( 4.8 امتیاز از 268 )
/

عصر شیعه ـ

 ابن علقمی و تبلیغات تندروهای سلفی جدید در ده سال گذشته

در سالهای اخیر و به موازات بالا گرفتن منازعات شیعه و سنی، ابن علقمی و مسأله بغداد به طور جدی وارد منازعات تاریخی ـ تبلیغی دو گروه شیعه و سنی شد. البته این به معنای آن نیست که مثلا در طول صد سال گذشته این بحث فراموش شده بود؛ اما به هیچ روی در این حد مطرح نبود. سابقا مقاله ای با عنوان «مروری بر مطالعات پیرامون نقش خواجه نصیر در فتح بغداد»[14] نوشته ام که بخشی از آن نیز مربوط به مسائل مربوط به ابن علقمی می شود. در آنجا نمونه ای از دیدگاه های رایج در قرن گذشته را در باره این مسأله یاد کرده ام. اما در اینجا، به بازتاب این مسأله در تحولات ده ساله اخیر در مناسبات شیعه و سنی و جنگها و نبردهای خونینی که در عراق و سپس در سوریه و برخی از نقاط دیگر بوده می پردازم.

 یکی از نخستین افرادی که در سال 2005 این بحث را مطرح کرد، ابومصعب زرقاوی بود که سیاست اصلی القاعده عراق را که فرماندهی اش را داشت، بر شیعه کشی گذاشته و مجبور شده بود چندین رساله و نطق و یادداشت علیه شیعه بنویسد. یکی از قافیه های اصلی این یادداشت ها، همین بود که با اشاره به دولت مالکی، از آن به عنوان بازگشت احفاد ابن علقمی یاد می کرد. وی البته در سال 2006 کشته شد، اما این ماجرا به صورت یک داستان گسترده در صحنه ادبیات طائفی گری و منازعات فرقه ای درآمد. اصل مسأله مربوط به سقوط صدام در سال 2003 است که امریکا به همراهی شماری از دولت های غربی و عربی، آن را به راه انداختند. جدای از این که در عراق حزب بعث حاکم بود، و جدای از آن که صدام سه چهار دهه شیعیان و کردها را قتل عام کرده بود، و جدای از آن که همین صدام به کویت با حاکمان سنی حمله کرد و پای امریکا را به منطقه باز کرد، فارغ از همه اینها، در دولت جدیدی که در عراق ایجاد شد، شیعیان و کردها به خاطر آن سوابق و آمادگی نظامی و سیاسی که داشتند،  ونیز اکثریتی که شیعه از آن برخوردار بود، عملا به عنوان حاکمان عراق قدرت یافتند.

برای زرقاوی که یک سنی افراطی اهل حدیثی و القاعده ای بود، قدرت یافتن شیعیان در هیچ سطحی قابل قبول نبود، چه رسد به آن که نخست وزیری در عراق از آن شیعه باشد. بنابرین وی که نماینده القاعده بود و ظاهرا قرار بود با امریکا نبرد کند، لبه تیز حمله را متوجه شیعیان کرد، چیزی که حتی مورد رضایت سران القاعده در پاکستان نبود. وی بر این کار،  نیاز به تبلیغاتی داشت که باید از آن بهره می برد. داستان ابن علقمی از این جهت نمونه ای بود که می توانست به آن استناد کند. داستانی که حنابله و اهل حدیث در قرن هشتم ساخته بودند، و به رغم آن که منابع معاصر حمله مغول کمترین اشاره به آن نداشتند؛ کسانی چون ابن تیمیه که نه در قرن هفتم که حمله مغول روی داد، بلکه بعد از آن می زیست،  ویا کسانی چون ابن کثیر و سبکی و ذهبی، سرزبانها انداختند. هرچه بود، بحث بر سر این نبود که این داستان درست است یا خیر، مهم این بود که بر اساس این ماجرا یک وزیر شیعی که البته نزدیک چهار دهه در دستگاه عباسیان بوده، با مغولان مکاتبه کرده است. چیزی که هیچ شاهدی بر آن نبود و چیزی هم به وی تعلق نگرفت که شاهد درستی آن باشد. در این ماجرا نوعی شبیه سازی شد. مغولان همان امریکا هستند و شیعیان عراق هم احفاد ابن علقمی. آن ها با هم همراهی کرده اند و امروز شیعیان عراق را در دست گرفته اند. زرقاوی، ماجرای عراق را به سقوط بغداد توسط مغولان تشبیه کرده و از شیعیان به عنوان احفاد ابن العلقمی یاد نمود.[15] جای دیگر نوشت: و نسی احفاد ابن العلقمی غدارتهم بابناء هذه الامه التی حفرت فی جبین التاریخ.[16]

وی در توجیه قتل عام شیعیان در انفجارهای وحشتناک در عراق، استنادش به همین بود که آنان احفاد ابن علقمی هستند. او از دولت عراق به عنوان بازگشت احفاد ابن علقمی یاد کرده است (و عاد احفاد ابن العلقمی).

این اتهام به تدریج به سراسر ادبیات ضد شیعی که به خصوص در سعودی وجود داشت و نیز در صحنه اینترنت این زمان شیوع گسترده ای یافته و مورد بهره برداری القاعده و وابستگان به آن قرار گرفته و بیشترین استفاده تبلیغاتی را از آن می کردند. این وضعیت به حدی اوج گرفت که در حال حاضر سرچ نام ابن علقمی در اینترنت نشان می دهد که آن گزارش تاریخی صدها بار بلکه بیشتر در یادداشت های مختلف تکرار و مورد استفاده جریان افراطی سنی نه تنها در عراق بلکه در پاکستان و افغانستان قرار گرفته است.

البته نباید از نظر دور داشت که در عراق، دو تجربه متعارض برای شیعه و سنی در دو تحول سیاسی رخ داده بود. نخستین آن این بود که در جریان انقلاب 1920 عراق قبایل عرب شیعی عراق به همراه علمای نجف برابر انگلیس ایستادند و وقتی شکست خوردند به عنوان دشمن دولت جدید از همه چیز محروم شدند. آن زمان هم به عنوان مجوس و وابسته به ایران شناخته می شدند. همان زمان اهل سنت که بقایای کسانی بودند که در دولت عثمانی هم در خدمت آن دولت بودند، در کنار انگلیسی ها قرار گرفتند و دوبار بر سریر قدرت تکیه زدند. تجربه بعدی در جریان سقوط صدام بود. صدام سیاست سنی گرایی را در حکومت خود حفظ کرده و شیعیان را به خصوص در جریان جنگ ایران و نیز انتفاضه به عنوان دشمنان قطعی خود طرد کرده و قتل عام کرد.

همین برخورد با کردها هم صورت گرفت. زمانی که صدام توسط امریکا مورد حمله قرار گرفت، بسیار طبیعی بود که کردها و شیعیان در کنار صدام نخواهند بود. به علاوه در طول این سالها شیعیان از اکثریت قابل ملاحظه ای برخوردار شده و حتی بخش های مهم بغداد را غالبا به عنوان فقرای مهاجر در حاشیه شهر وشهرک ها هم در اختیار داشتند. طبعا به صورت عادی، شیعیان و کردها قدرت یافتند، چیزی که برای سنیان به خصوص تندروهایی مانند زرقاوی قابل قبول نبود.

نگاهی به آنچه در طول این ده سال در اینترنت و آثار ضد شیعی در باره ابن علقمی آمده، می تواند ما را باعمق این تاریخ سازی و استفاده تبلیغاتی از آن آشنا کند. می دانیم که اینترنت صحنه، مقالات کوتاه یا نوشته های تبلیغی نه تفصیلی و دقیق است. با این حال، محتوای تاریخی این قبیل نوشته ها در ارتباط با این موضوع جالب و مرور کردنی است. در آنجا غالبا سنیان افراطی با وصل کردن مجوس و عجم و ابن علقمی و صفویه و [امام] خمینی و گروه های شیعه عراق، همه را در یک مسیر قرار داده و محکوم می کنند. نوشته هایی هم که ادعای تاریخی بودند دارند چند نقل قول از ابن تیمیه و ابن کثیر و سبکی به دست می دهند.

در اینجا مروری بر این قبیل نوشته ها خواهیم داشت:

 در متنی که به عنوان خیانة ابن العلقمی لاهل السنة نوشته شده (بخشی از ناصر القفاری در کتاب اصول مذاهب الشیعه)، ماجرای سقوط عباسیان با توجه به نقش ابن علقمی به صورت یک سناریوی شگفت بازسازی شده و چنان می نماید که گویی همه این ماجرا در همین نقطه متمرکز بوده است. وصل کردن ماجرا هم از ابن علقمی به روافض، نقطه ای است که در هر سطر آن تکرار شده و ابزاری برای کینه ورزی علیه شیعیان شده است. دو منبع اصلی این گزارش منهاج السنه ابن تیمیه و البدایه و النهایه ابن کثیر است.[17]

در یک نمونه دیگر، یکی از وبلاگ نویس ها، بیش از آن که گناه را گردن ابن علقمی بیندازد، ضمن این که قبول دارد که او با ایلخان مغول ساخته بوده، خیانت را متوجه خلیفه عباسی کرده است که چنین افرادی را در درون دربار خویش راه داده است. وی می نویسد: من بر این باورم که سقوط بغداد در سال 565 در درجه نخست مربوط به کسانی است که منتسب به اهل سنت بودند، قبل از این که خیانت از ناحیه ابن علقمی شیعی مذهب باشد. وی می گوید این نکته روشن است که خلیفه عباسی سنی بوده، بیشتر فقها هم سنی بودند، همه به منازعات طائفی سنی و شیعی هم آگاه بوده اند، آنچه بین محله کرخ و دیگر محلات رخ می داده است، چطور در چنین شرایطی تن به حضور یک وزیر شیعی امامی در دربار داده اند؟[18]

ریاض المستیمیری (شاید اسم مستعار) هم که از همین تندروهای جهادی است، در مقاله ای کوتاه عنوان «ا بن العلقمی المفتری علیه»‌ به نوعی دیگر، مقصر اصلی را وضعیت موجود در بلاد سنی دانسته و می گوید که فرقی میان مفتیان شیعه و سنی فراوانی که فتوا به تحریم جنگ علیه امریکا داده‌اند نیست. به عبارت دیگر، وی پیگیری بحث ابن علقمی را با شرایط موجود در دنیای اسلام بیهوده دانسته و مشکل را فراتر از این حرفها می‌داند.[19]

در سایت http://islamstory.com مقالاتی در باره ابن علقمی و نقش وی در سقوط بغداد و نیز مقاله ای کوتاه با عنوان العراق و احفاد ابن العلقمی دارد که روشن است در این زمینه چه خطی را دنبال می کند. در همین سایت مقالاتی در باره سقوط بغداد و نیز دولت صفوی دارد. این خط تاریخی ـ تبلیغی است که مورد استفاده جریان های افراطی از قدیم بوده و بازتولید آن در عصر جدید با جدیت بیشتر دنبال شده است. ماجرای ابن علقمی را پس از قصه ساختگی عبدالله بن سبا می توان دومین ماجرا در زمینه جریان تاریخی ـ تبلیغی علیه شیعه دانست.

در مقابل این تبلیغات، گهگاه، نوشته هایی در دفاع از ابن علقمی نوشته شده یا آن که از سیاست تندروها برای طرح مسأله‌ای به نام «العلقمیین»‌ بحث شده و جنبه های مختلف آن که بیش از آن که تاریخی باشد؛ یک اقدام تبلیغاتی است سخن گفته‌اند. در سال 2008 گزارش کوتاهی در دفاع از ابن علقمی و این که بر اساس منابع اصیل حمله مغول مانند جامع التواریخ هیچ گزارشی در باره خیانت ابن علقمی نیامده، مقاله کوتاهی منتشر شده است.[20]

کتابی نیز توسط موسسه البلاغ و به قلم عباس البصری در دفاع از ابن علقمی با عنوان صحیح الرمی فی براءة ابن العلقمی در سال 2010 منتشر شده است.

 

یک سایت شیعی (شبکة الشیعة الثقافیه) نیز با اشاره به آنچه در باره ابن علقمی گفته می شود سوالاتی را مطرح کرده بدین شرح:‌ آیا از دست رفتن اندلس به دست ابن علقمی بود؟ آیا سقوط مسلمانان در هند کار ابن علقمی بود؟ آیا سقوط دولت عثمانی کار ابن علقمی بود؟‌ آیا سقوط صقلیه به سبب خیانت ابن علقمی بود؟‌ آیا گسترش استعمار در بلاد عربی و اسلامی کار ابن علقمی بود؟‌ آیا بدبختی مسلمانان در عصر حاضر کار ابن علقمی است؟‌آیا راه دادن یهودیان در فلسطین در دوره محمد رشاد عثمانی کار ابن علقمی است؟‌ آیا او بود که گفت از آمدن یهودیان به آنجا چشم پوشی کنند؟ و دهها سوال دیگر...[21]

طارق شمس نیز در مجله النجف، مقاله ای با عنوان ابن العلقمی و حقیقة سقوط بغداد و زوال الدولة العباسیة نوشته است که ضمن آن به علل سقوط این شهر در جریان حمله مغول بر اساس مدارک تاریخی پرداخته است.[22]

حسن بن فرحان المالکی از نویسنده گان اصلاح طلب سعودی نیز با اشاره به کتاب سعد الغامدی استاد دانشگاه ملک سعود ریاض که در باره سقوط بغداد نوشته و اتهام همکاری شیعه را با مغولان منتفی دانسته، در صفحه فیس خود نوشته است: « قصة ابن العلقمي غير صحيحة. هذه إشاعة خصمه الحنبلي: ابن الدويدار. اقرأ كتاب الدكتور سعد الغامدي. اسم الكتاب: (سقوط بغداد) رجع فيها لكتب المغول أنفسهم، كان أعوان التتار من أهل السنّة، من المفتي حسن حاجي إلى ثلث الجيش. وقصة ابن العلقمي مكذوبة، وكل التاريخ السنّي نقلها من خصمه الحنبلي..!! الكتاب مفيد جداً وهو رسالة دكتوراه. کتاب مورد اشاره فرحان المالکی، با عنوان سقوط الدولة‌ العباسیة در سال 1401 در سعودی منتشر شد، هرچند مدتی بعد ممنوع شد. فرحان به دلیل داشتن دیدگاه های اصلاحی، بارها مواجه به انتقادهای تند دیگر علمای سعودی قرار گرفته است. کتاب سعد الغامدی یک ابزار مهمی برای شیعیان شد تا با استفاده ازآن که توسط یک محقق سعودی نوشته شده، در مقابل دیگران بایستند، هرچند این مسائل آن چنان به لحاظ تبلیغاتی به صورت گسترده رواج یافته که کمتر کسی به این مسأله توجه می کند.
به طور خاص، گزارشی در باره سعد الغامدی و این اثر او و این که نوعی عذرخواهی از شیعه در باره این اتهام است در سایتی به نام الاخدود آمده است.[23]

در سایت دیگری مطلبی با عنوان «ابن العلقمی الوزیر موید الدین ... و اسباب سقوط بغداد» درج شده که متمرکز روی این نکته است که نخستین کسی که اتهام مذکور را آورده مورخی است با نام ابن الساعی که آن را در تاریخ الخلفاء العباسیین مطرح کرده است.[24] شکل عرضه این مقاله بیشتر تاریخی و پژوهشی است اما انتشار آن در سال 2008 که بیشتر نوشته های مربوط به ابن علقمی در آن صورت و در واقع اوج گرفت، نشان از آن دارد که ناظر به این تحولات نوشته شده است. به نظر می رسد از مقالات قابل تأمل در این موضوع است. ادعای مقاله این است که ابن ساعی نان خور جدی دستگاه خلافت بوده و از نوع تعابیری که برای اولین بار در این باره بکار برده، تعصب مذهبی به روشنی مشهود و بیم ساختگی  بودن آن بسیار جدی است.

در سال 2012 کتابی با عنوان عودة ابن العلقمی توسط عبدالرزاق الحسین در سعودی توسط مکتبة دارالمعالم الثقافیه منتشر شده است که گویا به سبک داستانی«روایة»  است. نام این کتاب با مقاله کوتاهی که ابومصعف زرقاوی با عنوان و عاد احفاد ابن العلقمی نوشت،[25] بسیار نزدیک است.

یک افراطی دیگر با طرح مطلبی تحت عنوان عودة ابن العلقمی السنی، ضمن بدگویی از ابن علقمی و برخی از علمای شیعه معاصر، فاجعه را در پیدایش ابن علقمی سنی می داند، عالمان سنی که فتوای به تحریم نبرد با امریکا داده‌اند.[26]

از دیگر اصطلاحاتی که این تندروها در این زمینه با نام ابن علقمی ساخته‌اند، تعبیر به «علاقمه» است. در گزارشی تحت عنوان «ابن العلقمی الشامی» از سه ابن علقمی یاد شده. یکی که دولت عباسی را به مغولان واگذار کرد، دومی آن که عراق را به ایرانی داد، البته با توافق امریکایی ها، سوم آن که سوریه را تسلیم ایرانی ها کرد. چهارمی هم کسی خواهد بود که مصر را به کسانی خواهد داد و چنین نخواهد شد و انقلاب فراگیر خواهد شد. وی ضعف عربها را عامل استفاده ایران از این فرصت برای نفوذ دانسته و تأکید دارد که باید برابر ایران بایستند.[27]

یکی از تندترین گزارش ها در مقایسه میان ابن علقمی و مالکی، نخست وزیر سابق عراق، مطلبی است که در سایت شبکة الجهاد العالمی النصره، مربوط به دولة‌ الخلافة الاسلامیة منتشر شده و ضمن شرحی در باره ابن علقمی، همان وضعیت را منطبق به عراق جدید کرده است.[28]

فهد صالح الخنه هم تحت عنوان «ابن العلقمی و الکویت» ضمن بحثی در باره ابن علقمی و تکرار همان مطالب در باره مکاتبه وی با مغولان، هشدار داده که مباداد ابن علقمی دیگری یافت شود که ما را به همین وضعیت گرفتار کند. این گزارش کوتاه در الوطن در سال 2011 درج شده[29] و نویسنده نخواسته توضیح دهد که وقتی صدام که خود را سنی می دانست به کویت حمله کرد، سران سنی این کشور از امریکا و متحدان کافر دیگر وی درخواست کمک کردند تا این کشور را از سلطه صدام نجات دهد.

یک سعودی هم ابن علقمی را با ابورغال که راه مکه را به ابرهه نشان داد مقایسه کرده و از نفوذ این افراد در کشور و این که کسانی مانند اسنودن و ویکیلیکس آنها را افشا کنند یاد کرده است.[30] جالب است که این مطالب در نشریه الریاض منتشر می شود، آن هم در کشوری که مهم ترین متحد ابرهه وقت در منطقه است.

در گزارش دیگری در سایت منتدیات فی الدفاع عن الصحابه، به تفصیل اقوام مورخانی را که مطلب مکاتبه ابن علقمی را با هولاگو از همدیگر رونویسی کرده اند را آورده و سپس با اشاره به خواجه نصیر، تصویری از تمبریادبودی که در ایران از خواجه نصیر چاپ شده را درج کرده است. وی همچنین از انتقادات ابن تیمیه نسبت به خواجه نصیر در تفسیر سوره بقره یاد کرده و گفته است که خواجه، مبالغی که به منجمان و رصدکنندگان می داد، بیش از پولی بود که به فقها پرداخت می کرد. او گفته است که خواجه در ماه رمضان مشروب می خورد و نماز نمی خواند.[31] مشابه این مطالب کذب که ویژه ابن تیمیه و ناشی از تعصب بی اندازه او علیه شیعه است این است که خراسان و عراق و شام را روافض در اختیار تاتار یا مغولان نهادند. مطالب یاد شده در یادداشت دیگری از قول ابن تیمیه آمده است. در آنجا آمده است که روافض، مغولان را دوست دارند چنان که یهود و نصارا را دوست دارند.[32] تمرکز نقل این نوع مطالب در قرن هشتم، از ابن تیمیه، ابن کثیر و سبکی که هر سه نوعی تفکر یکسان در مبارزه تمام عیار علیه شیعه دارند، نشانگر آن است که تاریخ نگاری متأثر از افراطی گری اهل حدیثی، در این دوره، بانی و باعث رواج این شایعه بوده است.

در مورد یمن هم باز همین بحث ابن علقمی هست. در سایت یمن پرس نسبت به نفوذ احفاد ابن علقمی در اطراف عبدربه منصور هادی هشدار داده شده است. در این گزارش هشدار دهنده آمده است که، همان طور که ابن علقمی، خلیفه عباسی را به تاتارها سپرد، «بنی العلقمی»‌ هم رئیس یمن را ساقط خواهند کرد. مشابه آن گزارش دیگری است که باز اشاره به صلح اخیر میان گروه های رقیب دارد و از حضور علقمیین در این ماجرا یاد کرده و با اشاره به شرح حال ابن علقمی از سقوط صنعا به دست آنان یاد می کند: أملوا..!! نعم، تأملوا في الصلح الذي لم يكن على عهد ابن العلقمي، والصلح الذي نحن فيه اليوم، وكيف أن العلقميين حاضرون في هذا الصلح!! كما أن المدة (مدة المبادرة) عامان، وأن الغزاة خارجيون، ولو تبدوا بأقنعة محلية.. فهل سيستمر هذا الصلح عامين؟ ثم من -يا ترى- سيكون، بامتياز، علقميّ المرحلة؟ العلقميون ـ اليوم ـ كثُر، ونحن نعرفهم بأسمائهم وأوصافهم وصورهم وأفعالهم، ولأن الأمر كذلك؛ فلن ندع الثورة تموت في عامها الثاني، ولن ندعها تموت أبدا... ولن تسقطي يا صنعاء في أيدي التتار.[33]

اما نسبت میان ترکیه و ابن علقمی، نکته ای بود که در شهریور سال 1392 این بنده خدا در باره آن در وبلاگم نوشت. زمانی که ترکیه با همه وجود تلاش می کرد پای امریکا را در حمله به سوریه برای ساقط کردن بشار اسد باز کند، هرچند به خاطر مسائل بعدی موفق به این کار نشد. آن زمان من یادداشتی نوشتم که آیا داود اوغلو ابن علقمی دیگری خواهد شد؟ متن آن این بود: « منابع افراطی تاریخی در قرن هشتم و نهم هجری، و برخی از نوشته های معاصر سلفی ها در نقد شیعه، شیعیان بغداد و در رأس آنان خواجه نصیر و ابن علقمی وزیر آخرین خلیفه عباسی را به حمایت از مغولان برای حمله به بغداد عباسی متهم می کنند. در این باره بارها و بارها براساس اسناد و مدارک توضیح داده شده است که این یک دروغ است. نه به این معنا که خواجه  همراه مغولان نبوده یا ابن علقمی در آخرین لحظات سقوط تسلیم نشده بلکه به این معنا که مغولان تصمیم خود را گرفته بودند. خواجه را به زور از قلعه الموت همراه خود کردند. وقتی هم خواستند مستعصم خلیفه عباسی را بکشند، از او پرسیدند که اگر بکشیم در آسمانها تغییری رخ می دهد، خواجه که دانشمندی معقول بود گفت هزاران عزیزتر از خلیفه عباسی کشته شد اما اتفاقی نیفتاد! ابن علقمی هم تسلیم مغولان شد چون می دانست که ارتش عباسی دولت کاری جز به کشته دادن سربازان و مردم بغداد و نابودی میراث این شهر نخواهد داشت. اما نه او نه خواجه نصیر، نقشی در یورش مغولان و تحریک آنان نداشتند. در این باره حتی یک دانشمند سعودی از دانشگاه ملک سعود کتاب مفصلی نوشته و این اتهام را کرده است. زمانی خود من در کتابخانه این دانشگاه دنبال این کتاب گشتم نام آن در فهرست کتابها بود، اما کتاب را از دسترس خارج کرده بودند! تازه علی فرض که ابن علقمی که یک رجل سیاسی در دربار عباسی بوده، اسما شیعه بوده و همکاری هم کرده، همین حالا هزاران ابن علمقی از دولت هایی که به اسم اهل سنت هستند، همکار امریکا هستند. فقط یک قلم در دولت سعودی و قطر و بحرین و اردن هزاران از این دست هستند، مگر باید این را به اهل سنت نسبت داد؟ و اما .... حالا شاگردان فتح الله گولن اسلام گرا با داشتن بیش از هزاران مدرسه اسلامی در سراسر جهان، یعنی اردوغان و داود اوغلو و عبدالله گل که سران حزب عدالت و توسعه هستند و خود را متدین نشان می دهند و زنانشان محجبه بیرون می آیند، رسما از امریکا دعوت می کنند تا سوریه را به فجیع ترین شکل بزند و باقی مانده تاسیسات این کشور را هم ویران سازد. آری بیاید بمب بر سر مسلمانان بریزد و آنان را بکشد و همه چیز را نابود کند. سفر چهارشنبه گذشته اوغلو به جده و هماهنگ کردن حمله امریکا به سوریه با سعودی های سلفی، نشان داد که جریان حمله به صورت هماهنگ میان دولت اردوغان که جریان وابسته به «اخوان المسلمون» است و اسلام سلفی که تبلور در دولت سعودی وهابی دارد و تامین کننده اصلی مالی تروریست های دنیای اسلام است، نظر واحدی در باره کشاندن پای امریکا به منطقه دارد. اکنون باید از مورخانی که در گذشته و حال، دروغ همراهی ابن علقمی را با هولاگو منتشر کرده اند پرسید بعد از این با چه رویی این مباحث را مطرح می کنند و به استناد آنها امثال زرقاوی و دیگران را به شیعه کشی وادار می کنند؟ همچنین باید از علمای اهل سنت پرسید دیدگاه آنان در این باره چیست ؟ چرا برابر حق سکوت کرده اند؟ چرا در مقابل کسانی که کافران را «اولیاء»‌ خود گرفته و آنان را به بمباران یکی از قدیمی ترین کشورهای اسلامی تشویق می کنند سخنی نمی گویند؟[34]

به نظرم تجربه بحث از ابن علقمی یک بار دیگر می تواند بخشی از گرفتاریهای ما را در بهره گیری از تاریخ برای تعمیق بخشیدن به منازعات و مجادلات تاریخی نشان دهد، امری که برای ما به صورت یک امر روزانه درآمده و عامل اصلی بسیاری از مشکلات ماست. به عبارت دیگر سایه انداختن تاریخ، آن هم اغلب بخش های مسأله دار که باید با سماجت محتوای مورد نظر را اثبات کرد، توانسته است ما را در چارچوبهایی حبس کند تا با وجود آنها از نگاه به آینده غافل مانده و در درگیریهای پیشین زیر سایه آنچه غالبا به اشتباه آنچه را تاریخ می خوانیم، به نبرد با یکدیگر بپردازیم و انژری خود را به هدر دهیم.


[14] . http://www.ical.ir/index.php?option=com_k2&view=item&id=2614

[15] . الارشیف الجامع لخطب و کلمات الشیخ ابی مصعب الزرقاوی (منتشره در سال 1427 ق) ، ص 476

[16] . همان، ص 250

[17] . http://www.saaid.net/Doat/Zugail/336.htm

[18] . http://www.saaid.net/mktarat/iraq/95.htm

[19] . http://www.tawhed.ws/r?i=8fvi6ytr

[20] . http://www.alwasatnews.com/1959/news/read/273422/1.html

[21] . http://www.shianet.info/news.php?action=view&id=786

[22] . http://www.al-najaf.org/resalah/15/15_10.htm

[23] . http://www.okhdood.com/?act=artc&id=14590  با عنوان «باحث آکادیمی سعودی یبریء ابن العلقمی و یطالب بالاعتذار للشیعه.

[24] . http://turath.akbarmontada.com/t121-topic

[25] . http://www.almokhtsar.com/node/7880

[26] . http://islamion.com/news/show/17180

[27] . http://www.alqabas.com.kw/node/794570

[28] . http://www.shabakataljahad.com/vb/showthread.php?t=12074

[29] . http://alwatan.kuwait.tt/articledetails.aspx?Id=152981

[30] . http://www.alriyadh.com/961843

[31] . http://www.al-shaaba.net/vb/showthread.php/4993

[32] . http://longtweetsplitter.com/tweet/69128

[33] . http://nashwannews.com/articles.php?action=view&id=7336

[34] . http://www.khabaronline.ir/detail/311125/weblog/jafarian

 

تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر