
هدفم کنار زدن پرده ابهام از چهره زبان قرآن بود
سیدیحیی یثربی، مترجم و قرآن پژوه گفت: تلاش من در ترجمه قرآن بر این بوده که از چهره زبان قرآن، این پردهپنداری ابهام و رازآلودن بودن را کنار بزنم و بر آن کوشم تا در مردم این اطمینان را ایجاد کنم که میتوانند به طور مستقیم از آموزههای قرآن بهره گیرند.
سیدیحیی یثربی، استاد تمام فلسفه و عرفان اسلامی، چند سالی است که تمام وقت خود را صرف نقد و نظریهپردازی علمی و فلسفی کرده و همه همت و توجه خود را به فلسفه، منطق، معرفتشناسی، عرفان و دینشناسی معطوف داشته است. آخرین کار وی، ترجمه قرآن کریم است که چندی پیش رونمایی و منتشر شد. یثربی تأکید بسیاری بر بهره گیری از قرآن کریم دارد، از این رو در انجام ترجمه سعی کرده به زبان ساده ترجمه کند تا انس مردم با این کتاب آسمانی بیش از پیش فراهم شود. در ادامه گفتوگویی با وی انجام شده که میخوانید.
- مراجعه مستقیم به قرآن چه سودهایی دارد یا اینکه ما را از چه خطراتی دور میکند؟
بیتردید تفرقه و اختلاف از خطرهای جدی جوامع و مکتبهاست. منشأ بسیاری از اختلافها، از یک سو هوا و هوس دنیادوستان و از سوی دیگر، تأثیرپذیری از مکاتب و مذاهب غیراسلامی است؛ چرا که برای ترویج بیشتر و تقدیس دیدگاه خود، میکوشند تا بخشی از آموزههای خود را با قرآن کریم تطبیق دهند. در نتیجه به تفسیر به رأی از قرآن اقدام میکنند، یعنی بر آن میکوشند تا دیدگاههای خود را به قرآن تحمیل کنند و قرآن را با دیدگاههای خود تطبیق دهند. از این رو ما نباید به جای قرآن به این کتابها و نوشتهها مراجعه کنیم؛ چرا که مراجعه به آنها ذهن ما را به گونه ای شکل میدهد که فراگیری از قرآن کریم امکانپذیر نباشد، در حالی که آموزههای قرآن را میتوانیم به سادگی با محتوای ذهن خود تطبیق دهیم.
-یکی از تصوراتی که در میان عامه مردم وجود دارد این است که گروه خاصی میتوانند زبان کتاب آسمانی یا متون مقدس را بفهمند و عامه مردم نمی توانند از آن بهره مند شوند.
این تفکر میراث ادیان و مکاتب دوران باستان است که در ادیان مکاتب غیرعقلانی، هنوز هم یک اصل محسوب میشود. مسیحیان و پیروان ادیان هندی و همه عرفای تاریخ، از جمله عرفای اسلام، بر این اصل تأکید میکنند که درک حقایق کتابهای مقدس برای همگان امکانپذیر نیست. با تمام تأکید قرآن بر روشن بودن و قابل فهم بودن زبانش، باز هم در میان مسلمانان این باور پیدا شده است که زبان قرآن را هر کسی نمیفهمند. باطنیان و عرفای صوفیه اسلام نیز در ترویج چنین باوری نقش مهمی داشتهاند، زیرا این دو گروه، قسمت عمده مطالب قرآن را از نوع معانی باطنی میدانستند و این معانی باطنی را قابل فهم همگان نمیدانستند.
تلاش من در ترجمه قرآنی که انجام دادهام، بر این بوده که از چهره زبان قرآن این پردهپنداری ابهام و رازآلودن بودن را کنار بزنم و بر آن کوشم تا در مردم اطمینان و اعتماد به نفس ایجاد کنم که میتوانند به طور مستقیم از آموزههای قرآن بهره گیرند.
- روشن بودن زبان قرآن به معنی عامه فهمی آن است یا...؟
یکی از هدفهای اصلی قرآن، مبارزه با توطئه کسانی است که از دین به عنوان یک ابزار برای تسلط به مردم بهره گرفتهاند. یکی از این توطئهها همین است که متولیان همه ادیان به رازآلود بودن متون دینی و دشواری فهم این متون تأکید میکنند. یعنی جوری وانمود می کنند که گویی سادگی و روشنی لفظ و زبان یک متن، بیانگر محتوای ضعیف، کم عمق و پیش پا افتاده آن است. از این رو همه متولیان ادیان از این دیدگاه بهره گرفته و برای خود به عنوان تنها کسانی که میتوانند متون دینی را بفهمند و آن را برای مردم توضیح دهند، جایگاه والایی قائل بودند. این توطئه تا دو سه قرن پیش در اروپا به حوزه فلسفه و دانش نیز راه یافته بود، یعنی فیلسوفان نیز تفکر فلسفی را در انحصار یک طبقه خاص میدانستند، آنها فلسفه را به زبان لاتین مینوشتند و از نوشتن آن به زبان مردم کشورهای خود پرهیز میکردند.
در این میان روشناندیشان جدید بودند که برای شکستن این سنت کوشیدند. آنها دانایی و معرفت خود را با زبان روشن در اختیار مردم قرار دادند و به قول معروف فلسفه از برج عاج پایین کشیده شد و با زبان مردم نوشتند و به میان مردم بردند. با توجه به این نکته این یک معجزه است که چهارده قرن پیش قرآن کریم بر روشن و مردمی بودن زبانش تأکید میشود. نکتهای که روشناندیشان غرب، قرنها بعد از نزول قرآن به آن پی بردند.
- با این تعریف قرآن، متنی روشن و قابل فهم برای عموم مردم است، در حالی که محتوایی عمیق و ژرف دارد؟ این اشکال را چطور پاسخ میدهید؟
امروزه فراگیرترین و ماندگارترین طرحها، برنامهها و رهنمودها را میتوان با ساده ترین زبان نوشت. بیانیههای مهم سیاسی، همانند اعلامیه جهانی حقوق بشر و کتابهای مهم علمی به زبان ساده نوشته میشوند. منظور از زبان ساده آن نیست که محتوایش سطحی باشد، بلکه منظور آن است که زبان یک متن علمی یا دینی به گونهای باشد که هیچ رمز و رازی در فهمیدن آن مطرح نباشد. مثلاً متون هندی و متون مقدس مسیحیت از نظر آنها دارای رمز و رازی است که در اختیار همگان قرار نمیگیرد و تنها طبقه خاصی این رمز و راز را در اختیار دارند و میتوانند متون دینی را بفهمند. عرفا نیز متون خود را دارای رمز و رازی میدانند که همگان به آن رمز و راز دسترسی ندارند. از این رو تنها طبقه ویژهای به آن رمز و راز دست مییابند و میتوانند متون عرفانی را بفهمند. اما زبان قرآن هیچ رمز و رازی در برندارد و همگان میتوانند آن را بفهمند؛ از این رو فهم قرآن حق مسلم همه مردم است و به طبقه ویژهای اختصاص ندارد.