اين راه اختلاط كه به بيراهه ميرود
عصر شیعه ـ آيا روابط دختر و پسر فاقد حد و مرز است؟ روابط دختر و پسر در محيط هاي دانشگاهي بايد چگونه باشد؟ اگر اين رابطه برقرار شد مي تواند به رشد و پيش رفت هاي علمي و درسي كمك كند؟ آيا برقراري اين گونه روابط، عامل محركي براي ارتباطات دوستانه ي دختر و پسر نمي شود؟ آيا اين گونه دوستي ها در صورتي كه منجر به ازدواج نشود باعث آسيب ها و صدمه هاي روحي نخواهد شد و جوان را دچار افسردگي و استرس نخواهد كرد؟ آيا دانش جويان در پرتو ارتباط هاي ناسالم دختر و پسر در محيط هاي آموزشي، امكان رشد و پيش رفت خواهند داشت؟ آيا اين روابط، نيرو و انرژي زيادي از جوانان تلف نمي-كند؛ انرژي و قدرت روحي كه مي تواند صرف كارهاي درسي شود؟ در اين نوشتار آثار عدم اختلاط دانش-جويان دختر و پسر در روند تحصيلي آن ها در دانشگاه مورد بررسي قرار مي گيرد.
مقدمه
امروزه جامعه با توجه به نيازهاي جامعه شناختي و روند رو به رشد علم ارتباطات، در برابر انواع و اقسام بي شماري از شيوه هاي گوناگون ارتباط ميان دختران و پسران جوان قرار دارد. اين تقابل ايجاب مي كند تا نگرشي اصولي و علمي به اين مقوله صورت گيرد. نياز جوانان به ارتباط اجتماعي، غيرقابل انكار است و در اين ره گذر، جنسيت افراد، در نوع ارتباط آن ها تاثير به سزايي دارد. جوان مي كوشد، به نوعي با طرح شخصيت خود در اجتماع، توجه ديگران را به خود جلب كند و البته از مطرح شدن خود در اجتماع نيز لذت مي برد. البته هرگاه طرح اين شخصيت نزد جنسيتي ديگر صورت گيرد، دست خوش فرآيندهاي نويني همچون درگيري هاي عاطفي، برخوردهاي خانوادگي، تقابل هاي فرهنگي و سنتي، چالش هاي اقتصادي و ... مي شود.
دهه ي سوم انقلاب، دهه ي حضور زن به صحنه ي اجتماع است ولي هنوز تعريف صحيحي برگرفته از شرع و عرف و فرهنگ از اين حضور نداريم. استاد مرتضي مطهري در اين باره مي گويد: "...كسي نگفته است كه صرف شركت كردن زن در جايي كه مرد هم وجود دارد، حرام است. آيا تحصيل زن، فن و هنر آموختن زن و بالاخره، تكميل استعدادهايي كه خداوند در وجود او نهاده است، حرام است؟ جواب منفي است. " در سال هاي اخير، بيش از نيمي از جمعيت دانشگاهي كشور را، دختران به خود اختصاص داده اند و اين خود نشانه ي صدق ادعاي پيشين است به اين ترتيب مساله ي برخورد و رابطه ميان زن و مرد اهميت ويژه اي مي يابد. اگر اين ارتباط نهادينه نباشد، يا به سمت فرهنگ غرب پيش مي رويم يا به سوي روابط پنهاني. در بررسي مقوله ي ارتباط دختر و پسر در محيط دانشگاه، بايد به نوع نگرش آن ها به روابط اجتماعي توجه شود و بر اساس سه پارامتر شرع، قانون و عرف، زمينه هاي به دست آوردن معيار روابط دختر و پسر را فراهم ساخت.
ارتباط زن و مرد در فرهنگ غرب و شرق
نگاه اسلامي به مرد و زن، نگاهي در درون اصالت فرد و جامعه است. اين در حالي است كه در فرهنگ غربي كه پس از نهضت بيداري پديد آمده، اصالت فرد و ليبراليسم در كنار اومانيسم و (انسان محوري)، موجب شده تا فرديت، معنا و مفهوم ديگري پيدا كند و شخص و شخصيت زن و يا مرد در جامعه به دور از نقش واقعي آن، مورد ارزيابي قرار گيرد. يكى از خصايص فرهنگ غرب به ادعاى غربي ها، آزادى و آزادانديشى است. خصوصا بر اساس ديدگاه هاى اومانيستى، انسان به عنوان موجودى آزاد و مختار تلقى مىشود. اكثر نحلههاى اومانيستى كه تقريبا شامل تمام مكاتب و ايسمهاى جديد غربى مىگردد، به نوعىخود را پرچم دار آزادى معرفى مىكنند. اما اين آزادى چيست و حد و مرزش كدام است؟ در پاسخ به اين سؤال بايد توجه داشت كه "آزادى و اختيار در زمره ي چيزهايى نيست كه در يك تمدن به انسان داده شود و در تمدنى ديگر، كاملا انسان از آن محروم گردد بلكه مىتوان گفت در هر دورهاى از تاريخ و به طور كلى در هر تمدنى، وجود بشر به نوعى در نظر گرفته مىشود و امكانات او بستگى به همين نحوه ي وجود او دارد. در تمدن غربى هم، بشر وجودى پيدا كرده است كه مقتضى علم و فعل و عمل معينى است. اين بشر مىتواند و بايد به نفع خود در عالم تصرف كند و حدود آزادى او نيز همين است. پس اين آزادى به معنايى است كه رومانتيك ها و ليبرال هاى اخلاقى مىگويند و از آن تعبير به استقلال در آرا، عقايد، افكار، فعل و عمل مىكنند. " (داوري، 1356)
عقيده به آزادي و آزادگي انسان و در عين حال بندگي او براي خداوند كه خود زيربناي نگرش اجتماعي اسلام است. از مهم ترين مسائل اجتماعي اسلام محسوب مي گردد. اسلام بر اساس تعاون و ارزش ها، راه ايجاد روحيه ي همكاري، اخوت، بخشش و ايثار در جامعه را فراهم كرده است (مسجدجامعي، 1386)
ارتباط به سبكي كه در فرهنگ كشورهاي غربي تعريف شده است از پايه و اساس با فرهنگ ايراني - اسلامي در تضاد است و آسيب هاي اجتماعي فراواني چون دختران فراري ، اعتياد و ... را در سال هاي اخير به دنبال داشته است. در شرايط كنوني مقايسه بين دو فرهنگ شرق و غرب نيز براي تعيين نوع رفتار با جنس مخالف ضرورت دارد. اكنون فرهنگ غرب با بستر خاص خود ارتباط آزاد بين دختر و پسر را تجويز مي كند. آن فرهنگ با اين نگرش به جايي رسيده است كه بنيان خانواده را متزلزل ساخته و خانواده اصالت خود را در آن فرهنگ از دست داده است، حال آن كه در فرهنگ شرقي اسلامي، خانواده از اهميت بالايي برخوردار است. بدين لحاظ براي حفظ و حراست خانواده، اين فرهنگ در صدد است روابط دختر و پسر را قبل از ازدواج در حد معقول و مشروعي حفظ كند و دختر و پسر را تا زمان ازدواج به نوعي در زير چتر حمايتي خود حفظ و حراست نمايد. در اين فرهنگ دختر و پسر براي يك ديگر در نظرگرفته مي شوند و از طريق ازدواج مشروع يك زندگي سالم و پربار را آغاز مي كنند. (احمدي، 1374)
ارتباطات مصنوعي و دانشگاه
محيط هاي دانشگاهي ، مجموعه هاي فرهنگي و ادارات، محيط هايي هستند كه ارتباطات مصنوعي ميان زن و مرد را فراهم آورده اند اما بايد به اين نكته توجه داشته باشيم كه اين محيط ها قابل تفكيك هستند و برنامه ريزي آن مستقيما به دست نظام و حكومت است. اين بر عهده ي نظام اسلامي است كه محل كار را با برنامه ريزي حساب شده به نحوي طراحي كند كه كمترين رويارويي ممكن و تماس بين زن و مرد پديد آيد. اختلاط حاصل در محيط دانشگاه و ساير مراكز، نتيجه ي برنامه و اختيار ماست نه امري قهري، بنابراين در اين محيط ها بايد جداسازي را در حد معقولي اعمال كرد. نكته ي حائز اهميت اين است كه برخورد مرد و زن در كوچه، خيابان، پارك و سينما در حد يكي دو بار و گذراست و قابل قياس با همنشيني دو دانش جو در طي چهار يا پنج سال يا دو كارمند و كارگر در طول ساليان زياد و نزديكي بيش از حد آنان نيست و اين چيزي است كه نظام اسلامي از روي عمد و اختيار نبايد به آن اقدام كند يا رضايت دهد.
اختلاط در محيط دانشگاه
اهميت ارتباط دانش جويان با جنس مخالف در دانشگاه ها كه مهم ترين نهاد علمي و آموزشي كشورمان محسوب مي-شود، از آن جهت ضرورت دارد كه گاه اخبار نگران كننده موجب تشديد دلواپسي ها مي شود و گاه انتظاراتي كه در توليد علم و جنبش نرم افزاري داريم، زير سايه ي دل مشغولي هاي بي هدف و مخرب، محو مي شود. معمولا افراد در سنين خاصي كه همان سنين جواني است وارد دانشگاه مي شوند و با توجه به اين كه شرايط ازدواج در جامعه ي امروز ما وجود ندارد، محيط مختلط و ارتباط بدون ضابطه در دانشگاه، دردسر مي آفرينند، انگيزه هاي جنسي را ملتهب مي كند و ديگر نمي-توان از جامعه - حتي اگر اين جامعه، جامعه ي كوچكي مثل دانشگاه باشد - توقع سلامت داشت. در جامعه اي كه فضا به لحاظ جنسي ملتهب است و امكان ازدواج وجود ندارد، اگر از افراد بخواهيم كه پاك باشند، غير معقول است. هنگامي كه فضاي ارتباط دانش جويان آزاد و به دور از محدوديت باشد، به جاي اين كه توجه افراد معطوف به مسائل علمي شود، به مسائل ديگر منحرف مي شود. فرض كنيد فردي گرسنه باشد، بعد ما غذايي خوشمزه نزديك او بگذاريم و بخواهيم به او نزديك نشود، مسلما اين خواسته نابه جاست. اين مثال مصداق محيط دانشگاه است زيرا هنگامي كه در دانشگاه دختران با پوشش هاي نادرست با پسران هم كلام مي شوند و ما از آن ها توقع داريم كه دست از پا خطا نكنند و ارتباطي سالم داشته باشند، چنين خواسته اي پوچ و بي معناست. اگر ارتباط نزديك دختر و پسر به حداقل برسد، شرايط التهاب پايين مي آيد و فضا سالم تر مي شود. در اين صورت، زمينه ي رشد اخلاقي و علمي دختران و پسران و شرايط سالم براي بروز استعدادها در زمينه هاي علم و دانش فراهم مي شود.
عوامل به وجود آورنده ي برخوردهاي نامطلوب ميان دختران و پسران
علل و عوامل گوناگوني در بروز رفتارهاي نادرست در روابط دختران و پسران نقش دارند. عوامل موثر و بسترساز در روابط و برخوردهاي نامطلوب ميان دختر و پسر در چهار دسته طبقه بندي شده:
1. عوامل دروني و رواني:
وجود تفاوت در حالات روحي و رواني دختران و پسران، سليقه ها و خواسته هاي آنان و نيز نوع تربيت، باعث بروز روابط ناسالم ميان دو جنس مي شود. يكي از مهم ترين عوامل طبيعي و دروني هر دو جنس ، غريزه ي جنسي و توان شهواني است. غريزه ي جنسي، نيروي محرك و مثبتي است كه باعث جذب دو جنس مي شود و نتيجه ي آن رابطه ي مثبت و زندگي مشترك و ازدواج است، اما اگر اين نيرو در مسير ناسالم قرار گيرد، بلايي عظيم و خانمان برانداز است. از عوامل رواني نيز مي توان انحرافات جنسي و يا بي هويتي دختر و پسر نسبت به قبول و پذيرش جنسيت خويش را نام برد. (اسفندياري،1385)
2. عوامل فرهنگي:
فرهنگ ما هر قدر از تعالي و برتري برخوردار باشد، روابط و رفتارهاي ما با ديگران تكامل يافته تر و متعالي تر خواهد بود. انسان هايي كه داراي فرهنگ مبتذل و سطح پايين هستند، معمولا رفتارهايي ابتدايي تر از خود نشان مي دهند. براي مثال كساني كه در مورد جنس مخالف تنها نوعي بهره كشي را در فكر مي پرورانند نمي توانند به ارزش هاي وجودي جنس مخالف بينديشند. با شناخت از فرهنگ جوامع مي توان به تعريف مناسبي از روابط سالم و غيرسالم دختر و پسر دست يافت.
3. عوامل اقتصادي:
فقر و ثروت در كنار عوامل ديگر در ايجاد روابط ناسالم موثر هستند. كم بودهاي اقتصادي در كنار كانون هاي از هم پاشيده-ي خانوادگي، دختران و پسران را براي ايجاد روابط به سوي خود مي كشاند تا در سايه ي اين روابط، كاستي ها و كم-بودهاي مالي و اقتصادي خود را جبران كنند. عامل مهمي كه در همه ي جوامع باعث ترويج فساد و فحشا مي شود و به روابط ناسالم و غير مشروع زنان و مردان مي انجامد، فقر است . همچنين گروهي كه داراي ثروت و توانايي مالي زيادند، در صورت وجود ساير عوامل، داراي روابط ناسالمي خواهند بود. (اسفندياري،1385)
4. عوامل اجتماعي و خانوادگي:
افراد در دامن خانواده رشد مي كنند. خانواده ها دركنار هم اجتماع را مي سازند. اولين جايگاه تربيت و آموزش و پرورش، محيط خانه است و مربيان غالبا پدران و مادران هستند. عدم آگاهي از روش هاي تعليم و تربيت، كم بودهاي عاطفي و رواني، مشغله ها و درگيري هاي بين اعضا به خصوص والدين، نوع فرهنگ هاي خاص مناطق، الگوهاي سنتي و مدرن، بي-سوادي و ... دست به دست هم داده، زمينه ي بروز روابط ناسالم ميان دختران و پسران را ايجاد مي كند. (اسفندياري،1385) بنابراين خانواده ها بايد از لحاظ فرهنگي رشد داده شوند و راه كارهاي شرعي و اخلاقي براي ارتباط سالم اجتماعي براي آن ها تبيين گردد.
وضعيت مطلوب در روابط دختر و پسر
ارتباط دختر و پسر يكي از مسائل مهم فرهنگي- اجتماعي جامعه ي ماست، در حالي كه به طور كامل حل نشده و جايگاه درخور خود را نيافته است. اين مشكل در بعضي اماكن و شرايط مثل دانشگاه ها نمود بيشتري پيدا مي كند. گاهي اوقات به واسطه ي اين كه سطح دوستي و ارتباط تعريف نشده است، اندك اندك از ارتباط دوستي فراتر رفته، همسان با ارتباط خانوادگي و كاركردهايي از آن دست مي شود و چون شرايط آن با توافق طرفين قرين نشده، به هتك حيثيت اجتماعي و چه بسا خسارت هاي جبران ناپذير- به ويژه از طرف دختر- همراه مي شود. برخي دانشگاه ها با تفكيك دانش-جويان دختر و پسر، گاه با احضار دانش جويان به كميته هاي انضباطي و تعليق ترم و محروميت از تحصيل با اين مسئله برخورد مي كنند در حالي كه اگر چارچوب معين و وضعيت مطلوب ارتباط دختر و پسر مشخص شود و زواياي مجهول پيرامون اين موضوع براي دانش جويان روشن شود، نيازي به برخوردهاي شديد و نادرست نيست. بهره گيري از آموزه هاي اسلامي و منابع عظيم ديني مثل قرآن، مي تواند تا حد زيادي راه گشاي اين مشكل باشد. در قرآن كريم در سوره هاي قصص، احزاب، يوسف، مريم، و ... از روابط دو جنس سخن به ميان آمده است و اين نشان دهنده ي توجه دين مبين اسلام به مسئله ي مهم ارتباط ميان زن و مرد است. در ذيل، برخي راه كارهاي ارتباط مطلوب با توجه به شخصيت جوان و روحيه ي حساس، دقيق و عقلاني وي ارائه شده است.
1. شناخت واقعيت هاي جنس مخالف
در اين زمينه هر يك از دختران و پسران بايد بدانند كه جنس مخالف همچون خود آنان داراي ويژگي هاي مثبت و منفي گوناگوني هستند. آنان در عين حال كه برخوردار از توانايي هاي خاصي هستند داراي ضعف ها و ناتواني هايي نيز هستند.
2. اجتناب از خيال پردازي و تصور رويايي در مورد جنس مخالف
هر گونه خيال بافي افراطي در مورد جنس مخالف به واقع بيني ما صدمه مي زند. تصور يك موجود ماورايي مانند فرشته در مورد جنس مخالف نشانگر ضعف بينش واقع بينانه ي ماست. انسان سالم به آساني مي تواند بين تخيلات خويش و واقعيت ها تفكيك قائل شود.
3. از بين بردن ترس ها، دلهره ها، هيجان ها، احساس خصومت و خشونت نسبت به جنس مخالف
بايد از هرگونه پيش داوري كه هيجان منفي نسبت به جنس مخالف ايجاد مي كند خودداري كنيم.
4. كنترل خون سردي وصلابت شخصيت هنگام برخورد با جنس مخالف
برخورد مناسب و مطلوب باجنس مخالف اين است كه فرد با خون سردي تمام و نيز حفظ ارزش شخصيت خويش بدون خردكردن خود و ديگران با جنس مخالف برخورد كند.
5. برخورد مبتني بر احترام با مراعات شرعي در مورد محرم و نامحرم
شرط اصلي در برقراري هرگونه رابطهاي، مكالمه و گفت وگو است به گونهاي كه اگر گفت وگو تجويز نشود، تقريباً ارتباط به صورت بيمعنا و لغو درميآيد. از ديدگاه فقهي و متون ديني، صرف گفت وگو ميان زن و مرد نامحرم ممنوعيتي ندارد؛ اعم از اينكه گفت وگو دربارهي مسائل علمي، سياسي يا دربارهي مسائل معمولي، عادي و روزمره باشد. صحبت كردن اگر به قصد لذت بردن نباشد و تحريك و تهييج شهوت و يا مفسده اى را در پى نداشته باشد مانعي ندارد؛ اما با اين وجود در روايات اخلاقى و تربيتى اهل بيت(ع) سفارش شده كه از روابط مرد و زن نامحرم به حد ضرورت كاسته شود. بر پايه ي اين روايات سازنده، بسيارى از گفت و شنودهاى موجود در جامعه كه گاه از حد متعارف نيز فراتر مى رود ، بى جا مى نمايد.
6. فقدان روابط پنهاني با جنس مخالف و مشورت با والدين در اين گونه موارد
در جامعه وجود روابط پنهاني بين دو فرد محرم و نامحرم در اذهان و قضاوت ها مسئله ساز و اثر گذار است، علاوه بر اين، برقراري روابط پنهاني از قبيل ديدارهاي دور از انتظار، رد و بدل كردن نامه و امثال آن مي تواند خود مقدمه ي لغزش هايي باشد كه آثار آن در سراسر زندگي با انسان همراه خواهد بود. ازدواج هايي كه بر اساس برقراري روابط پنهاني صورت-گرفته، در اكثر موارد منجر به شكست واقعي در زندگي شده و اعتماد طرفين را تا حد زيادي خدشه دار مي سازد.
7. اجتناب از برقراري روابط صميمانه با جنس مخالف قبل از عقد شرعي
8. نداشتن رفتار سبك، خودنمايي و جلب توجه جنس مخالف در مجامع مختلف
در روابط سالم بين دو جنس اين نكته مستتر است كه نبايد انسان ارزش خود را تا آن جا پايين بياورد كه رفتار خاصي به منظور جلب توجه ديگران از خود بروز دهد. بروز رفتار مبتني بر خودنمايي براي جلب توجه ديگران، نشانه ي عدم رشد كافي شخصيت در انسان است. انساني كه به لحاظ شخصيتي به سطوح بالاتر دست رسي پيدا مي كند بر اساس اصول و ضوابط انساني عمل مي نمايد نه براي جلب توجه ديگران. انساني كه بخواهد توجه ديگران را به خود جلب كند انسان آشفته اي خواهد بود كه هر آن و هر لحظه بايد به مقتضاي محيطي كه در آن قرار گرفته رفتار خود را دگرگون سازد. چنين فردي از خود و شخصيتي كه دارد بيزار خواهد شد. اين قاعده درباره ي نحوه ي رفتار ما در مقابل جنس مخالف نيز به نحو بارزتري صدق مي كند. افرادي كه به صور گوناگون رفتار ها و گفتارهايي از خود بروز مي دهند (مثلا لباس هايي مي پوشند) كه مورد توجه جنس مخالف قرار گيرند، شخصيت متزلزل و ناتوان و حقير خود را به نمايش مي گذارند.. اين قاعده نبايد احترام به جنس مخالف را خدشه دار كند. احترام و توجه مثبت به افرادي كه در اطراف ما هستند با رفتار مبتني بر خودنمايي تفاوت مي كند. هدف رفتار خودنمايي متوجه فرد خودنماست درحالي كه هدف انساني كه به ديگران احترام مي گذارد، رعايت اصول و ارزش هاي انساني است كه فرد به آن معتقد و پاي بند است. (احمدي، 1372،ص105-111)
9. رعايت عفت، حيا و پاك دامني در برقراري ارتباط با جنس مخالف
يكي از خصلتهاي نيكو در نگاه اسلام و علماي اخلاق، خصلت حيا است. حيا در لغت به معناي شرم، آزرم و پرهيز از چيزي به خاطر بيم از آن است. اين خصلت معمولاً همراه با خصلت عفاف و به معنايي نزديك به معناي آن به كار ميرود. حيا، ملكه و خصـلت روحي ويـژهاي اسـت كـه شخص را وامي دارد كـه حريـم نـگه دارد و از پردهدري و خارج شدن از حدود اخلاقي در برخورد با ديگران - هم از جهت گفتاري و هم از جهت رفتاري - بپرهيزد. به تعبير ديگر، حيا صفتي است كه شخص را از ارتكاب اقوال و افعالي كه به نظر عرف و عقلا ناپسند و ناخوشايند است، باز ميدارد. قرآن، در دو آيه ي 31 و 32 سوره ي نور توجه مردان و زنان را به اين نكات جلب مى كند و مى فرمايد: "زن و مرد مؤمن بايد از نگاه به نامحرم بپرهيزند، يعنى از مشاهده ي تمام آن چه نگاه به آن ها حرام است، چشم برگيرند و بايد حيا، عفت و پاك دامنى خود را در همه ي زمينه ها حفظ كنند. "
نوع نگاه و نقد نگاه
در رابطه با چگونگي ارتباط دختر و پسر در جامعه و به خصوص محيط دانشگاه، نگاه هاي متفاوتي وجود دارد كه برخي از آن-ها از اصول عقلي و شرعي پيروي نكرده، سطح توقع جامعه از معيارهاي روابط دختر و پسر را به صورت كاذب درآورده است. در ادامه بخشي از نگاه هاي موجود به همراه نقد آن ها ذكر شده:
1- با عنوان كردن تفكيك دو جنس، از نيرو و استعدادهاى نيمى از جامعه محروم مىشويم.
نقد: هر پيش رفت و صعودى، توان و نيروى بالاى روحى و روانى و جسمى را مىطلبد، در صورتى كه در محيطهاى دانشگاهى نيمى از توان و انرژى دختران و پسران، در نوع و چگونگى روابط هدر مىرود. فرصتهاي زيادي به علت آفات ارتباطات علمى و كارى با جنس مخالف از دست مىرود و مانع رشد و روند صحيح كار مىشود. محيطهاى پر از جاذبه و تحريك، قدرت تمركز حواس را مختل و بازدهى كار را پايين مىآورد.
2- هر چه تعامل و ارتباط بيشتر باشد شناخت بهترى از روحيات جنس مخالف به دست مىآيد و ازدواج در سايه ي شناخت، تحكيم و استوارى بالايى دارد.
نقد: شناخت، آگاهى مىآورد و ارتباط مرحله ي اوّل شناخت است. اما كدام ارتباط و شناخت منجر به ازدواج مىشود؟ احساسات آتشينى كه دختران و پسران جوان در اغلب حالات دارند، احساساتى غريزى است كه در آن جنبههاى روحى با جنبههاى جسمى در هم آميخته، تا جايى كه پسر يا دختر گمان مىكنند از نظر روحى يك ديگر را دوست دارند ولى سرانجام پى مىبرند كه عشق آن ها صرفا غريزى و جسمى بوده است. دانشگاه مىتواند بسترى براى ازدواج باشد ولى اختلاط و روابط به طور خاص نمىتواند زمينه ي ازدواج باشد. روابط دختر و پسر در دانشگاه در زمينه ي ازدواج با سه شرط مانعى ندارد:
شرط اوّل اين كه روابط و گفت وگوى دختر و پسر به نيت و مقصد ازدواج و در چارچوب هاي فرهنگي و ديني تعريف شده باشد،
دوم اين كه خانوادهها و مراكز مشاوره ي دانشگاه در جريان باشند،
و سوم اين كه دختر و پسر شرايط و امكان ازدواج را داشته باشند و همشأن باشند.
در جوامع غربى، پسرانى كه روابط متعدد پيش از ازدواج داشتهاند در زندگى زناشويى ناكامند، به دليل اين كه زندگى براى اين افراد تنوع، زيبايى و تازگى ندارد. از طرفى آشنايى و ارتباط دختر و پسر در محيط اجتماع بيشتر از آن كه معرفتساز باشد، فروزنده ي هوسها و معرفتسوز است. با توجه به تجربيات به دست آمده، ارتباطات پيشين، نمىتواند مشكل شناخت را حل كند بلكه مشكل شناخت بيشتر به آفات شناخت برمىگردد كه در رأس آن ها تعلق قلبى پيدا كردن به طرف مقابل است كه باعث ناديده گرفتن عيبها و نواقص مىشود.
3- اوضاع حاكم بر جامعه ي جهانى، جدايى دو جنس مخالف را ناممكن گردانيده زيرا عصر حاضر، عصر ارتباطات و اطلاعات است. همان گونه كه در اين عصر، فرهنگها، اديان و مذاهب به گفت وگو و ارتباط ميان هم تن دادهاند، بايد ارتباط و گفت-وگوى ميان افراد بشر را فارغ از جنسيت، نژاد، رنگ، دين و مذهب پذيرفت. به اين ترتيب روابط آزاد دختر و پسر و زن و مرد در دنياى امروز نيز براي تمام جهانيان امري عادي تلقي مي شود.
نقد: گفت وگو و تعامل با ديگران به معناى ناديده گرفتن و زير پا گذاشتن ارزشها، باورها و از خود بيگانگى نيست. به بهانه ي برداشتن مرزها در ارتباطات بشر امروز، نبايد از فرهنگ دينى سرپيچى كنيم. قرآن مجيد فساد اخلاقى را از مهمترين عوامل عذاب الهى و فروپاشى تمدنها برشمرده است. خيزش و جوشش همه تمدنها با تقواى الهى مردان و زنان آغاز مىشود و فروپاشى آن ها با بىتقوايى. فساد اخلاقى مهمترين عامل فروپاشى نهاد خانواده نيز شناخته شده است.
كسانى كه دنياى معاصر را تجربه كردهاند، عوارض ويرانگر آزادى بىحد و مرز و لجامگسيختگى جنسى را شاهدند كه در نتيجه ي آن عوامل بازدارنده ي روحى و اجتماعى، حذف يا كم مي شود و امكانات گسترده جهت آسان كردن كام جويى جنسى، ايجاد مىگردد. از ديگر پيامدها، ظهور و رواج جاي گزينىهاى متنوع و كم هزينه و پرجاذبه براى ازدواج، كاهش اعتبار ارزشى ازدواج و سست شدن بنياد خانواده است. چالشهاى روابط آزاد دختر و پسر و زن و مرد در دنياى امروز، براى تمامى جهانيان پيامدهاى ناگوار و غيرقابل كنترلى را به وجود آورده است. فحشا، فساد، ابتذال، روابط نامشروع اخلاقى، مجلات ضد اخلاقى، صنعت سكس و پورنوگرافى، برنامههاى مستهجن ماهوارهاى و اينترنتى و ... شواهد زنده و گويايى بر اين ادعا هستند. مطالعه ي تطبيقى اي كه در شصت و شش كشور صورت گرفته، نشان مىدهد هر چه زنان در جامعه بيشتر با مردان مرتبط باشند، ميزان طلاق بالاتر خواهد بود. اختلاط دختر و پسر با توجه به جاذبههاى طبيعى دو جنس، زمينههاى مساعدى را براى زوال تدريجى خانواده، بروز تنشها، خيانت و طلاق فراهم آورده است.
4- دور كردن دختر و پسر از همديگر و ممنوعيت اختلاط و ارتباط، باعث افزايش التهاب و اشتياق مىشود اما وجود روابط بين دو جنس در محيطهايى مانند دانشگاه، حساسيتها و تنشهاى ميان دختر و پسر را به حداقل مىرساند؛ از طرفى نگاه جامعه و ديد خانوادهها را تغيير مىدهد و اختلاط را امرى عادى و مسئلهاى حل شده فرض مىكنند. براى مهار و كنترل غريزه ي جنسى و كاستن از حساسيتها، بايد هر گونه اختلاطى را مجاز دانست. طبق اصل "الانسان حريص على ما منع " اين حالت باعث مىشود كه هر كدام، از جنس مخالف تصور خاصى داشته و در پى كشف تصوراتشان باشند و اين فرايند، زمينه ي حساسيت و تنش در روابط دختر و پسر را ايجاد مىكند و حرص و ولع كاذبى را نسبت به برقرارى ارتباط با جنس مخالف به وجود مىآورد.
نقد: اين ها نكاتي هستند كه در روان شناسى جديد به خصوص روان شناسى غربى و در نظريه هاي افرادي مانند "فرويد " و "راسل " مطرح شده است. آن ها ناكامىها را معلول قيود اجتماعى مىدانند. برتراند راسل عقيده دارد "اثر معمولى تحريم، عبارت از تحريك حس كنجكاوى عمومى است ... . ناكامى و تحريم، اگر همراه با تحريك باشد، حساسيت و عقده را به دنبال دارد ". برداشتن قيود و آزادى بىحد، حرص، تحريكات و هيجانهاى رفتارى و اخلاقى را به دنبال دارد. عادى شدن روابط دختر و پسر، انگيزه ي ازدواج را كم كرده در پى آن، سن ازدواج بالا مىرود. روابط آزاد پسران و دختران، از مهمترين عوامل عدم تشكيل خانواده به شكل صحيح و پاي دار آن است. آيا در دنياى غرب كه هر گونه اختلاطى مجاز و قانونى شمرده مىشود، حرص و آزار جنسى و تنشها كم شده و روابط بين دو جنس، سالم و معقول و منطقى است و هيچ گونه فساد و بىبندوبارى در جوامع آنان به چشم نمىخورد؟ آزادى بىحد و مرز، ارمغانى به جز فروپاشى خانواده و گسترش انواع فسادها و بيمارىها، نداشته است!
5- اختلاط دختر و پسر و روابط بين دو جنس در دانشگاه، نشان از شعور بالا و نگاه انسانى دختر و پسر به يك ديگر است. برقرارى ارتباط، در واقع تمرين برخورد و تعامل صحيح و يادگيرى آداب معاشرت با جنس مخالف است اما تفكيك به نوعى توهين به شعور دختران و پسران است.
نقد: با توجه به نكات بيان شده، آن چه مد نظر است وجود كمترين روابط ميان دختر و پسر است. جنبههاى خصوصيتى دو جنس و گرايشهاى طبيعى اين دو كه در واقع، شگفتانگيزترين عامل تداوم حيات انسانى در كره ي خاكى است، عامل جذبه و كشش است و زمانى كه با خودنمايى و تحريكپذيرى از هر دو طرف روبهرو باشد، ديگر چشم عقل را كور مىكند و آن چه كه حرف نخست را مىزند غريزه و دل است. آيا در باور جامعه، وجود بانكها، گاوصندوق و حتى قفل، نوعى توهين به درستى و صداقت و امانتدارى افراد است؟ مسلما جواب منفى است. تنها سارقان و دزدان هستند كه با قفل و بانك مشكل دارند شكستن حريمها، رواج فساد و فحشا، پايين آمدن فعاليتها و پيش رفت علمى و تحقيقى در جامعه و دانشگاه و برافروختن شعله ي هوا و هوس يك روى سكه هستند و روى ديگر سكه و نماى خوش آن، عَلَم كردن ديد انسانى و درك فهم دو جنس است.
يادگيرى آداب معاشرت و شناخت درست از جنس مخالف، احتياج به روابط مكرر و دوستانه ندارد، چون در اطراف هر فردى، جنس مخالف وجود دارد مانند خواهر، برادر، عمه، عمو و ...همچنين شايان ذكر است كه تعامل اجتماعى دو جنس، از بعد دانش، انديشه و فرهنگِ مبتنى بر پرهيزگارى مرزى نمىشناسد. پرهيزگارى ظاهرى نشان پرهيز باطنى، ظاهر فرد نشان شخصيت و نشان انسانى اوست. (اسفندياري،1385)
نتيجه گيري
1. ارتباط انسان ها با يكديگر خواه در خانواده و خواه در جامعه، همواره نيازمند تبيين خطوط و مرزهايي است كه به روشني مناسبات و روابط انساني را نظم مي بخشد. شأن اخلاقي در روابط انساني با تلطيف رابطه ها، ايجاد نشاط و تحريك انگيزه ها در حدود وضع شده از سوي شرع و عرف و براي تفاهم و حسن ارتباط است. آن چه كه مدنظر فرهنگ ديني ماست، وجود حريم در روابط زن و مرد است. حريم هايي كه اسلام در ارتباطات انساني قرار مي دهد براي اين است كه اجتماع طبيعي محفوظ بماند و از مسير سالم خود منحرف نشود.
از ديدگاه اسلامى نكاتي اساسي در روابط زن و مرد وجود دارد:
الف) اسلام توصيه مىكند كه روابط اجتماعى زنان و مردان نامحرم همواره در حداقل مقدار ممكن باشد و به موارد ضرورت محدود گردد. اسلام جامعه ي دينى را جامعه ي غيرمختلط معرفى مىكند؛ چرا كه عدم اختلاط زن و مرد، زمينههاى انحرافات اخلاقى جامعه را كاهش مىدهد و كامجويىهاى جنسى را به خانواده محدود مىكند و موجب استحكام و پاي دارى خانواده مىگردد. مسئله ي عدم ارتباط زنان و مردان در دوران جوانى و اوج كششهاى جنسى، از حساسيت و اهميت بيشترى برخوردار است و طبيعى است هنگامىكه دختران و پسران جوان در مدت طولانى در كنار يك ديگر در يك محيط آموزشى مثل دانشگاه قرار داشته باشند، زمينههاى تحريك جنسى و آلودگىهاى اخلاقى فراهم مىگردد و اين مسائل، طبعاً، توجه جوانان را از جديت كافى در تحصيل و تحقيق بازمىدارد و موجب استهلاك قواى آنان مىگردد و راندمان علمى آنان را كاهش مي دهد. تجربه ي برخى از كشورهاى غربى در جداسازى دانشآموزان و دانش جويان دختر و پسر در برخى مراكز آموزشى نشان داده است كه راندمان آموزشى در مراكز غيرمختلط بيش از مراكز مختلط است.
ب. كشش و جاذبه جنسى ميان زن و مرد، جذابيتهاى زنان براى مردان و ميل زنان به خودآرايى در برابر مردان، امورى نيستند كه با افزايش تحصيلات و رشد فرهنگى افراد كاهش يابند. به عبارت ديگر، تحصيلات و ارتقاى فرهنگى افراد نمىتواند مانع تمايلات و تحريكات جنسى گردد. آن چه مىتواند مانعى مستحكم در برابر هجوم كششهاى جنسى زنان و مردان نامحرم باشد، تقواى الهى و تأمين غريزه ي جنسى از مجراى ازدواج صحيح و قانونى است. بنابراين نمىتوان گفت چون دانش جويان عاقل و بالغ هستند، مىتوان عوارض جنسى اختلاط را با آموزشهاى لازم كنترل نمود.
2. بنابر آنچه گفته شد، وضعيت مطلوب در دانشگاههاى كشور اسلامى آن است كه سياستهاى نظام اسلامى در جهتى حركت كند كه دانش جويان دختر و پسر در درازمدت بتوانند به آسانى و با آرامش خاطر در دانشگاهها و فضاهاى مجزا به تحصيل بپردازند. البته تا تحقق اين آرمان و تا آنجا كه ظرفيت اجتماعى در دانشگاهها اجازه دهد، مىتوان براى جلوگيرى از اختلاط دختران و پسران تلاش نمود. اما هرگونه برنامه در اين زمينه بايد حساسيتبرانگيز نبوده، بازتاب منفى در دانشگاه نداشته باشد. به همين جهت است كه امام خمينى "قده " در سال 61 با مجزا كردن كلاسهاى درس كه هم در سطح داخلى و هم بينالمللى بازتاب نامطلوبى داشت مخالفت كردند. اما اين موضعگيرى به اين معنا نيست كه ايشان اساساً با تفكيك جنسيتى مخالف باشند. بررسى ديدگاههاى فقهى و اجتماعى ايشان به خوبى نشان مىدهد كه ايشان نيز به اصل عام و كلى كاهش اختلاط ميان زن و مرد اعتقاد دارند. محيط آموزشي، بدون ارتباط آموزشي نيست و طرف دوم اين ارتباط، هميشه از جنس شما نيست. شايد شما در برخي اوقات مجبور به برقراري ارتباط با جنس مخالف شويد؛ در اين صورت، از محدوده ي پيام آموزشي تجاوز نكنيد و فقط به مبادله ي همين نوع پيام- در صورت مستقيم يا غيرمستقيم- اكتفا كنيد.
خوش بختانه طي اين سه دهه، دانشگاه هاي كشور و نهادهاي مربوط به آن ها به اهميت ارتباط ضابطه مند پي برده و كم و بيش در پي اصلاح نوع ارتباط ميان جنس مخالف بوده اند و به همين دليل دانشگاه ها در جنبش نرم افزاري و ايجاد شور و نشاط اسلامي در فضاي فرهنگي جامعه كه بر پاشنه ي آشيل روابط سالم دو طرفه ميان افراد جامعه استوار است، تا حدي نقش محوري خود را ايفا مي كنند. الگوي روابط سالم اسلامي نكته اي است كه دانشگاه ها را در ايفاي نقش علمي و فرهنگي شان بيش از پيش موفق خواهد كرد. مطرح كردن اصل تفكيك و رعايت حفظ حريم و پرهيز از اختلاط به هيچ وجه به معناي محروم كردن نيمي از پيكره ي اجتماع يعني دختران و زنان از حقوق و شرايط اجتماعي نيست چه اينكه اين رعايت، اختصاص به دختران و زنان ندارد و مردان و پسران را نيز در برمي گيرد. تحقق ارتباط، منوط به مقدمات و لوازمى است كه در دين مبين اسلام، احكام آن مشخص است. نگاه كردن، صحبت كردن، گردش و تفريح، خنده، ملاقات و خلوت-كردن هر كدام در اسلام حدود و مقرراتي دارد. اگر جامعه خواستار ارتباط سالم ميان دختران و پسران است بايد با توجيه ديني و عقلاني با آن ها برخورد نمايد و احكام مربوط به ارتباط سازنده را براي جوان در محيط علمي و صميمي دانشگاه روشن نمايد. جامعه بايد به نحوي حضور را برنامه ريزي كند كه زنان و مردان به عنوان يك انسان با تمام قابليت ها و توانمندي ها و ظرفيت هاي خود در كنار يك ديگر بدون هرگونه احتمال لذت غريزي حضور يابند.
فهرست منابع
1. احمدي، علي اصغر، (1372)، "تحليلي تربيتي بر روابط دختر و پسر در ايران "، تهران، انتشارات انجمن اوليا و مربيان جمهوري اسلامي ايران.
2. احمدي، علي اصغر، (1374)، "چگونگي و حدود ارتباط سالم بين دختر و پسر قبل از ازدواج "، پيوند، شماره ي 192، ص31-26
3. اسفندياري، سرور، (1385)، " آموزش عالي: تفكيك يا اختلاط، گزينه ي برتر؟ "، پيام زن، 175(شماره مهر). قابل دست رس از طريق :
http://saeed623.parsiblog.com/Archive16303.htm
(قابل دست رس از طريق وب سايت دبيرخانه ي شوراي عالي انقلاب فرهنگي)
4. داورى، رضا، (1356)، عصر اتوپى، انتشارات حكمت، ص86-87
5. مسجدجامعي، عليرضا، (1386)، اسلام آئين برگزيده: نگاهي اسلامي به دين شناسي تطبيقي. تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي. ص406.
6. مطهري، مرتضي، (1377)، مسئلهي حجاب، قم، انتشارات صدرا.
7. مطهري، مرتضي، (1374)، اخلاق جنسي در اسلام و جهان غرب، قم: انتشارات صدرا.
منبع» سایت حوزه» اسكندري