(
1499
)
امتیاز از
«فرياد دارم از دستههاي عزاداري كه به ادبيات فاخر نگاه نميكنند»
عصر شیعه ـ حميد هنرجو در گفتوگو با ايسنا، دربارهي شعر محرم گفت: ما آنچه دربارهي محرم داريم، يك خرمني است از آنچه در عالم مرثيه و مدحيه داشتهايم و در سالهاي منجر به انقلاب، توليد محسوس و خاصي نداشتهايم؛ اما بعد از انقلاب به شعر عاشورايي با نگاهي تخصصي نگاه شد و چون انقلاب نهضتي بود كه خود را ادامهي عاشورا ميدانست، شعر عاشورايي نقطهي توجه شد.
او ادامه داد: دورهي درخشان شعر عاشورايي، دوران بعد از انقلاب است؛ البته ما در دواوين متأخيران ادب نمونههاي بسياري از شعر عاشورايي را داريم و در آثار كساني مانند ژوليدهي نيشابوري، محتشم كاشاني و ديگران نوحههاي بسياري از شعر عاشورايي را ميبينيم كه اين شاعران، شاعران راستين آيين ما هستند. تأثيرپذيري از اين شاعران نيز در شعر بعد از انقلاب وجود داشته و دارد و اكنون ما با شكلي تكامليافته از شعر عاشورا مواجه هستيم كه يك شاخهي پرفروغ و زرين است.
او با انتقاد از دستههاي عزاداري، عنوان كرد: من فرياد و ضجه دارم از اين دستههاي عزاداري كه به ادبيات فاخر نگاه نميكنند؛ البته شايد در اين ميان، شاعران نيز مقصر باشند. شايد اكنون لازم باشد شاعران نوحههاي خوب بگويند. شعر، شعر است و نوحه نيست. امروز همهي اقشار مردم به عزاداري ميروند و مرثيه ميخوانند و بايد چيزي مناسب حال آنها سروده شود. ممكن است ما مرثيه و نوحهي خوبي نداشته باشيم كه مداحان از آن استفاده كنند. اين موضوع دوسويه است كه ما اكنون آثار ضعيفي را در دستهها ميبينيم. اگر به شاعران گلايه شود كه نوحه نميسرايند، اين گلايه رواست. من نگران اين نوحههايي هستم كه اكنون خوانده ميشود.
او با انتقاد از محتواي نوحههاي عاشورايي، بيان كرد: امروز آنچه در نواي مداحان ماست، سوگ است و خبري از حماسه نيست. در حالي كه عاشورا را تابلويي گويا از تفكر و حماسه ميدانند و سوگ درصدي از اين قاموس و فرهنگ را تشكيل ميدهد. بخش عظيم عاشورا را تفكر و حماسه تشكيل ميدهد كه ما آن را نميبينيم. اين سوگ و تفكر بايد در آثار و نوشتهها تجلي يابد.
اين شاعر تصريح كرد: البته گريستن بر عاشورا، فضل است و اين روايت وجود دارد كه چشمي كه براي حضرت امام حسين (ع) گريه كند، جهنم را نميبيند؛ اما بايد به تفكر و فلسفه عاشورا هم توجه كرد.
هنرجو تأكيد كرد: شاعران بايد با اشاره به اين تفكر شعرهايي مردميتري بگويند و جنبههاي اجتماعي شعرشان را بالا ببرند تا در هيأتها و از سوي مردم استفاده شود تا اين خلأيي كه در جامعه ما وجود دارد، پر شود.
او ادامه داد: دورهي درخشان شعر عاشورايي، دوران بعد از انقلاب است؛ البته ما در دواوين متأخيران ادب نمونههاي بسياري از شعر عاشورايي را داريم و در آثار كساني مانند ژوليدهي نيشابوري، محتشم كاشاني و ديگران نوحههاي بسياري از شعر عاشورايي را ميبينيم كه اين شاعران، شاعران راستين آيين ما هستند. تأثيرپذيري از اين شاعران نيز در شعر بعد از انقلاب وجود داشته و دارد و اكنون ما با شكلي تكامليافته از شعر عاشورا مواجه هستيم كه يك شاخهي پرفروغ و زرين است.
او با انتقاد از دستههاي عزاداري، عنوان كرد: من فرياد و ضجه دارم از اين دستههاي عزاداري كه به ادبيات فاخر نگاه نميكنند؛ البته شايد در اين ميان، شاعران نيز مقصر باشند. شايد اكنون لازم باشد شاعران نوحههاي خوب بگويند. شعر، شعر است و نوحه نيست. امروز همهي اقشار مردم به عزاداري ميروند و مرثيه ميخوانند و بايد چيزي مناسب حال آنها سروده شود. ممكن است ما مرثيه و نوحهي خوبي نداشته باشيم كه مداحان از آن استفاده كنند. اين موضوع دوسويه است كه ما اكنون آثار ضعيفي را در دستهها ميبينيم. اگر به شاعران گلايه شود كه نوحه نميسرايند، اين گلايه رواست. من نگران اين نوحههايي هستم كه اكنون خوانده ميشود.
او با انتقاد از محتواي نوحههاي عاشورايي، بيان كرد: امروز آنچه در نواي مداحان ماست، سوگ است و خبري از حماسه نيست. در حالي كه عاشورا را تابلويي گويا از تفكر و حماسه ميدانند و سوگ درصدي از اين قاموس و فرهنگ را تشكيل ميدهد. بخش عظيم عاشورا را تفكر و حماسه تشكيل ميدهد كه ما آن را نميبينيم. اين سوگ و تفكر بايد در آثار و نوشتهها تجلي يابد.
اين شاعر تصريح كرد: البته گريستن بر عاشورا، فضل است و اين روايت وجود دارد كه چشمي كه براي حضرت امام حسين (ع) گريه كند، جهنم را نميبيند؛ اما بايد به تفكر و فلسفه عاشورا هم توجه كرد.
هنرجو تأكيد كرد: شاعران بايد با اشاره به اين تفكر شعرهايي مردميتري بگويند و جنبههاي اجتماعي شعرشان را بالا ببرند تا در هيأتها و از سوي مردم استفاده شود تا اين خلأيي كه در جامعه ما وجود دارد، پر شود.