( 4.2 امتیاز از 1920 )

عصر شیعه ـ

قرآن و امام حسین(ع) در سرشت و صفات الهی عجین هستند و شباهت‌های بی‌نظیری به یکدیگر دارند. تمام اهل بیت(ع) قرآن ناطق هستند ولی به نظر کمی فراتر از پیوند ابدی قرآن و عترت رسول اکرم(ص)، این شباهت‌ها درباره اوصاف سیدالشهداء(ع) به شکل ویژه‌ای مشهود است؛

اوصاف مشترک قرآن و امام‌ حسین‌(ع)

قرآن‌ سیدالکلام‌ و امام‌ حسین‌(ع) سیدالشهداء است. قرآن‌ مردم‌ را به‌ رشد هدایت‌ می‌کند؛ «یَهْدِی إِلَى الرُّشْدِ»(جن، 1) و امام‌ حسین(ع) نیز می‌فرماید:‌ «ادعوکم‌ الی‌ سبیل‌ الرشاد»؛ قرآن‌ مقام‌ شفاعت‌ دارد و «نعم‌ الشفیع‌ القرآن» است(نهج‌الفصاحه، جمله‌ 662) امام‌ حسین‌(ع) صاحب مقام شفاعت عظیمی است. قرآن‌ «علم الهدی» است و امام حسین(ع) «رایة‌ الهدی» است. قرآن‌ شفادهنده‌ است؛ «وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء» و تربت سیدالشهداء(ع) نیز شفاست. اگر قرآن‌ نور است، درباره امام‌ حسین(ع)‌ نیز می‌گوئیم: «کُنتَ نوراً فِی الأَصلابِ الشّامِخَةِ»؛ اگر قرآن‌ برای‌ تاریخ‌ و همه‌‌ مردم‌ است؛ «لم‌ یجعل‌ القرآن‌ لزمان‌ دون‌ زمان‌ و لا للناس‌ دون‌ الناس» (سفینة البحار، ج‌ 2، ص‌ 413)، مکتب اباعبدالله(ع) نیز جاودان است: «لا یدرس‌ اثره‌ و لایمحی‌ اسمه»(سفینة ‌البحار، ج‌ 2، ص‌ 413). اگر قرآن‌ ریسمان‌ محکم‌ و «اَلعُروَةُ الوُثقی» است (بحار، ج‌ 92، ص‌ 31)، امام‌ حسین(ع)‌ نیز کشتی‌ نجات‌ و ریسمان‌ محکم‌ است؛ «انَّ الحسین سفینة النجاة و العروة الوثقی» است؛ قرآن‌ بینه‌ و دلیل‌ آشکار پروردگار «جَاءکُم بَیِّنَةٌ مِّن رَّبِّکُمْ» (انعام، 157)، امام‌ حسین(ع)‌ نیز «عَلَى بَیِّنَةٍ مِّن رَّبِّک».

انواع ارتباط قیام امام حسین(ع) و آیات قرآن کریم

اساسا ریشه‌ها و علل خیزش قیام سیدالشهداء(ع) تا ابعاد مختلف این واقعه و تمامی پیامد‌های آن همه برخاسته از معارف وحیانی قرآن کریم است. علاوه بر اینکه آیات قرآن را با سیره عملی امام حسین(ع) می‌توان تبیین کرد، طرق ارتباطی دیگر را می‌توان با بهره‌گیری از قاعده جرى و تطبیق، استشهاد، استناد، تفسیر، اقتباس و... در این حادثه بزرگ روشن کرد. در ادامه نگاهی کوتاه به این طرق می‌اندازیم.

سیره حسینی مفسر قرآن

معارف بلند قرآنى و آموزه‌هاى ژرف قرآن تماما در سیره و سلوک امام حسین(ع) به تجسم و عینیت مى‌رسد و در اصحاب حضرت به بار مى‌نشیند؛ اساسا در پرتو آشنایى با بُعد قرآنى کربلا مى‌توان تا حد زیادى، تحلیل کامل و درستى از رفتار امام(ع) و یارانش را به دست داد و از سوی دیگر تأمل در نهضت حسینى، تفسیر و تبیین آیات قرآن را به دنبال دارد. از این‌رو، تحلیل کامل رفتار امام(ع) و یارانشان به کمک قرآن، ممکن است و در پرتو سیره ایشان نمونه عینى و مصداقى آیات‌، روشن می‌شود.

جری و تطبیق

اصطلاح «جری و تطبیق» که برگرفته از روایاتی چون «انّ القرآن یَجْرِی کَمَا تَجْرِی الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ» است، نخستین‌بار توسط «علامه طباطبایی» طرح شده است. «جَرْی» در لغت‌ به‌ معنای‌ جریان‌ داشتن‌ و انطباق بر اساس معنای لغوی است؛ منطبق‌ ساختن‌ آیه‌ بر بعضی‌ از مصادیق‌ خارج‌ از موردِ نزول‌ است‌. اجرای این قاعده در تفسیر آیات، یکی از راهکارهای تداوم حیات و جاودانگی قرآن است؛ بر این اساس گر چه منطوق آیات، در ظاهر ناظر به امت‌های گذشته یا اتفاقات عصر نزول است؛ ولی روح و حقیقت آن در حصار هیچ زمانی نیست، بلکه به تعبیر دیگر «فرا زمانی» است و در آیندگان همانند گذشتگان جاری و ساری است.

در قرآن کریم آیات فراوانی بر این قاعده می‌توان یافت که بیشتر در داستان‌های انبیاء و اولیاء مطرح شده است. روایات اهل بیت(ع) درباره سیدالشهداء(ع) بعضا بر این روال است؛ به عنوان مثال سوره فجر در حدیثی از امام صادق(ع) به سوره امام حسین(ع) نام‌ نهاده شده؛ علت نام‌گذاری شاید از این جهت باشد که قیام حضرت(ع)، خود انفجار فجری از ایمان و جهاد در ظلمت ظلم و شرک بنی‌امیه بود؛ همچنان که با فجر و آغاز روز، حرکت و حیات مردم شروع می‌شود، با خون حسین(ع) و یارانش در عاشورا، اسلام حیاتی مجدد یافت.

داستان حضرت ابراهیم(ع) در ذبح حضرت اسماعیل و تعبیر «وَفَدَیْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ» از نمونه این جریان است؛ فرمایش حضرت نوح در روگردانی قوم که قرآن آن را نقل کرده: «یَا قَوْمِ إِن کَانَ کَبُرَ عَلَیْکُم مَّقَامِی وَتَذْکِیرِی بِآیَاتِ اللَّهِ فَعَلَى اللَّهِ تَوَکَّلْتُ فَأَجْمِعُوا أَمْرَکُمْ وَشُرَکَاءَکُمْ ثُمَّ لَا یَکُنْ أَمْرُکُمْ عَلَیْکُمْ غُمَّةً ثُمَّ اقْضُوا إِلَیَّ وَلَا تنظرون» از دیگر امثال آن می‌تواند باشد که امام حسین(ع) خود این آیه شریفه را تلاوت کرده‌ بودند.

همچنین فرمایش قرآن درباره حضرت موسی «خَرَجَ مِنْهَا خَائِفاً یَتَرَقَّبُ» همان پیامى است که در خروج امام(ع) باز گو شده است. البته نمونه‌های بسیاری از آیات قرآن درباره خود حضرت تطبیق شده است(به عنوان نمونه بقره، 84 و 193; نساء، 31 و 77; انعام، 62; انفال، 75; اسراء، 4 و 6; مریم، 7; حج،‌19 و 40; عنکبوت، 15; صافات، 88 و 89; زخرف، 28; دخان، 29; نبأ، 18; عبس، 25; انشراح، 1)

تفسیر آیات

در این‌باره آیات فراوانی بیان شده است؛ برخی رقم آیات را 128 و برخی دیگر تا 250 آیه ذکر کرده‌اند و معتقدند برخی از آیات یاد شده، آشکارا درباره امام‌ حسین(ع) است. به عنوان مثال امام صادق(ع) فرمودند: آیا آن سخن را نشنیده‌ای که خدا فرمود: آیه «یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِی إِلى رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً»؛ منظور خداوند از نفس مطمئنّه، حسین بن علی است که دارای روح آرام یافته‌ای است و هم خدا از او راضی است و هم او از خدا راضی است.

در این مورد اختلاف نظر مبنایی وجود دارد؛ از نظر برخی این آیات نیز بر سبیل تطبیق است ولی برخی با رجوع به منابع تفسیری و روایی، امام حسین(ع) را نه‌ صرفا از مصادیق آیه بلکه جزء تفسیر برمی‌شمرند؛ اما با بررسی بیشتر و تأمل در مبانی این تفسیر شاید این روش به تطبیق بیشتر نزدیک باشد؛ به عنوان مثال درباره آیه «وَمَن یُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَیَخْشَ اللَّهَ وَ یَتَّقْهِ فَأُولَئِکَ هُمُ الْفَائِزُونَ»(نور/52) وارد شده است که پیامبر اکرم(ص) در حدیثی فرمودند: سعادتمند آنان که از دوستان و پیروان حسین(ع) هستند؛ به خدا سوگند ایشان در قیامت پیروز و نیکبخت هستند». طبیعتا مصداق کامل آیه پیروان امام حسین(ع) ولی آیه در پیروان ایشان خلاصه نمی‌شود و از باب تطبیق است.

درباره آیه شریفه «وَفَدَیْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ؛ ما ذبح عظیمى را فداى او کردیم» داریم امام رضا(ع) در روایتی پس از نقل داستان ذبح قربانی به جای حضرت اسماعیل فرمودند: ای ابراهیم به تحقیق فدیة بی‌تابی بر فرزندت اسماعیل، یعنی اگر او را ذبح می‌کردی به اندوهگینی‌ات بر حسین(ع) و کشته شدنش برابر شد، و برای تو بلندترین درجات اهل ثواب بر مصیبت‌ها خواهد بود، و آن سخن خدای عزوجل است که فرمود: ما قربانی بزرگی را فدای او ساختیم.

البته باید در نظر داشت که آیات بسیاری ممکن است صرفا درباره امیرالمؤمنین(ع)، پنج تن آل عبا(ع) و یا تمام حضرات معصومین(ع) باشد و تفسیر آیه صرفا به معصومین(ع) بازگشت داشته باشد، اما جدا از این آیات، بیشتر روایات دیگر از باب تطبیق است. (در این باره به آیات اسراء/33; مریم/ 1; حج/ 60; احقاف/ 15; رحمن/22; نازعات/6; تکویر/8‌; فجر/27; تین/1 رجوع شود).

بطن قرآن

روایات دیگری نیز ناظر به بطن قرآن هستند؛ به عنوان مثال از امام صادق(ع) روایت شده است که منظور از لؤلؤ و مرجان در آیه شریفه «یخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ؛ لؤلؤ و مرجان و خارج کرد» امام حسن(ع) و حسین(ع) است. در روایتی دیگر امام صادق(ع) فرمودند که در آیه شریفه «یَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ تَتْبَعُهَا الرَّادِفَةُ؛ روزی که لرزنده بلرزد و از پی آن لرزة دیگری افتد»، لرزاننده حسین بن علی(ع) و حادثه دومین علی بن ابی طالب(ع) است. نخستین فردی که قبر او شکافته شود و خاک را از سر می‌زداید حسین بن علی(ع) است.
روایات در این‌باره بسیاری زیاد است که البته بیشتر این آیات درباره امام حسین(ع) است و مستقیم به جریان قیام حضرت نمی‌پردازد.

اقتباس
در سخنان حضرت سیدالشهداء(ع) و برخی از پیروان حضرت مضامین قرآنی فراوانی به چشم می‌خورد. اوج این صحبت در خطبه‌های قرآنی حضرت زینب(س) است که خود به عنوان استاد قرآن و اهل خانه وحی بوده‌اند. البته شاید تمام این موارد را نتوان در عنوان اقتباس نام برد و در علم بلاغت به تضمین، تلمیح و عناوین دیگر نیز تفریع شود.

امام حسین(ع) در میان راه مکه و کربلا، پیکى به سوى خیمه عبیدالله بن حر جعفى فرستاد تا او را به یارى فراخواند و گفت اسب خودم را به اسب تیزی است به شما می‌هدم که حضرت فرمود ما را به تو و اسب نیازى نیست؛ بخش پایانی فرمایش حضرت: «لا حاجه لنا فیک و لا فى فرسک، و ما کنت متخذ المضلین عضدا» در واقع به آیه شریفه «مَا أَشْهَدتُّهُمْ خَلْقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَا خَلْقَ أَنفُسِهِمْ وَمَا کُنتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُداً» اشاره دارد.

دعوت به حکومت بر اساس قرآن

گزارشات فراوانى از حضور قرآن در قیام حسینی هم پس از رسیدن به کربلا و هم پس از آن دیده مى‌شود. به عنوان مثال یکى از افرادى که در مسیر مکه به کربلا امام حسین(ع) را زیارت کرد می‌گوید که خیمه‌هایى دیدم که در بیابان برپا شده بود، فهمیدم خیمه امام حسین(ع) است و به نزدشان رفتم و مردى را دیدم که قرآن مى‌خواند و اشک بر گونه‌ها و محاسنش سرازیر بود.
امام حسین(ع) در برخى نامه‌ها بر نقش قرآن در حاکمیت جامعه اسلامى و حکومت بر اساس معارف و آموزه‌هاى بلند قرآنى، اشاره می‌کند؛ ایشان در پاسخ نامه کوفیان نگاشتند: «فلعمرى ما الامام الا الحاکم بالکتاب؛ به جانم سوگند، امام نیست مگر آن کسى که به کتاب الهى عمل کند». همچنین در نامه‌اى به مردم و بزرگان بصره، نگاشتند: «وأنا أدعوکم إلى کتاب الله و سنة رسوله(ص)؛ شما را به کتاب خدا و سنت پیامبر خدا(ص) فرا مى‌خوانم».

حضور قرآن در شب و روز عاشورا

عصر روز نهم محرم که امام حسین(ع) مهلت تا روز عاشورا خواست؛ فرمودند: «فَهُوَ یَعْلَمُ أَنّی کُنْتُ اُحِبُّ الصَّلاةَ لَهُ وَتِلاوَةَ کِتابِهِ وَکَثْرَةَ الدُّعاءِ وَالْاِسْتِغْفارِ؛ خدا مى‌داند که من  چقدر نماز و خواندن کتابش را دوست دارم و شیفته دعا و نیایش بسیار و استغفار هستم». امام حسین(ع) در این شب فرصت دیگری برای عشق‌بازی با معبود خویش خواست تا علاوه بر نماز و دعا به قرائت قرآن کریم بپردازد و از یکایک فرصت‌های خود بهره ببرد.

همچنین حداقل در دو مورد گزارش شده است که امام حسین(ع) در روز عاشورا قرآن به دست، در برابر لشکر دشمن حاضر شد. این خود نمونه دیگرى از حضور نمادین قرآن در واقعه عاشورا و نهضت کربلاست.

با توجه به ارتباط عمیق نهضت حسینی با قرآن، بسیار ارزشمند است که عزاداران مکتب حسینی و امت اسلامى بر اساس سیره سیدالشهداء(ع) در این ایام عزاداری رجوعی دوباره و حقیقی به قرآن داشته باشند و با تمرکز بر بُعد قرآنی روایت عاشورا و بازخوانى این حماسه از زاویه قرآنی، معارف به دست آمده از این نهضت در پرتو تفسیر قرآن را به کار بگیرند.

*محمد پارسائیان

تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر