( 4.5 امتیاز از 765 )

عصر شیعه - «قيام مختار» را مي‌توان از جمله نقاط عطف شيعيان در مقابله با ظلم و جور دستگاه‌هاي حكومت جور اموي و عباسي دانست كه در دفاع از جايگاه و مقام و منزلت اهل بيت اطهار (ع) شكل گرفت.
«مختار» آزادمردى از شيفتگان و پيروان اهل بيت (ع) بود كه در كلمات معصومين (ع) از وى به نيكى ياد شده است. او قيام خود را با شعار «يا لثارات الحسين» آغاز كرد و توانست در صحنه اجتماع، نقش بزرگى ايفا كند. وى از شخصيت‌هاى معروف و مشهور است كه كار بس بزرگ او نامش را بر سر زبان‌ها جارى كرد و از خود نام نيك بر جاى گذاشت.
او با نداى خون‌خواهى امام حسين (ع) و ديگر شهداى كربلا، از بيشتر كسانى را كه به نحوى در ريختن خون مقدس سيدالشهداء (ع) شركت داشتند و فاجعه بزرگ و غم‌بار كربلا را به‌ وجود آوردند، انتقام گرفت و آنها را به سزاى اعمالشان رساند و با اين عمل توانست مقدارى از داغ و اندوه بازماندگان كربلا را بكاهد و دل شيعيان را شاد كند.
آنچه در پي مي‌آيد، واكاوي تمام جوانب قيام مختار و معرفي شخصيت اين جنگاور محب اهل‌بيت (ع) است كه در سه بخش و در گفت‌وگو با «سيد حسن فاطمي موحد» محقق علوم انساني و پژوهشگر تاريخ اسلام از نظر مي‌گذرد.

آيا قيام مورد تأييد اهل بيت (ع) است؟
سيد حسن فاطمي موحد در آغاز سخنان خود با اشاره به اينكه آيت‌الله العظمی خوئى مي‌فرمود: «از ظاهر بعضى روايات به دست مى‏آيد كه قيام مختار با اذن امام سجاد (ع) بوده است» گفت: با رجوع به منابع روايي مي‌توان دريافت كه مختار در انديشه ائمه معصومين (ع) داراي شخصيتي مثبت بوده است. در روايات متعددي از على بن الحسين (ع) و همچنين امام باقر (ع) نقل شده است كه از مختار به نيكي ياد كرده‌اند.
وي در ادامه با اشاره به موضع امام سجاد (ع) نسبت به قيام مختار گفت: در كتاب «ذوب النضار» تأليف «ابن نما حلى» آمده است كه پس از آنكه گروهى از سران شيعه براى يقين پيدا كردن به گفتار مختار مبنى بر نمايندگى از جانب محمد بن حنفيه به حضور او در مكه رسيدند، ابن حنفيه چنين گفت: «به سوي امام من و امامتان علي بن حسين برويد» آنان هنگامي كه نزد امام سجاد (ع) رفتند و علت ملاقات را درباره ادعاي مختار مبني بر اجازه داشتن قيام بيان كردند و امام (ع) گفت: «اي عمو! اگر كسي براي ما قيام [و خروج] كند بر مردم است كه با آن همراهي كنند و من اين امر را به تو ولايت دادم پس هر كاري كه اراده كردي انجام بده.» اين گروه از كنار امام سجاد (ع) خارج شدند در حالي كه كلام او را شنيده بودند و گفتند: «زين‌العابدين (ع) و محمد بن حنفيه اجازه دادند.» و به اين ترتيب اين زعماي شيعه كوفه دانستند كه قيام مختار، قيامي براي رسيدن به مناصب دنيوي نيست و هدف او تنها خون‌خواهي از شهداي كربلا و دفاع از اهل بيت (ع) است.
فاطمي همچنين درباره موجه بودن چهره مختار نزد تمامي شيعيان آن دوره، كه شامل امام سجاد (ع)، اهل بيت (ع)، زعما و مردم عامي مي‌شد، ادامه داد: امام سجاد (ع) براي انتقام از خون كشته ‌شدگان عاشورا دست به دعا برده بود كه خدا اين دعا را به وسيله مختار به اجابت رسانيد. امام چهارم همچنين هداياى مختار را كه نشاني از پيروزي وي بر امويان بود، مي‌پذيرفت و بعد از جريان عاشورا كه اهل بيت پيامبر (ع) چند سال در ماتم و عزا بودند، براي نخستين بار و بعد از فرستادن سر ابن زياد، توسط مختار به مدينه نوعي شادى در اين خاندان ديده شد كه با پخش كردن ميوه بين اهالي شهر، حنا بستن به موها توسط زنان و حتي تهيه غذاي گرم در خانه و ... همراه بود.

نسبت‌هاي ناروا به مختار
اين محقق علوم اسلامي در بخشي از سخنان خود با اشاره به عداوت دشمنان اهل بيت (ع) نسبت به قيام، شخصيت، جايگاه و نام مختار ثقفي ادامه داد: با اين حال اتهامات ناروايي هم در تاريخ به مختار منسوب شده كه بيش‌تر آنان از سوي اهل تسنن مطرح شده است. از جمله اينكه وي را متهم به ادعاى نبوت و سخن گفتن با جبرئيل ـ فرشته الهي ـ كرده‌اند. البته از كلمات و بيانات مختار كه در جاهاى مختلف ايراد و هدف و انگيزه خود را براى برپائى قيام به وضوح بيان كرده است و او را از آنچه در بعضى منابع تاريخى اهل سنت در باره مختار وجود دارد كه او ادعاى نبوت داشت، مبرى مى‌كند. و از همه مهم‌تر اينكه خود را نماينده يكى از افراد اهل بيت يعنى محمد بن حنفيه معرفى كرده است و اين نمايندگى، هيچ‌گونه سنخيتى با ادعاى نبوت ندارد و تنها با استناد به اين دو دليل مي‌توان اين ادعاها را رد كرد.
وي همچنين درباره اتهام‌هاي ديگر منسوب به مختار اذعان كرد: در بخشي از تاريخ به مختار لقب كذاب داده‌اند. اين از جمله لقب‌هاى ناپسندى است كه در بعضى منابع تاريخى اهل سنت به مختار نسبت داده شده است. مثلاً «ابن كثير» اين‌گونه مختار را معرفى كرده است: «و أما المختار بن عبيد الثقفى الكذّاب ...» «و اما مختار بن عبيد ثقفي كه كذاب است ...» اين لقب و تهمت‌هاى ديگر از نقشه‌هاى شوم بنى‌اميه و بيش‌تر در دوران آنها بوده است و ابن زياد هنگام آزاد كردن مختار همين كلمه را در باره او به كار برد.
وي ادامه داد: اين مورد آن قدر شايع بوده است كه امام باقر (ع) به مقابله با آن برخواسته است و فرمود: «لا تسبّوا المختار ...» (به مختار دشنام ندهيد). شيوع لقب «كذاب» از اينجا فهميده مى‏شود كه فرزند مختار مجبور مى‌شود اين مسأله را از امام باقر (ع) سؤال كند تا مطلب براى او كاملاً روشن شود و بعد از شنيدن اين سخن از امام پنجم، شناخت تازه‌اي نسبت به مختار مطرح شد. ضربه‌اى كه بنى‌اميه از مختار و انقلاب او خورد و زخمى كه از ناحيه او بر آنان وارد شد، معلوم بود كه براى خدشه وارد كردن بر شخصيت او از هيچ امرى دريغ نمى‌كنند و به همين دليل در كتاب‌هاى اهل سنت نه تنها به عنوان يك شخصيت ممتاز معرفى نشده است؛ بلكه مملو از اين‌گونه تهمت‌ها بوده است.

نگاهى به يك نقل در جريان سوء قصد به جان امام حسن (ع) در ساباط
اين پژوهش‌گر تاريخ اسلامي در ادامه به ذكر يك حادثه تاريخي و تشريح آن از زبان بزرگان علوم اسلامي پرداخت. وي گفت: در حادثه سوء قصد به امام حسن مجتبى (ع) در «ساباط» كه به مجروحيت حضرت منجر شد، حضرت فرمود: «مرا به خانه سعد [عموي مختار] در مدائن ببريد.» وى از طرف حضرت امير (ع) به استاندارى مدائن منصوب شده بود و پس از شهادت امام على (ع) نيز از طرف امام حسن (ع) در مقام خود تثبيت شد و او همچنان والى مدائن بود. در نقلى آمده است كه مختار به عموى خود پيشنهاد كرد كه امام حسن (ع) را به معاويه تحويل دهيم و از اين رهگذر به پول و مقامى دست بيابيم و او شديدا مورد سرزنش عمويش قرار گرفت.
وي افزود: آيت‌الله خوئى بر اين مطلب نقد محكمي ارايه داده است. ايشان مي‌گويد: «اين روايت قابل اعتماد نيست؛ زيرا اولاً مرسل است و ثانياً بر فرض صحت روايت، مختار قصد آزمايش عموى خود را داشته است كه اگر خداى ناكرده چنين قصدى دارد، نسبت به حفظ جان امام چاره‌اى بينديشد.» به نظر مى‌رسد، به جهت ارسال اين روايت و اينكه اين مطلب در مورد مختار، از طريق شيعه ثابت نشده و تنها از طريق منابع اهل سنت بيان شده است، مى‏توان اين مطلب را در مورد مختار نپذيرفت و آن را رد كرد.
وي تأكيد كرد: با توجه به اينكه دفاع شديد مختار از اهل بيت (ع) و كشتار زيادى كه از قتله شهداى كربلا و دشمنى سرسختى كه با بنى‌اميه داشت، موجب شده است كه در منابع اهل سنت، بدگوئي‌هاى زيادى از او شود. من جمله لقب كذّاب، ادعاى نبوت و نازل شدن جبرئيل و ... كه ذكر آنها رفت.
فاطمي در ادامه اين بخش از سخنان خود تصريح كرد: از طرفى شايد يك چنين خطاى بزرگى از او سر زده باشد و اين سخن نابه‌جا را گفته باشد، مي‌توان تحليل كرد كه پس از مدتي از اين گفته پشيمان شده و توبه كرده باشد و دفاع او از اهل بيت (ع) جبران اين خطاى او بوده است و نمى‌توان براى تبرئه مختار، نسبتى به عموى او زد با توجه به موقعيتى كه سعد نزد امام على و امام حسن عليهما السلام داشت.

علل گرايش مردم كوفه به مختار
فاطمي‌نيا همچنين درباره علل گرايش مردم كوفه به مختار بعد از اتفاقات پيش‌ آمده در واقعه عاشورا، تعويض حكام اموي و زبيري يكي پس از ديگري در كوفه، شكست قيام توابين و سردرگمي‌هاي سياسي و نظامي اين شهر در دوران قيام مختار گفت: مردم عراق، به خصوص كوفه كه ساليان دراز بر آنان ستم شده بود و از ظلم و جنايت حكومت بنى‌اميه به ستوه آمده بودند به دنبال فرصتي براي رهايي از ظلم مي‌گشتند.
وي افزود: كوفيان كه حتي از حقوق اوليه مسلمانان ديگر شهرهاي بلاد اسلامي برخوردار نبودند، پس از مرگ يزيد، فرصت را غنيمت شمرده و شورش كردند و «عمرو بن حريث» عامل ابن‌زياد را از شهر اخراج كردند.
اين محقق علوم اسلامي كشورمان ادامه داد: مردم كوفه «عامر بن مسعود» را كه از مخالفين حكومت ظالمانه بنى‌اميه بود، به جاى او نشاندند. آنان به دعوت ابن‌زبير كه به ضديت با بنى‌اميه برخواسته بود و در مكه شورش كرده بود، پاسخ مثبت دادند و به يارى او شتافتند و به حاكميت ابن‌زبير تن دادند و او را در تسلط بر عراق كمك كردند. كوفه و بصره به حمايت از ابن‌زبير برخواستند به اميد آنكه عدالت نسبت به آنان اجرا شود و با جانيان كربلا مبارزه كند، اما با كمال ناباورى ديدند كه ابن‌زبير همان راه بنى‌اميه را در حق‌كشى نسبت به آنان پيش گرفته است.
وي ادامه داد: پس مشخص شد كه تمام شعارها و تظاهر ابن‌زبير به زهد و بى‌ميلى به دنيا به جز فريب و نيرنگ چيز ديگرى نبوده است و اشراف كوفه كه اكثر آنان در حادثه غمبار كربلا نقش داشتند و در ريختن خون امام حسين (ع) و ديگر شهداى كربلا شريك بودند، جزو مقربان و نزديكان حكومت قرار گرفتند و از همان نيروهاى ضدانقلاب براى مقابله با حركت‌هاى انقلابى نهايت استفاده را مى‏برند.
سيد حسن فاطمي‌نيا در پايان سخنان خود اظار كرد: با آشكار شدن ماهيت حكومت ابن‌زبير و شايسته نبودن وى در امر حكومت مردم، به نهضت مختار گرايش پيدا كردند و او را در جنگ با نمايندگان ابن‌زبير در كوفه و هواداران آنها يارى دادند؛ چرا كه او خود را نماينده محمد بن حنفيه معرفى كرده بود و از طرفداران اهل بيت پيامبر (ص) بود كه با شعار خونخواهى امام حسين (ع) قيام خود را آغاز كرد و آن را ادامه داد.

تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر