( 4.3 امتیاز از 764 )

 

عصر شیعه ـ کافی است تا پای صحبتش بنشینی و از خاطرات محرم پارسال، اولین محرم عمرش بشنوی تا ببینی حسین(ع) با او در اولین روزهای روزیِ اشکش چه کرده است.
* اولین محرمی که داشتی، چطور گذشت؟
-آن 10 روز که اینجا و آنجا به جلسات مختلف دعوتم می‌کردند و در خدمت مردم بودم. از محرم خیلی چیزها یاد گرفتم. این جمله معروف امام خمینی(ره) را به چشم دیدم که «محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است». واقعاً معنای این جمله را لمس کردم. این حرف واقعاً درست است و امام خمینی(ره) کسی بود که امروز را می‌دید. من در محرم پارسال جلسات زیادی می‌رفتم. می‌دیدم که جوانان ما بعضی چای پخش می‌کنند، بعضی حتی جلوی در کفش جفت می‌کنند. واقعاً اگر محرم و صفر نبود، این جوانان چه می‌کردند؟ عشقشان چه بود؟ همین امام رضا(ع) اگر در ایران نبود، جوانان ما چه می‌کردند؟ چگونه خودشان را تخلیه می‌کردند؟
* جلسه‌های محرم با جلساتی که قبل از آن می‌رفتی، فرق داشت؟
- مسلماً فرق داشت. اصلاً همان حرفهای معمولی و جریان مسلمان شدنم هم انگار روضه بود.
* در خود عزاداری هم شرکت می‌کردی؟ اصلاً خودت سینه می‌زدی؟
- بله. مثلاً به شهر دوردستی که مراسم خیلی خاصی داشتند و با عَلَمشان به هم سلام می‌کردند و به شکل خاصی سینه می‌زدند. من هم با آنها سینه زدم و آخر مجلس هم برایشان صحبت کردم.
* سینه‌زنی چه حسی داشت؟ یادت هست اولین بار کجا سینه زدی، چطور بود و... ؟
- اولین بار در مجلسی بود که صاحب‌مجلس خواست همه بایستند و سینه بزنند. احساس می‌کردم همه دارند به من نگاه می‌کنند و عملاً همه داشتند نگاهم می‌کردند، چون من آن بالا بودم! ولی من اصلاً خجالت نمی‌کشیدم. هیچ خجالتی وجود نداشت. شاید احساس غرور هم می‌کردم که اگر قرار است مردم من را الگوی خودشان قرار دهند، بگذار سینه‌زدنم را هم ببینند.
*هموطنان ارمنی ما به امام حسین(ع) و حضرت اباالفضل(ع) ارادت دارند. خانواده شما با عاشورا، حضرت اباالفضل(ع) و... آشنایی داشتند؟
-ارامنه به حضرت ابوالفضل(ع) به خاطر مقامی که داشته و مرام و معرفتش و نوع شهادتی که داشت، برای شخص دیگری آب می‌برد و شهیدش کردند، علاقه دارند. حتی شنیده‌ام که در تهران برای حضرت ابوالفضل(ع) سینه می‌زنند. ولی مسأله بدی که دارد، این است که همین‌ها مسلمان نمی‌شوند. چون سینه‌زدنشان احساسی است و دنبالش نمی‌روند که ادامه‌اش را ببینند و زندگینامه امام حسین(ع)، حضرت ابوالفضل(ع) یا همین امام رضا(ع) را بخوانند. اگر فقط همین نهج‌البلاغه را بخوانند، به حقانیت اسلام پی خواهند برد.
من و خانواده‌ام هم درباره امام حسین(ع) و حضرت ابوالفضل(ع) شنیده بودیم، چون در ایران زندگی می‌کردیم و ایرانی‌ها هم به دین و حداقل مراسم مذهبی‌شان، بویژهً تاسوعا و عاشورا، خیلی اهمیت می‌دهند؛ مثلاً پدرم در 10 شب محرم به احترام امام حسین(ع) از بعضی کارها پرهیز می‌کرد. ولی شناخت دقیق و بایسته را نداشتند و در همین حد با این مفاهیم آشنا بودند. من هم به‌ آنان می‌گویم شما که با این شناخت جزئی این‌قدر احترام می‌گذارید، ببینید اگر درست بشناسید چه خواهید کرد.
* خاطره جالبی از محرم و صفر پارسال داری برایمان بگویی؟
- روز اربعین با یکی از روحانیون به مجلسی رفته بودیم. من هیچ‌وقت در جلسات، خودم پیشنهاد سخنرانی نمی‌دهم، ولی آن روز از مسأله‌ای دلگیر بودم و گفتم می‌خواهم در مجلس حرف بزنم. ایشان با تعجب قبول کرد. رفتم و گفتم: «من مسیحی بودم، مسلمان شده‌ام و جریان مسلمان شدنم را بعداً برایتان خواهم گفت. اما امروز از یک چیزی دلگیرم. من شنیده‌ام که برای ساخت درِ حرم حضرت ابوالفضل(ع) دارند پول جمع می‌کنند که ظاهراً 400 میلیون تومان هزینه دارد. ولی در طول یک سال 200 میلیون تومان جمع شده است. این فاجعه است! در ماه محرم در تمام کوچه‌وپس‌کوچه‌های این شهر و در تک‌تک خانه‌ها و روستاهای دوردست مجلس می‌گیرند و عزاداری برگزار می‌کنند. خب، صاحب این مجالس چه کسی است؟ حالا دارند برای در حرم آن حضرت پول جمع می‌کنند، ولی شما کجایید؟ خوابیده‌اید! این ریا نیست؟ امام زمان(عج) 313 یار می‌خواهد که ظهور کند؛ دوتایش را هم تخفیف داده است؛ یکی حضرت خضر(ع) است و یکی حضرت عیسی(ع). 311 یار دیگر نیست که ظهور نکرده است.» پس از این درد دل پول خوبی جمع شد. ظهر همان روز مادرم از آن سر دنیا زنگ زد و با گریه گفت: «تو برای حضرت ابوالفضل(ع) چه‌کار کرده‌ای؟» من کاری را برای خیریه حضرت ابوالفضل(ع) انجام داده بودم و گمان کردم منظور مادرم آن قضیه است. ولی گفتم: «هیچ‌چی. چطور؟» گفت: «پریشب در عالم خواب آقایی که شال سبز داشت، با عصبانیت به من گفت: تو چرا برای حضرت ابوالفضل(ع) کاری نمی‌کنی؟ من پرسیدم چطور؟ آن آقا گفت: برو ببین پسرت در ایران دارد چه کارها می‌کند. از خواب پریدم و رفتم در مجلسی برای حضرت ابوالفضل(ع) چای پخش کردم.»
* حرف خاصی برای جوانان عزادار نداری؟
- مشکلی که جوانان ما در ماه محرم دارند، این است که این 10 شب را عزاداری می‌کنند، سینه‌زنی و گریه می‌کنند و انتظار دارند که شب یازدهم حاجتشان برآورده شود! وقتی برآورده نشد، زیر همه‌چیز می‌زنند و می‌گویند پس این دین اشتباه است و... . در صورتی‌که این نگاه اشتباه است؛ شاید آن موقع اصلاً قسمت تو نیست. در روایت هم داریم که وقتی دعا می‌کنید و حاجت می‌خواهید، خدا یا همان را می‌دهد، یا بهتر از آن را و یا به ازای آن بلایی را از شما دفع می‌کند. ولی همه ما انتظار داریم که همان لحظه بشود و احساس می‌کنیم که از خدا بهتر می‌فهمیم. انگار داریم معامله می‌کنیم؛ می‌گوییم ما 10 شب به عزاداری می‌رویم و در عوضش فلان‌چیز را می‌خواهیم. اصلاً معامله نیست. اگر واقعاً عزاداری از روی عشق و به خاطر خود خدا و رضایت خدا باشد، مسلماً زیباتر خواهد بود.

منبع» قدس آنلاین

تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر