( 4.1 امتیاز از 1132 )

عصر شیعه ـ خواهرم! رایحه گلخانه های نهانی ات را به باد های هرزه مبخش و عطر آسمانی دیدارت را به آیینه های هر جایی مفروش!مگذار سوداگران اندام٬کالای آسمانی نگاهت را در مغازه ی تماشا حراج کنند وتاجران هوس ٬کنیزکان لبخند تو را به مزایده ی خواجه گان بگذارند!

خواهرم !حجاب تو رنگین تر از نسترن های جهان است وخلسه ای که در غنچه های شرم تو شبنم می ریزد داروی آسمانی ترین رنج های زمینی است.
برادرم !شب ها که در محله ی بیداری از خواب های اشفته حراست می کنی ودر بسیج نگاه تو مشت های همه ی خیابان ها بر پاست ٬شب ها که گلدان ها خواب اند وصدای رویش زخم های شقایق خاموش است ٬شب ها که اشباح کهن از هیبت تماشای تو به پستو های قدیمی می خزند و انعکاس گامهایت هراس در گله ی خفاش ها می افکند، زخم های مرا بر دیوارهای زمان نصب کن و پیراهن خونینم را در رهگذر تاریخ بگذار.

مگذار سازمان مزاحمین عشق در چهار راه حوادث بلولد و فراریان اکثریت در خانه های تیمی تن گرد ایند. مگذار زاد و ولد حزب گراز نوین در شخم زاران دسترنج ما ادامه داشته باشد.
اکنون آفتاب ظهور به استوای رستاخیز رسیده است٬ چیزی به قیامت پروانه ها و حشر پوپک ها باقی نیست .صدای ارابه های فرج از سنگفرش قنوت می اید.

شاید اکنون که با شما سکوت می گویم٬ یاسای هزار متن الهی را فرشتگان کاتب تمام کرده اند، شاید اکنون عصاره ی رسولان را در جام فرزانگان ریخته اند٬ شاید فردا زلزله ای در کهنسالی اهرام بیفتد و مومیایی فرعون عطسه کند .........شاید...
منبع» مشرق

تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر