( 4.7 امتیاز از 360 )

عصر شیعه ـ نهج البلاغه را که ورق مي‌زنيد مي‌توانيد تنهايي و مظلوميت امام علي را در آن به خوبي ببينيد و حس کنيد.

رنجش از ياران سست راي و نکوهش اهل کوفه و تنهايي و تنهايي و تنهايي...

در حكمت 261 نهج‌البلاغه كه يك حكمت سياسي و تاريخي است حضرت در اين خصوص مي‌فرمايد:

وَ قَالَ [عليه السلام] لَمَّا بَلَغَهُ إِغَارَةُ أَصْحَابِ مُعَاوِيَةَ عَلَى الْأَنْبَارِ فَخَرَجَ بِنَفْسِهِ مَاشِياً حَتَّى أَتَى النُّخَيْلَةَ وَ أَدْرَكَهُ النَّاسُ وَ قَالُوا يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ نَحْنُ نَكْفِيكَهُمْ

فَقَالَ مَا تَكْفُونَنِى أَنْفُسَكُمْ فَكَيْفَ تَكْفُونَنِى غَيْرَكُمْ إِنْ كَانَتِ الرَّعَايَا قَبْلِى لَتَشْكُو حَيْفَ رُعَاتِهَا وَ إِنَّنِى الْيَوْمَ لَأَشْكُو حَيْفَ رَعِيَّتِى كَأَنَّنِى الْمَقُودُ وَ هُمُ الْقَادَةُ أَوِ الْمَوْزُوعُ وَ هُمُ الْوَزَعَةُ

فلما قال [عليه السلام] هذا القول فى كلام طويل قد ذكرنا مختاره فى جملة الخطب تقدم إليه رجلان من أصحابه فقال أحدهما إنى لا أملك إلا نفسى و أخى فمر بأمرك يا أمير المؤمنين ننقد له فقال [عليه السلام] وَ أَيْنَ تَقَعَانِ مِمَّا أُرِيدُ .

و درود خدا بر او، فرمود: (آن هنگام كه تهاجم ياران معاويه به شهر انبار، و غارت كردن آن را شنيد، تنها و پياده به طرف پادگان نظامى كوفه "نخليه"(38) حركت كرد، مردم خود را به او رسانده، گفتند اى امير مؤمنان ما آنان را كفايت مى‌كنيم، فرمود: شما از انجام كار خود درمانده‌ايد! چگونه كار ديگرى را برايم كفايت مى‌كنيد؟ اگر رعاياى پيش از من از ستم حاكمان مى‌ناليدند، امروز از رعيت خود مى‌نالم، گويى من پيرو، وآنان حكمرانند، يا من محكوم و آنان فرمانروايانند.

دو نفر از ياران جلو آمدند و يكى گفت: من جز خود و برادرم را در اختيار ندارم، اى امير مؤمنان فرمان ده تا هر چه خواهى انجام دهم، امام فرمود شما كجا و آنچه من خواهم كجا؟!

اوج مظلوميت حضرت علي (عليه السلام) در اين است که مردم حضرت علي (عليه السلام) را نشناختند و ناشناخته ماند؛ نه دوستانش او را شناختند و نه دشمنانش.

و پس از گذشتن 1400 سال، واقعيت‌هايي که در ابعاد وجودي آقا اميرالمومنين (عليه السلام) بوده است، براي برخي از ما نيز ناشناخته مانده است.

تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر