارد البته برای من اینطور بود بود و ممکن است برای دیگران به نحو دیگری باشد.
پدر 32 ساله هانیه می گوید که این سفر یکی از آرزوهایم بوده است و خدا دعوت کرد که به همراه فرزند و همسر و پدر و مادر همسرم به این سفر بیاییم البته ما 8-9 نفری هستیم که با هم هستیم.
وی در مورد برنامه های فرهنگی در سرزمین وحی خاطرنشان می کند که یکی از بهترین برنامه های مکه که وجه تمایز آن با مدینه است و خیلی استفاده کردیم، همین قرائت قرآن و تفسیر آن بود که در هتل اجرا شد علاوه برآنکه هانیه و همسرم هم از برنامه نقاشی و دلنوشته راضی بودند.
پدربزرگ هانیه هم نامش علیرضا رضایی است یادآوری می کند که از خدا می خواهیم که سال دیگه هم قسمتمان شود به خانه خدا بیاییم؛ ما سال اولمان است و هنوز خوابیم و نمی دانیم که کجا آمده ایم و فکر کنم وقتی به ایران برگردیم تازه می فهمیم که در کجا چند روز سکونت داشتیم.
منبع» پایگاه اطلاع رسانی حج