
با قرآن تجارت نکنیم
عباس سلیمی، استاد پیشکسوت قرآن کریم، در گفتوگوی اخیر خود با شماره ۱۳۳ مجله «خیمه» از دستمزد بعضی قاریان و مداحان به شدت انتقاد کرده است.
خادمالقرآن عباس سلیمی، استاد پیشکسوت قرآن کریم در گفتوگوی اخیر خود با شماره ۱۳۳ مجله «خیمه» از دستمزد بعضی قاریان و مداحان به شدت انتقاد میکند.
فرازهایی از این مصاحبه خواندنی را برای استفاده علاقهمندان قرآنی از نظر میگذرانیم:
*تمام فرماندهان شهید دلاوری که در جبههها مقابل استکبار و ائتلاف ۴۰ کشور دنیا ایستادند، از برکت همان هیئتهای خانگی بیکلک تربیت شده بودند. هر چه به بهانه ترویج قرائتهای مبتنی بر شیوههای نوین و علمی جلو آمدیم ذهن ما از صفا و خلوص اولیه منحرف شد. به ویژه که این هدف به مسائل مادی نیز آلوده شد. یعنی برخی قرائت قرآن را وسیله ارتزاق و تجارت قرار دادند.
*توجه کنیم که خدا در قرآن میفرماید: وَلَا تَشْتَرُوا بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلًا، بر آیات خدا قیمت نمیشود گذاشت، ما نمیخواهیم معامله کنیم. اگر میزبانان، پاکتی دادند که به نظر من باید هم برای قدردانی و احترام بدهند، دستشان درد نکند ولی اگر ندادند یا کم دادند قاری نباید اعتراض کند. امیدوارم حرفم را متوجه شوید، من میخواهم بگویم ما یا نباید در جامعه قرآنی قرار بگیریم و یا اگر قرار گرفتیم باید بپذیریم که منتسب به قرآن هستیم و رفتارمان را رصد میکنند. ما مخاطب فرمایش تکاندهنده امام صادق(ع) هستیم. ایشان به شیعیان و همه کسانی که به نحوی به ایشان انتساب دارند، میفرمایند: کونوا لنا زینا و لاتکونوا لنا شینا، مایه سرافرازی ما باشید نه مایه سرافکندگی.
*اگر به من بگویند بین قرآن خواندن و پول گرفتن و کار کردن در اسنپ و پول گرفتن یکی را انتخاب کن قطعاً دومی را انتخاب میکنم. من میتوانم شغلی شریف مثل رانندگی در اسنپ داشته باشم اما با عنوان قرآن به مردم نگویم به من پول بدهید. چون انتظار مردم از متولیان امور دینی این نیست
*چقدر باید بگوییم که منبر را نفروشید، قرائت قرآن را نفروشید، مداحی اهل بیت(ع) را نفروشید. بله اگر مردم هدیه میدهند، بگیرید نوش جانتان ولی گاهی میشنویم برای فلان برنامه ۱۰ میلیون ۱۵ میلیون، مسکن، زانتیا، سانتافه و ... طلب میکنید. این ها توجیهی ندارد. آیا میتوان گفت چون من را بیمه نمیکنند من اینها را می گیرم؟ مگر کارگر زحمتکش برای یک روز کار خود دو میلیون طلب میکند که بعضی چنین رقمی را برای چند دقیقه طلب میکنند؟ این رفتار قابل قبول نیست. باید برای مطالبات به حق جامعه قرآنی که مطالبات مسلّم بقیه اقشار مردم هم هست، فکر دیگری کرد.
*نباید فکر کنیم عناصر قرآنی در جامعه فقط قاریان و حافظان قرآن هستند، اینجور نیست! امام مجتبی(ع) بیان حکیمانه و زیبایی دارند که متأسفانه کمتر مطرح میشود، میفرماید: سزاوارترین و نزدیکترین انسانها به قرآن کسی است که به قرآن عمل میکند ولو اینکه حافظ قرآن نباشد و دورترین آدمها از قرآن کسانی هستند که به آن عمل نمیکنند حتی اگر قاری قرآن باشند. اگر این ملاک را از امام معصوم قبول داشته باشیم بعد میفهمیم که چه قرآن را بتوانیم با صوت خوش بخوانیم و چه نتوانیم، چه در مسابقات مقام بیاوریم و چه نیاوریم و حتی اگر لال باشیم و زبان خواندن هم نداشته باشیم، اگر اهل عمل به قرآن باشیم، قرآنی هستیم ولی اگر عمل نکردیم ولو اینکه در همه دنیا هم معروف باشیم، قرآنی نیستیم.
*یکی از مهمترین توصیههای قران عدالت است. عدالت، چالش بزرگ اجتماعی و امروزی ما است. هرکس باید خود را بسنجد که آیا در برخورد با خانواده، همکاران و جامعهاش عادل است؟ ...ما در همه جای دنیا و در هر قشری آدم خوب و بد داریم. قضاوت مطلق در مورد یک قشر از جامعه، بواسطه رفتار چند آدم، اوج نابخردی است. زیاد شنیدهام کسی میگوید بازاریها اینجورند، یا مثلاً پزشکان آنجورند، این چه جور حرف زدن است؟ چرا اطلاق کلی میدهیم؟...اگر کسی از یک قشر کار خلافی انجام بدهد تسری دادن آن به سایر افراد آن قشر عین بی انصافی است. ثانیاً اشاعه این مطلب به جامعه از مصادیق بارز اشاعه فحشا به جامعه است که قرآن ان را محکوم میکند. ثالثاً در بسیاری از موارد، ما علم نداریم و نباید چیزی را که به آن علم کافی نداریم، نقل نکنیم. خداوند در قرآن میفرماید: وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ، از آنچه علم ندارید تبعیت نکنید. پیامبر اکرم(ص) میفرماید: در اثبات دروغگویی یک انسان همین بس که هر چه میشنود نقل کند.
*اگر از طریق مجلس و شورای توسعه فرهنگی و سایر سازمانها، بودجهای برای فعالیتهای قرآنی کنار گذاشتیم باید آن را شفافِ شفاف کنیم. باید بدانیم پولی که یک مؤسسه از بیتالمال ملت بزرگ ایران گرفت واقعاً در آموزش و ترویج قرآن صرف شده است یا نه؟ همین اختصاص و توزیع بودجه باید هوشمندانهتر شود. در بودجهای که به کار قرآنی اختصاص داده میشود، میتوانیم بگوییم مثلاً ۱۵ درصد برای ظواهر، ۳۰ درصد برای تدبر و فهم قرآن و ۵۰ درصد هم برای سبک زندگی قرآنی باشد. سهم کارها باید مشخص شود. پس از این مرحله یک نرمافزار و زیرساختی لازم است که دائماً تبدیل کمیت به کیفیت و تبدیل این هزینهها به دستاورد را بررسی کند، خیلی زحمت دارد، سیستمی لازم است تا ببینیم پروندههای قضایی نسبت به سال گذشته چقدر کمتر شده است، نباید اینگونه باشد که ببینیم طبق آمار رسمی ۲ درصد در مدارس و بیش از ۴ درصد در دانشگاهها اعتیاد داریم.
*تا زمانی که یک سازمانِ متمرکزِ خدومِ باصلابت مقتدر در رابطه با مسائل قرآنی کشور نداشته باشیم، گرفتاریها ادامه دارد. باید در ساختار قرآنی که کشور به آن نیاز دارد، سهم حاکمیت، دولت و ملت دقیقاً تعریف شود. اینها که تعریف نمیشود، کار به هم میریزد. اگر این تعریف انجام شود، آنگاه میتوان سازمانی را با هیئت امنایی متشکل از قرآنیها داشته باشیم و نمایندگان قرآنی هر استان هم در آن حضور داشته باشند. نماینده قرآنی هر استان بر اساس آرای جامعه قرآنی آن استان انتخاب شود، جلسات مرتب ماهیانه داشته باشند بر اساس تضارب و تبادل آرا و رعایت قانون و پیش بینی مصلحت نسل آینده کارها را پیش ببرند، البته در آن فضا هم حتماً مشکلاتی پدید میآید اما بالاخره چارهای نیست، تا زمانی که به خرد جمعی احترام نگذاریم، باز دعواها سر جایش میماند. الان، کار هم متشتت است هم موازی، بعضی جاها هم متأسفانه متعارض میشود.