( 4.3 امتیاز از 300 )

عصر شیعه - جابر بن عبد الله انصاري از افراد نادري است که به راستي شاگرد فهيم، عارف، پارسا، مجاهد و وارسته پيامبر(ص) بود. وي بيش از90 سال عمر پربرکت‏خود را در راه اسلام و گسترش آن صرف کرد وشيرمردي مخلص و نستوه، عابدي وارسته و عاشق و عالمي پرتلاش‏بود. جابر پنج امام را درک کرد، از شاگردان و ياران مخصوص همه ‏آنها بود و در نشر انديشه آنان، سهمي بزرگ داشت.

«جابر بن عبد‌الله انصاري» کسي بود که هم اسلام او را پرورش‏داد و هم او موجب رشد و گسترش اسلام شد. او در اين ميدان، گوي‏سبقت از همگنان ربود و چنان درخشيد که وي را از «اصفيا» مي‏دانند.او به دو موضوع، که در مکتب اسلام بسيار مهم و سرنوشت‏ساز است،اهميت‏بسيار مي‏داد:

1ـ پاسداري و نگهباني عميق و جدي از خط راستين ولايت و رهبري ‏امامان برحق

2ـ نقل و نشر احاديث پيامبر و امامان (عليهم السلام) و گسترش ‏فرهنگ اسلام

او چنان به نشر روايات اهميت مي‏داد که در تمام‏کتب احاديث اسلامي، نام او به عنوان ناقل حديث و ناشر فرهنگ‏اهل بيت (عليهم السلام) مي‏درخشد. پس ضروري است که زندگي اين‏بزرگوار را مورد مطالعه قرار داده، از آن درس گيريم و درزندگي خود به کار بنديم.

جابر کيست؟
جابر بن عبد الله انصاري، يار باوفاي پيامبر(ص) و شيفته حق وپاسدار جان برکف اسلام حدود پانزده سال قبل از هجرت در مدينه و در خانواده‏اي محترم، از خاندان «خزرج» متولد شد. پدر جابر «عبد الله بن عمرو» از نخستين کساني است که قبل از هجرت‏پيامبر(ص) از مکه به مدينه، اسلام را پذيرفت. او تمام زندگي‏اش‏را وقف گسترش اسلام کرده بود. و بيش از صد سال داشت. در جنگ بدر شرکت کرد و در جنگ احد به درجه رفيع شهادت دست‏يافت. نام مادرجابر «نسيبه» بود و دختر عقبه بن عدي به شمار مي‏آمد.

جابر در عصر پيامبر

هنگامي که پدر جابر به شهادت رسيد، جابر 9 خواهر داشت. گروهي‏بر اين باروند که جابر پنج فرزند داشت، سه پسر که عبدالرحمن،محمد و حميد نام داشتند و دو دختر که ميمونه و ام حبيب‏خوانده مي‏شدند. به سبب نام پسرهايش، جابر را ابو عبدالرحمن وابو محمد و گاه ابو عبد الله مي‏خواندند. جابر در عصر پيامبر(ص) عنصري پاک، مجاهدي مخلص و صحابي رسول‏خدا(ص) شمرده مي‏شد و همراه پيامبر(ص) در 19 غزوه شرکت کرد.امام باقر(ع) فرمود: «از جابر بن عبدالله انصاري شنيدم که‏مي‏گفت:از رسول خدا(ص) در مورد سلمان پرسيدم، فرمود: سلمان درياي علم‏ و معرفت است که نمي‏توان به آخر آن رسيد. سلمان داراي علم‏گذشته و آينده است. خداوند دشمن دارد، کسي را که با سلمان‏دشمني کند و دوست دارد آن را که با سلمان دوستي ورزد. عرض کردم در باره ابوذر غفاري، مقداد، و عمار ياسر چه مي‏فرمايي؟حضرت پاسخ را تکرار کرد. از محضر رسول خدا(ص) بيرون آمدم، تااين چهار تن (سلمان، ابوذر، مقداد، عمار ياسر) را ديدار کنم و به آنها بشارت دهم. وقتي از حضور رسول خدا(ص) حرکت کردم،فرمود: «الي يا جابر و انت منا، ابغض الله من ابغضک و احب من‏احبک‏ «:‌اي جابر، تو از خاندان ما هستي، خداوند دشمن دارد آن‏را که با تو دشمني ورزد و دوست دارد آن را که با تو دوستي‏کند.»

وصيت مخصوص پيامبربه جابر

از ويژگي‌هاي جابر بن عبد الله انصاري، وصيت پر راز و رمز رسول‏خدا(ص) به اوست. اين امر شگفت‏انگيز بيانگر مقام ارجمند و شخصيت عظيم جابر است. رسول خدا(ص) به جابر فرمود: «اميد آن‏است که عمر طولاني کني تا فرزندي از من را که از نسل حسين(ع)است و محمد نام دارد، ببيني که علم دين را مي‏شکافد و تشريح ‏مي‏کند. وقتي او را ملاقات کردي، سلامم را به وي برسان.»

جابر بعد از پيامبر
از گفتار و روش جابر و قرائن بسيار استفاده مي‏شود که جابر بن‏عبد الله انصاري، بعد از رحلت پيامبر(ص)، هيچگاه به راه ديگران‏نرفت و با کمال شهامت در خط راستين اسلام پابرجا ماند. او ازافراد نادري است که فراز و نشيب‌ها وي را نلغزاند. ابو زبيرمکي مي‏گويد: جابر را ديدم بر عصايي تکيه داده، از کوچه‏هاي‏مدينه عبور کرد، به محل اجتماع مردم مدينه آمد و گفت: «علي خير البشر فمن ابي فقد کفر، معاشر الابصار ادبوا اولادکم‏علي حب علي ـ علي(ع) بهترين انسانهاست، پس هرکس منکر اين‏موضوع شود، راه کفر پيموده است.‌اي مردم مسلمان مدينه،فرزندان خود را بر اساس دوستي و عشق علي(ع) تربيت کنيد، هر کس‏مانع از آن شد، بنگريد که مادرش چگونه او را زاده است.»(اصالت‏خانوادگي ندارد).

«ابو زبير» مي‏گويد: از جابر پرسيدم:علي چگونه شخصي بود؟ جابر ابروانش را که روي چشمانش افتاده بود، بالا زد و گفت:علي بهترين افراد بشر در روي زمين بود. در زمان رسول‏خدا هرگاه مي‏خواستيم منافقان را بشناسيم، معيار ما ارتباط با علي بود. يعني هر که با علي رابطه خوبي نداشت، منافق‏بود و هر که روابط خوبي با حضرت داشت، مسلمان حقيقي بود.

ناشر افکار خاندان نبوت

تلاش بي‏وقفه از ويژگي‌هاي جابر بود. در نشر افکار و فرهنگ‏امامان(عليهم‌السلام) در زماني که دشمنان براي پوشاندن فرهنگ‏اهل‏بيت(عليهم السلام) تلاش مي‏کردند، جابر گاه براي دريافت‏حديثي‏از پيامبر(ص) از مدينه به سوي شام (با وسايل آن زمان) حرکت‏مي‏کرد. در مورد وثاقت جابر، امام باقر(ع) فرمود: «جابر هرگزدروغ نمي‏گويد.»در اين باره، تاريخ‏نويسان گفته‏اند: «و کان‏من المکثرين في الحديث، الحافظين للسنن.»جابر در نقل گفتارو فرهنگ اسلام بسيار کوشا بود و از پاسداران سنتهاي اسلام به‏شمار مي‏آمد.

ياور امام زمان
بعضي از دانشمندان و سيره‏نويسان، تأويل معناي آيه «ان الذي‏فرض عليک القرآن لرادک الي معاد» را به رجعت جابر با امام‏زمان حضرت مهدي(عج) مربوط مي‏دانند. شايد رسول خدا(ص) يا يکي ازامامان(عليهم‌السلام) با خواندن آيه فوق به جابر بشارت داد که هنگام ظهور حضرت مهدي زنده مي‏شوي؛ از ياران نزديک و مخلص‏آن حضرت خواهي بود و در تثبيت و گسترش حکومت جهاني آن حضرت‏نقش بسزايي برعهده خواهي داشت.

نخستين زائر کوي حسيني
آنچه بر شهرت جابر افزود و نام او را جهاني و جاودانه ساخت،اين بود که در روز اربعين سال 61 هجري، به عنوان «نخستين‏زيارت‏کننده مرقد شريف امام حسين(ع) به کربلا آمد و به زيارت‏پرداخت.»

پيوند مقدس و مخلصانه با امام حسين به او رنگ‏حسيني داد و او در کنار امام حسين بر قله رفيع جهان و زمان‏قرار گرفت؛ زيرا زيارت او زيارتي معمولي نبود، بلکه زيارتي‏سياسي و انقلابي و پايه‏گذار شکستن زرق و برق طاغوت زمان(يزيد) و طاغوتهاي ديگر بود. اين زيارت چون پتکي بر سر يزيديان و بردگان زر و زور فرود آمد. گويا خداوند مي‏خواست تاجابر در پرتو نور حسيني در همه جا حضور يابد و شيوه‏اش، الگويي ‏براي مسلمانان راستين گردد.

چگونگي زيارت جابر
«عطيه عوفي» مي‏گويد:من با جابر بن عبد الله انصاري به زيارت قبر حسين(ع) رفتم.وقتي به کربلا رسيديم، جابر نزديک شط فرات رفت، غسل کرد.قطيفه‏اي به کمر بست و قطيفه‏اي ديگر بر دوش افکند. سپس کيسه‏اي‏که همراهش بود، گشود و از آن آرد «سعد» (ريشه خوشبوي کوفي)بيرون آورد و خود را خوشبو کرد. سپس به طرف مرقد شريف امام‏حسين حرکت کرد.

در حالي که مشغول ذکر خدا بود، خود را نزديک قبور رساند و گفت:« مرا به قبر حسين برسان تا آن را لمس کنم.»دستش را گرفتم و به قبر رساندم. هنگامي که دستش به‏خاک مرقد حسين رسيد، از شدت اندوه بيهوش شد و به روي قبرافتاد. من بر وي آب پاشيدم. وقتي به هوش آمد، سه بار گفت:« يا حسين...ياحسين... ياحسين...»سپس گفت: «حبيب لا يجيب حبيبه» ؛آيا دوست‏جواب دوستش را نمي‏دهد؟! بعد گفت: «چگونه جواب دهي که خون ازرگهاي گلويت‏بر سينه و شانه‏ات فرو ريخته و ميان سر و بدنت جدايي‏افتاده است! من گواهي مي‏دهم تو فرزند بهترين پيامبران و سرورمؤمنان و اسوه تقوا و پرهيزکاري و زاده‌هاديان و رهبران، وپنجمين تن از اصحاب کسا، فرزند بزرگترين نقبا ـ علي(ع) ـ و فرزندسرور زناني. چرا چنين نباشي که دست‏سيد المرسلين تو را پروراند، در دامن‏پرهيزکاري بودي،از پستان ايمان شير خوردي، با اسلام از شير بازگرفته‏شدي و در زندگي و هنگام مرگ پاک بودي. قلب مؤمنان، از فراقت‏سوخت. آنها شک ندارند که تو زنده‏اي، سلام‏و خشنودي خدا بر تو باد. گواهي مي‏دهم داستان تو مانند جريان‏شهادت حضرت يحيي بن زکريا بود. (که طاغوت زمان سر از پيکرش‏جدا کرد.)....»

عطيه عوفي مي‏گويد: سپس جابر، به اطراف قبر امام‏حسين(ع) متوجه شد و ساير شهيدان کربلا را چنين زيارت کرد: «درود و سلام بر شما ارواحي که در محور قبر امام حسين جاي‏گزيديد. و شتر خود را در آستان او خوابانيديد. گواهي مي‏دهم‏شما نماز را به پا داشتيد و زکات را ادا کرديد و امر به معروف‏و نهي از منکر انجام داديد و با منحرفان و ملحدان جنگيديد.شما خدا را عبادت کرديد تا مرگتان فرا رسيد. سوگند به خدايي‏که محمد(ص) را به راستي فرستاد، ما با شما در آنچه بدان واردشديد، شريک بوديم.

عطيه عوفي مي‏گويد: از او پرسيدم که ما چگونه در جهاد و پيکار آنها (شهيدان کربلا) شرکت داريم؟ ما در فراز و نشيب همراه آنها نبوديم و شمشير نکشيديم، ولي اين‏شهيدان جانبازي کردند، به گونه‏اي که سرهايشان از بدنشان جداشد و فرزندانشان يتيم و زنانشان بيوه گشتند؟ جابر در پاسخ‏گفت: «‌اي عطيه، از حبيب خود رسول خدا شنيدم که مي‏گفت: هر کس‏قومي را دوست‏بدارد، با آنها محشور مي‏شود و هر کس عمل قومي رادوست‏بدارد، در آن عمل با آنها شريک است. سوگند به خداوندي که‏محمد(ص) را به راستي فرستاد، نيت من و اصحابم همان نيت امام‏حسين(ع) و اصحاب اوست؛ نيتي که بر اساس آن به شهادت رسيدند.»

ديدار با امام سجاد و همراهان آن حضرت
آيا جابر در روز اربعين کاروان اهل‌بيت(عليهم السلام) را نيز زيارت کرد؟ در اين باره چند نظر وجود دارد: 1ـ امام سجاد و همراهانش درهمان اربعين اول (20 صفر سال‏61) از شام به کربلا آمد و در همان روز با جابر ملاقات کردند.

2ـ اين ملاقات، در اربعين دوم همان سال يا در اربعين سال بعد(سال 62 هجري) تحقق يافت.

3ـ جابر و همراهان در اربعين اول سال 61 هجري به زيارت قبرامام حسين توفيق يافتند، ولي ملاقات اهل بيت (عليهم‌السلام)بعد از خروج از کوفه، در مسير خود به شام نخست‏به کربلا آمدند،به زيارت پرداختند و سپس به شام رفتند. آنها در اين روز که‏مصادف با اربعين بود با جابر و همراهانش ملاقات کردند.
به نظرمي‏رسد که نظر سوم از بقيه مناسبتر است.

نام جابر بر ضريح امام حسين
جالب توجه اين که در بالاي ضريح مقدس امام حسين(ع) که به وسيله‏شيعيان از هندوستان تهيه شده و 5/5 متر دراز و 5/4 متر پهنادارد، با آب طلاي خالص آيه نور و پس از آن، اين حديث نبوي‏نگاشته شده است: «يا جابر زر قبر الحسين فان زيارته تعدل‏ماه حجه و ان قبر الحسين بن علي ترعه من ترع الجنه... و ان‏کربلا ارض الجنه‏؛»‌اي جابر، قبر حسين را زيارت کن؛ زيرا پاداش زيارت قبرحسين با پاداش انجام دادن صد حج (مستحبي)برابر است و در حقيقت قبر حسين بن علي(ع) گلزاري از گلزارهاي‏بهشت است... و زمين کربلا، زمين بهشت‏به شمار مي‏آيد. جابر به‏سفارش پيامبر(ص) عمل کرد و به عنوان نخستين زائر، در موقعيتي‏دشوار، اين سنت عظيم را بنيان نهاد.

رحلت جابر
پس از آن که جابر، پيام رسول خدا(ص) را به امام باقر رساند،امام باقر(ع) به جابر فرمود: وصيت‏خود را آماده کن؛ زيرا تو در مسير حرکت‏به سوي خدايي! قطرات اشک از چشمان جابر سرازيرشد و به امام باقر عرض کرد: آقاي من، اين خبر را قبل از شما رسول خدا به من داد و فرمود: «چند روز پس از ديدار با محمد بن علي (امام باقر) از دنيامي‏روي.»امام باقر(ع) فرمود: «اي جابر، سوگند به خدا، خداوند علم گذشته و حال و آينده تا روز قيامت را به من عنايت‏فرموده است.»

جابر وصيت کرد و آماده سفر شد. و سر انجام در 73يا 74 يا 78 قمري در 94 سالگي در مدينه از دنيا رفت. طبق بعضي از روايات، امام صادق(ع) فرمود: جابر، آخرين نفر از اصحاب بود که باقي مانده بود. ابان بن‏عثمان، که در آن وقت‏حاکم مدينه بود، بر جنازه جابر نمازخواند.او به فرزندان جابر پيام فرستاده بود وقتي پدرتان از دنيارفت، او را به خاک نسپاريد تا من بر جنازه‏اش نماز بخوانم.زيرا حاکمان نماز خواندن بر جنازه بزرگان را امتياز و افتخار مي‏دانستند.

اگرچه جابر بن عبد‌الله انصاري، در ميدان نبرد با دشمن به شهادت‏نرسيد، ولي با شمشير قلم و بيان و در مسير مبارزه پيوسته بادشمنان بود. او با افشاگري‌هايش بيني دشمنان کينه‏توز را به‏خاک ماليد و از حريم مقدس امامان معصوم دفاع کرد. بي‏ترديد،جابر از مصداق‌هاي روشن اين سخن رسول خدا(ص) به شمار مي‏رود: «اذا کان يوم القيامه يوزن مداد العلماء مع دماء الشهداءفيرجح مداد العلماء علي دماء الشهداء؛» هنگامي که روز قيامت‏مي‏شود، مرکب قلم دانشمندان را با خون شهيدان مي‏سنجند؛ پس مرکب‏قلم دانشمندان بر خون شهيدان برتري مي‏يابد.
مصطفي غلامحسيني

 

تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر