( 4.1 امتیاز از 117 )

عصر شیعه : بعد از شهادت حضرت سيّدالشهدا (ع)  مداحان و ذاكران زيادي در مورد حضرت و واقعه عاشورا اشعار زيبايي سروده و مديحه سرايي كردند. آنها حقوق و دین زيادي به گردن شيعيان امروزي دارند؛ زيرا با اشعار و مراثي زيبا و جذاب فرهنگ عاشورا را پاس‌داري كردند. 

استمرار داغ شهادت امام حسین (ع)  در دل‌های مؤمنان

 

دليل عمل آنان همان حرارتي است كه براي شهادت حضرت امام حسين (ع)  در قلوب آنها وجود داشته و با هيچ عاملي سرد نخواهد شد. اين حرارت همان گرمايي است كه پيامبر (ص)  در مورد حضرت امام حسين (ع)  فرمود: «آتشي از داغ تو در دل‌هاي مؤمنان است كه تا زنده‌اند سرد نمي‌شود.»[1]

اگر اين آتش در دل شيعيان خاموش مي‌شد،‌ آنها هرگز در عزاي حسيني سياه نمي‌پوشيدند و قطره‌اي اشك نمي‌ريختند. براي اثبات اين قضيه مي‌توان به افرادي كه در ساليان گذشته، اقوام نزديك خود را از دست داده‌اند مثال زد. اگر به شخصي كه ده سال قبل پدر خود را از دست داده بگوييم در غم پدرش اشك بريزد در پاسخ مي‌گويد: «پدرم ده سال پيش مرد و الآن گريه‌ام  نمي‌آيد.» امّا اگر براي همين شخص روضة حضرت سيّدالشهدا (ع)  خوانده شود، اشك فراواني مي‌ريزد و در مصائب او بي‌تاب مي‌شود. اين نشانگر همان حرارتي است كه پس از گذشت هزار و چهارصد سال در دل مؤمنان وجود داشته و با هيچ چیز سرد يا خاموش نمي‌شود.

برپايي مجالس حسيني تا روز قيامت

در جلسات گذشته بيان شد حضرت سيّدالشهدا (ع)  محبوبِ پروردگار بوده و نزد او مقام والايي دارد. به اين دليل خداوند دوست دارد شيعيان و ارادتمندان به اين امام همام، مجالس عزاداري برپا كرده و براي مصائب ايشان اشك بريزند. از اين رو پروردگار، بقاي جلسات حسيني را تا روز قيامت تضمين نموده است. همچنين با مراجعه به منابع روايي نيز مي‌توان به اين حقيقت دست يافت؛ زيرا در روايتي رسول خاتم (ص)  به حضرت زهرا(س) فرمود: «اين جلسات تا روز قيامت پابرجاست.»[2]

اگر كسي به خود جرأت داده و بخواهد با برپايي اين مجالس مخالفت كند به جايي نمي‌رسد؛ زيرا مخالفت با اين مجالس، مخالفت با پروردگار است و همان عذابي كه خداوند بر سر فرعون و قاورن درآورده است، بر آن شخص نيز وارد مي‌شود.

غلام همّت آنم كه زير چرخ كبود

ز هر چه رنگ تعلّق پذيرد آزاد است
(                                        (حافظ شیرازی)

شفاعت حضرت زهرا(س) از پيروان امام حسين (ع)

نه تنها حضرت سيّدالشهدا (ع)  نزد خداوند و رسول خاتم (ص)  جايگاه ويژه‌اي دارد، نزد مادر گرامي‌شان نيز از مقام والايي برخوردارند. فرات كوفي در مورد عظمت و جلال حضرت زهرا(س) در روز قيامت مي‌نويسد:

«وقتي دختر گرامي پيامبر (ص)  وارد صحنة قیامت مي‌شود، به تمام موجودات گفته می‌شود: چشم‌هاي‌تان را ببنديد؛ زيرا حضرت زهرا3 مي‌خواهد از محشر عبور كند. وقتي ايشان وارد بهشت مي‌شود پيامبر (ص) ، اميرمؤمنان، علی (ع)  و حضرت امام حسن مجتبي (ع)  را مي‌بيند؛ ناگهان متوجّه فرد ايستاده‌اي مي‌شود كه سر در بدن ندارد. حضرت از اهل بهشت سؤال مي‌كند او كيست؟ در پاسخ مي‌گويند: او فرزندت حسين است. وقتي اين پاسخ را مي‌شنود ناله زده و مي‌گريد. در اين هنگام، رسول خاتم (ص)  مي‌فرمايد: فاطمه جان! ناله نكن. من قصد داشتم حسين (ع)  را مانند روز عاشورا به تو نشان دهم تا خود در اين مصيبت عظيم به تو تسليت بگويم. تا زمانی که تو و فرزندانت و پيروانت و كساني كه تو را در دنيا دوست داشتند به بهشت نروند، محاسبة اعمال بندگان آغاز نمي‌شود. در آن هنگام حضرت زهرا(س) و فرزندان، پیروان، شیعیان و دوستدارانش، همگی وارد بهشت می‌شوند.» [5]

 پی نوشت ها:

 

[1]. مستدرك‏الوسائل:10/318، حدیث 13: «عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ(ع)  قَالَ نَظَرَ النَّبِيُّ(ص) إِلَى الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ(ع) وَ هُوَ مُقْبِلٌ فَأَجْلَسَهُ فِي حِجْرِهِ وَ قَالَ إِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَيْنِ حَرَارَةً فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لَا تَبْرُدُ أَبَداً...»

[2] . بحارالأنوار: 44/293، حدیث 37: «رُوِيَ أَنَّهُ لَمَّا أَخْبَرَ النَّبِيُّ(ص) ابْنَتَهُ فَاطِمَةَ(س) بِقَتْلِ وَلَدِهَا الْحُسَيْنِ(ع) وَ مَا يَجْرِي عَلَيْهِ مِنَ الْمِحَنِ‏ بَكَتْ فَاطِمَةُ3 بُكَاءً شَدِيداً وَ قَالَتْ: يَا أَبَهْ مَتَى يَكُونُ ذَلِكَ؟ قَالَ: فِي زَمَانٍ خَالٍ مِنِّي وَ مِنْكِ وَ مِنْ عَلِيٍّ فَاشْتَدَّ بُكَاؤُهَا وَ قَالَتْ: يَا أَبَهْ فَمَنْ يَبْكِي عَلَيْهِ وَ مَنْ يَلْتَزِمُ بِإِقَامَةِ الْعَزَاءِ لَهُ فَقَالَ النَّبِيُّ(ص): يَا فَاطِمَةُ3! إِنَّ نِسَاءَ أُمَّتِي يَبْكُونَ عَلَى نِسَاءِ أَهْلِ بَيْتِي وَ رِجَالَهُمْ يَبْكُونَ عَلَى رِجَالِ أَهْلِ بَيْتِي وَ يُجَدِّدُونَ الْعَزَاءَ جِيلًا بَعْدَ جِيلٍ فِي كُلِّ سَنَةٍ.»

[3]. حاج محمّد حسين كاشاني يكي از ثروتمنداني بود كه در راه اعتلاي نام حضرت سيّدالشهدا(ع) اقدامات فراواني انجام داد. يكي از اقدامات مهم او اين بود كه زمين اطراف حرم را با مرغوب‌ترين سنگ‌هاي مرمر بازسازي كرده و بهترين فرش‌ها را براي حرم مطهّر خريداري كرده بود.

در آن زمان يكي از مقامات كشور عراق براي زيارت به شهر كربلا رفت. وقتي سنگ‌هاي زيبا و فرش‌هاي باشكوه حرم را مي‌بيند مي‌گويد: چه كسي باني خير شده و حرم مطهّر را مزيّن ساخته است؟ به او گفتند: او حاج محمد حسين كاشاني است، پيرمردي كه بر روي ويلچر در حرم مطهّر حاضر است. دستور داد آن پيرمرد را به نزد او بياورند. به جناب كاشاني مي‌گويد: «من يكي از مقامات والاي كشور را دارا هستم و هر چه بخواهي مي‌توانم آن را انجام دهم.» جناب كاشاني كمي تأمّل كرد و گفت: «دوست دارم در گوشة ضريح و زير ستوني، قبري برايم مهيّا كنيد.» او نیز درخواست او را اجابت كرد. هم اكنون در همان جايي كه دوست داشت مدفون است.

 

[4]. علی بن الحسین الاکبر(ع) (محمّد علی عابدین): 42؛ نهضة الحسین(ع) (علّامه سید هبة الدین بغدادی): 90. در  مدّتي که حضرت علی اکبر(ع)در دنيا بود، عمر شريف خود را صرف عبادت و اطعام مساکين و اکرام مسافران و توسعه در ارزاق فرمود، به حدي که در مدحش گفته شده:

لم تر عين نظرت مثله      من محتف يمشي و لا ناعل

هيچ ديده‏اي مانند او نديده است، نه کسي که پابرهنه راه مي‏رود و نه کفش پوشيده.(بحارالأنوار:98/316)

 و در زيارتش خوانده مي‏شود: «السلام عليک أيها الصديق و الشهيد المکرم و السيد المقدم، الذي عاش سعيداً و مات شهيداً، و ذهب فقيداً، فلم تتمتع من الدنيا الا بالعمل الصالح، و لم تتشاغل الا بالمتجر الرابح». (بحارالأنوار:98/242) روزي معاويه گفت: امروز سزاوارترين مردم به خلافت کيست؟ گفتند: تو، گفت: چنين نيست؛ بلکه شايسته‏ترين مردم بر اين امر علي بن الحسين (علي‏اکبر)(ع) است. چون جدش رسول خدا9 ‏است و شجاعت بني‏هاشم و سخاوت بني‏اميه و جمال و بزرگ‏منشي ثقيف در او جمع است. (نفس المهموم:314)

[5]. تفسيرفرات ‏الكوفي: ص269، روایت362: «فرات قال حدثني الحسين بن سعيد معنعناً عن جعفر عن أبيه قال قال رسولالله9: إذا كان يوم القيامة  نادى مناد من بطنان العرش يا معشر الخلائق غضوا أبصاركم حتى تمر بنت حبيب الله إلى قصرها فاطمة(س)  ابنتي [فتمر و] عليها ريطتان خضراوان حواليها سبعون ألف حوراء فإذا بلغت إلى باب قصرها وجدت الحسن(ع)قائماً و الحسين(ع) نائماً مقطوع الرأس فتقول للحسن(ع) من هذا فيقول هذا أخي إن أمة أبيك قتلوه و قطعوا رأسه فيأتيها النداء من عند الله يا بنت حبيب الله إني إنما أريتك ما فعلت به أمة أبيك إني ادخرت لك عندي تعزية بمصيبتك فيه و إني جعلت تعزيتك اليوم أني لا أنظر في محاسبة العباد حتى تدخلي الجنة أنت و ذريتك و شيعتك و من والاكم [أولاكم‏] معروفا ممن [بمن‏] ليس هو من شيعتك قبل أن أنظر في محاسبة العباد فتدخل فاطمة(ع) ابنتي الجنة و ذريتها و شيعتها و من والاها [والاهم أولاها] معروفاً ممن ليس من شيعتها فهو قول الله عز و جل (لا يَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَكْبَرُ) قال هول يوم القيامة (وَ هُمْ فِي مَا اشْتَهَتْ أَنْفُسُهُمْ خالِدُونَ) هي و الله فاطمة3 و ذريتها و شيعتها و من والاهم معروفاً [ممن‏] ليس هو من شيعتها.»

 

برگرفته از

کتاب: آیین اشک و عزا در سوگ سیدالشهدا علیه السلام 

نوشته: استاد حسین انصاریان

تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر