
اسلام از انسانگرایی متعالی و والا سخن میگوید
افتخار بزرگ اسلام این است که توانسته کرامت انسانی را در حقوق خود تامین کند. امروز باید حقوق بشر نسل چهارمی را مبتنی بر حقوق اسلامی و انسانی تدوین کرد و محققان حوزه حقوق جامعه اسلامی ایران در این زمینه وظیفههای مهم برعهده دارند. در گفتوگو با حجتالاسلام والمسلمین دکتر بهمن اکبری، عضو شورای علمی کمیسیون حقوق بشر اسلامی، رایزن سابق فرهنگی ایران در تانزانیا و ازبکستان و مشاو رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و استاد دانشگاه به بررسی ویژگیهای حقوق بشر اسلامی پرداختیم که اکنون از نظر شما میگذرد.
چرا ما امروز در عرصه بینالملل در حوزه حقوق بشر با چالش روبهرو هستیم؟
در سه دهه اخیر پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در دهه چهارم، مصادف و مواجهه با چهار چالش بنیادین در عرصه بینالملل هستیم، نخستین آنها در حوزه سلاح کشتار جمعی و بحث هستهای است که امیدواریم به نتایج درست و صحیحی برسد. با فتوایی که مقام معظم رهبری در این باره دادند و سلاح هستهای را در بخش تولید، تکثیر، انباشت، استفاده و فروش شرعا حرام تلقی کردند این موضوع از بحث امنیتی- نظامی به بحث فرهنگی تبدیل شد.
موضوع دوم چالشی و مسالهبرانگیز میان ما و عرصه بینالملل، مساله تروریسم است که متاسفانه با وجود این که خود ما قربانی تروریسم و خصوصا تروریسم دولتی بودیم و هستیم و در عرصه بینالملل با آن مبارزه میکنیم همیشه در صف اتهام بودیم. مساله سومی که ما با آن مواجه خواهیم بود پرونده حقوق بشر و در ضمن آن پرونده چهارم حقوق زنان است.
حقوق بشر اسلامی دارای چه ویژگیهایی است و چه تفاوتی با حقوق بشر غربی دارد؟
واژه حقوق بشر اسلامی واژه کاملی نیست و بهتر است که از نظریه اسلامی حقوق بشر یا حقوق بشر در گفتمان اسلامی سخن بگوییم. اصطلاح حقوق بشر غربی نیز مفهومی است که بعد از جنگ جهانی دوم تولید شد گرچه مبانی، فلسفه و اصول این اصطلاح از قبل وجود داشته است. اما به عنوان اصطلاح سیاسی و اجتماعی بعد از جنگ جهانی دوم در غرب به وجود آمد چون غربیها دچار بحران هویت شده بودند به این معنا که پس از رنسانس، غرب فکر میکرد با گسترش دانش تجربی و دانش و علم (علم به معنای علم تجربی و طبیعی نه به معنای دانش و علوم انسانی و اجتماعی) میتواند سعادت دنیا و آخرت انسانها را تامین کند اما در سعادتبخشی با جنگ جهانی و کشتار میلیونی انسانها در دل اروپا مواجه شدند، چون با نژادپرستی و قومپرستی و به عبارتی مجموعه تبعیضهای انسانی مواجه شدند. به نظر با این جنگ شوک بزرگی به جامعه انسانی وارد شد و انسانها متوجه شدند که دانش به معنای دانش تجربی محض فارغ از الهیات و مسائل انسانی ره به جایی نمیبرد و نمیتواند سعادتبخش جامعه باشد. ناگزیر مجموعهای از انسانهای دلسوخته و کسانی که دلسوزان سعادت بشری بودند گرد هم آمدند و تصمیم گرفتند مفهومی به نام حقوق بشر را پیشبینی کنند و در ضمن مواد قانونی که دولتها را از تعدی به حقوق انسانها محفوظ میکند این اصطلاح چند نسل را پشتسر گذاشته است.
بحث حقوق بشر چقدر در اندیشه اندیشمندان گذشته ریشه دارد و چقدر مدرن و جدید است؟ چقدر در ادیان ریشه دارد؟
این بحث بعد از جنگ جهانی دوم بهعنوان یک اصطلاح سیاسی، اجتماعی و فرهنگی تولید شد اما بدان معنا نیست که اصول، مبانی، فلسفه و قواعد اصلی حقوق بشر در ذهن انسانها نبوده باشد نه! از گذشته و دیرباز بوده است، هم در آثار فلاسفه مغرب زمین این اندیشهها را میبینیم هم در اندیشههای فیلسوفان و متفکران شرق و به طور طبیعی و عمیقتر در مفاهیم الهیاتی و دینی (ادیان الهی یهودیت، مسیحیت و اسلام) به موضوع حقوق بشر پرداختهاند.
اما با تفحصی که در مبانی این موضوع در قرآن و روایات داریم و به طور مشروحتر و کاملتر و شاید بتوان گفت با زوایای بیشتری موضوع حقوق بشر نه به معنای اصطلاح سیاسی جدید بلکه به مفهوم فلسفه زندگی و سعادت انسانها به طور گسترده از ادبیات دینی استفاده شده است. بهعنوان نمونه وقتی صحبت از کرامت در اندیشههای حقوق بشر میکنیم که مبنای اصلی اعلامیه جهانی حقوق بشر کرامت انسانی یا ارجمندی ارزش انسان و ارزشمندی انسان است. این مفهوم ١٤ قرن پیش در قرآن کریم به بهترین وجه توضیح داده شده است، وقتی از کرامت انسانی سخن میگوید، میفرماید: «ولقد کرمنا بنی آدم: ما آدمیان را کرامت بخشیدیم و کرامت در ذات انسانها وجود دارد یعنی انسان به ماهو انسان، مکرم خداست. توسط آفریدگار هستی، ارزشمندی برای او مقرر و مقدس شده است، فارغ از دیدگاههای اومانیستی و انسانگرایی که ممکن است تعابیر منفی یا نادرستی از آن صورت گیرد در اسلام از انسانگرایی متعالی و والا سخن میگوییم که آیات فراوانی در این باره وجود دارد مخصوصا آیاتی که اشاره میکند که انسان در بهترین موقعیت آفریده شده است. «لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم». احسن تقویم بهترین جایگاه آفرینشی است که میتواند در مجموعه آفرینش وجود داشته باشد و در جاهای دیگر، قرآن کریم انسان را به گونهای خطاب و تعبیر میکند که آدمی و آدمیان برگزیدگان آفریدگار و آفرینش هستند. در ادبیات ما هم گفته شده است که همه اشیا هستی برای انسان و انسان برای خداست. این یک انسانشناسی متعالی است که در یک نگاه تمام هستی را برای انسان و از نگاه دیگر انسان را برای خدا تفسیر میکند.
رویکرد ما به اعلامیه حقوق بشر باید چگونه باشد، آیا رویکرد فعلی درست است؟
بنده معتقدم ما باید رویکرد منفی که نسبت به اعلامیه جهانی حقوق بشر داریم را اصلاح کنیم و در این اعلامیه مفاهیم حداکثری وجود دارد که اگر هیچگونه سازگاری با مفاهیم الهیاتی ندارد اما به نظرم از مفاهیم الهیاتی سرچشمه گرفته است. ممکن است از بعضی از موارد این اعلامیه تفسیر درستی صورت نگیرد و به نحوی یا برخی از احکام فقهی یا ارزشهای اخلاقی یا معارف الهیاتی در تعارض ظاهری باشد که طبیعتا باید تفسیر درستی از اینها ارایه داد و تعارض را از بین برد. کاملا قبول دارم که متاسفانه امروز از این اعلامیه و بحث حقوق بشر سوءاستفاده میشود؛ استانداردهای دوگانه در رفتار دولتهای قدرتمند و ابرقدرت نسبت به برداشتهای حقوق بشری به چشم میخورد. مفهوم مورد نظرم این است که ما میخواهیم از ظرفیت انسانی الهیاتی اعلامیه حقوق بشر به نفع مظلومان و محرومان و طبقات درمانده و کسانی که مورد ظلم و ستم قرار میگیرند استفاده کنیم و اعلامیه جهانی حقوق بشر را به دادگاهی علیه ستمگران امپریالیستی یا امپریالیسم جهانی تبدیل کنیم.
ما نباید خودمان را از این اعلامیه کنار بکشیم تا ابزاری در دست آنها باشد. مثلا در منطقه، جمهوری اسلامی ایران با وجود این که انتخابات فراوانی را برگزار کرده است و تا حدود زیادی توانسته اصول انسانی و کرامت انسانی را مخصوصا در بخش مشارکت سیاسی و اجتماعی تحقق ببخشد ولی بارها مورد انتقاد قرار گرفته است. در بسیاری از کشورهای منطقه قانون اساسی وجود ندارد. رفراندومی وجود ندارد و حقوق مسلم انسانها مثلا حقوق زنان مخدوش شده است. در حقوق قضایی و کیفری این کشورها با قواعد ضدانسانی مواجه هستیم اما برای این کشورها پروندهای تشکیل نمیشود و گزارشی علیه آنها تهیه نمیشود.
یکسری انتقادهایی به حقوق بشر اسلامی از سوی معترضان مطرح میشود، مثلا اینکه چرا اسلام بین حقوق مسلمان و غیرمسلمان تفاوت قائل میشود؟ شما چه پاسخی به این پرسش یا شبهه دارید؟
ما باید نظریه اسلامی حقوق بشر را تدوین کنیم، اما متاسفانه تجربه فراوانی در این میان نداریم تنها تجربه او آی سی یا سازمان همکاریهای اسلامی هست که اعلامیهای را به نام اعلامیه اسلامی حقوق بشر نوشت. جمهوری اسلامی ایران هم در این موضوع دخالت داشت مرحوم علامه محمدتقی جعفری در این باب هم دخالت در نگارش داشت و هم کتاب مفصلی را تحت عنوان حقوق بشر اسلامی تدوین کردند. مقصودم این است که در این اعلامیه اسلامی حقوق بشر که تجربه شده تفاوت آشکاری دیده نمیشود و انسان مورد احترام اسلام است. در قرآن بیشترین خطابها به انسان است. مجموعه انسانها مخاطب پیامبر اکرم(ص) و قرآن هستند و قرآن به صورت فرااسلامی، فرادینی، فراجغرافیایی، فرانژادی و فرازبانی تعریف میکند. اینطور نیست که خودش را در دامنه محدود مومنین یا مسلمانان محدود کند البته به طور طبیعی کسانی که از پارسایی بیشتری برخوردارند، کریمترند. پارسایی میتواند در انسان به ماهو انسان و فارغ از اسلام و غیراسلامی باشد اما به هر حال کسی که به مبانی اسلامی توجه و دقت کند برخورداریش از پارسایی و تقوا بیشتر خواهد بود.
مقصود جدی و اصلی من این است که در رفتار کشورهای اسلامی و مسلمان که چنین اعلامیهای را تدوین کردند رفتارهایی همسو با اعلامیه نمیبینیم. متاسفانه خود کشورهای اسلامی در عمل به این اعلامیه، عقبنشینی کردند و هرگز به این امور اقدام نکردند.
اگر دقیق به مفاهیم و مبانی اسلام توجه کنیم هیچ فاصلهای بین حقوق مسلمان و غیرمسلمان وجود ندارد.
بیداری اسلامی از علل اصلی نبود جامعه عدالتورز و جامعهای است که جوانان و مردماش از حقوق اساسی برخوردار باشند.
مستبدان در کشورهای اسلامی حکومت میکنند و متاسفانه مسلمان مورد توجه قرار نمیگیرند و به حقوق و اعلامیه اسلامی حقوق بشر هم توجه نمیشود.
حقوق بشر اسلامی چه کارکردی دارد و چگونه میتوان آن را در جهان معرفی کرد؟
حقوق بشر در گفتمان اسلامی یا نظریه اسلامی حقوق بشر امروز ضرورت است نه امر لوکس یا امری که بتوان از آن کنارهگیری کرد. در نظم بینالملل فعلی و در روابط بینالملل توجه نخست به مفهوم الهیات و دیانت شکل گرفته است و به ویژه توجه جهانیان در عرصه بینالملل به موضوع اسلام و مبانی اسلامی بسیار جدی است.
علت تولید اسلام جعلی و اسلام بدلی داعش در برابر اسلام حقیقی همین است که رغبت عمومی را از سمت اسلام واقعی به سمت اسلام جعلی متمایل کند.
پروژه داعش یا اسلام بدلی یا اسلام آمریکایی یا اسلام انگلیسی یا حتی اخیرا تشیع انگلیسی که مطرح شده است به این علت بوده که از میل عمومی به سمت رغبت اسلام جلوگیری شود و این روند کاهش پیدا کند. بنابراین امر حقوق بشر اسلامی بحث جدی، امری ضروری و امری غیرتشریفاتی است. دوم اینکه کارکردش این است که شما وقتی نظریه اسلامی را در باب حقوق بشر ارایه کنید که بتواند در جامعه اسلامی به برقراری صلح، امنیت و عدالت منجر و به برقراری صلح و امنیت و عدالت منتهی شود آنگاه میتوانیم دفاع عالمانه و کاملا بدون پیشداوری از مفاهیم اسلامی داشته باشیم.
سیدحسین امامی
نشریه مهر و ماه