
شخصيتپرستي؛ بزرگترین فتنه جامعه مسلمين پس از پيامبر، وقتیکه شترسوار جمل بر مسند فتوی مینشیند
عصر شیعه ـ چرا باید وقت ارزشمند خود را به مطالعه انحرافات امت های گذشته بگذرانیم؟ آیا ما فرزندان امروز نیستیم؟ اينکه بدانیم هابیل ظالم بود یا قابیل آیا در سرنوشت ما تاثیر دارد؟ بهتر نیست اینک به شئون امروز خود و مطالبات آینده مان بپردازیم؟ یا متذکر اقوام و جنگ ها و اختلافات گذشتگان شویم؟
به راستی سزاوار است که ما فضايح قومی را مرور کنیم که بعضی از ایشان صحابه پیامبر و بعضی از نزدیکان نسبی یا سببی پیامبر بودند؟ آیا بهتر نیست برای حفظ شان و احترام پیامبر از بررسی و بحث پیرامون این مطالب صرف نظر کنیم؟ پاسخ این سوالات چیست؟ قرآن در اينباره چه می فرماید؟
در آخرین کتابی که خداوند بر بشریت منت نهاد و بر پیامبرش نازل کرد و در این کتاب وحیانی که تلاوتش را بر بشر در هر زمان واجب کرده است، مجبوريم كه بخوانیم و مرور کنیم خیانت شخصیت هایی را که مردند و صدها بلکه هزاران سال پیش به خاک سپرده شدند.
به راستی برای کدام ضرورت مهم است که خداوند برای ما جریانهای تاریخی قابیل، نمرود، قارون، پی کننده شتر صالح، فرزند فاسد نوح و امثال این ستمگران گناهکار را عریان نموده است؟ و در دهها آیه از آیات قرآن کریم عصیان و طغیان نمرود و سرکشی آنها را با اینکه مدتهاست دار فانی را وداع گفته اند، حکایت کرده است.
چرا خداوند اعمال شنیع همسر لوط را به خاطر حفظ حرمت بیت پیامبرش کتمان نکرده است؟
چرا خداوند اعمال شنیع قوم لوط را کتمان نکرده است؟ چرا در قرآن صراحتاً به خیانت همسر پیامبر خدا، جناب لوط اشاره میکند؟ همسر او مردان قومش را به عمل شنیع لواط با مهمانان حضرت لوط دعوت میکند. آیا بهتر نبود خداوند این عمل بسیار زشت و قبیح را به خاطر حفظ حرمت بیت پیامبرش از ما میپوشاند و بیان نمیکرد که زوجه لوط برای این عمل شنیع قیادت میکرد؟
اگر ایشان تماماً فاسق، فاجر و ظالم بودند و تا آخر عمر توبه نکردند، پس چرا خداوند عمل قبیح زلیخا را با اینکه او توبه کرد، مستور نکرد و با دقیقترین تفاسیرش برای ما بیان کرد؟ او به همسری حضرت یوسف درآمد، اما چرا خداوند برای اکرام یوسف از آشکار کردن خطاهای زلیخا دست نکشید؟
به درستی که خداوند تنها عقل را مورد خطاب قرار می دهد و هدف قرآن کریم و انبیا نشاط و بیداری عقول مردم است.
کتاب عزیزی که باطل به او نزدیک نمیشود و در روشن کردن راه حق از هیچ امری ابایی ندارد، کما اینکه فرموده است: «خداوند از اینکه به پشه یا کوچک تر از آن مثال بزند ابایی ندارد» اما تنها صاحبان خرد پند میگیرند و متذکر میشوند.
ارتباط و انتساب شخصی با حجت خداوند، خود او را حجت نمیکند
قرآن لغزشها، فضايح و حتی فحشای شخصیتهایی که منتسب به بیوت انبیاي عظام بوده اند را بیان میکند، کسانی که به علت این انتساب مورد احترام مردم بوده و لغزش های ایشان بسیار دور از ذهن می نماید، تا عقل بشر را به این نکته تنبه دهد که هر شخصیتی که منتسب به نبی یا رسولی باشد، باز هم در معرض انحطاط و افتادن در دام شیطان است، باید این نکته مهم را از قرآن درس گرفت که ارتباط و انتساب شخصی با حجت خداوند، خود او را حجت نمیکند.
قرآن وقايع مختلف را به تفصیل بیان میکند تا بتواند این امر مهم را در اذهان رسوخ دهد؛ چرا که اجمالگویی کفایت نمیکند و ناگزیر باید با تصریح بیان کرد نه تملیح و کنایه تا باب تاویل و توجیه باز شود.
صرف صحابی پیامبر بودن یا انتساب به بیت پیامبر عدالتی به همراه نمیآورد
آري قرآن به صراحت بیان میفرماید و میفهماند و تنبه میدهد که اشخاصی که نعمت صحابی انبیا بودن را داشتند و در شرایطی بودند که میتوانستند به عالیترین درجه ایمان برسند، باز هم قابل اعتماد نیستند و نمیتوان آنها را عادل دانست یا سخن و فعل ایشان را معیار و محک حق و باطل قرار داد و ایشان را حجت دانست؛ چرا که صرف صحابی پیامبری بودن یا انتساب به بیت پیامبری، ارزش نیست و عدالتی به همراه نمیآورد و خداوند به صرف این ارتباط کسی را اهل نجات نمیکند.
حکم بسیار مهم قرآن و عقل
عقل بین پیامبر (هر پیامبری) و اصحاب و قومش تفاوت قائل است و طعن بر اصحاب و قوم پیامبر طعن بر پیامبر نیست؛ همچنان که قرآن فرزندان یعقوب را به علت حسادت به برادرشان، یوسف و عزم بر قتل او، مورد سرزنش قرار میدهد و گناهکار میداند.
از منظر عقل و آیات نورانی کلام الله بین پیامبر (هر پیامبری) و همسرانش تفاوت بسیاری وجود دارد؛ قرآن و عقل قبول نمیکنند كه هر کس که همسر پیامبر باشد بالضروره مومنه، عادله، صالحه و عفیفه باشد؛ زیرا عقل این ملازمه را نمیپذیرد و قرآن وقوع خیانت و سرکشی ازواج پیامبران را گزارش داده است.
گناهي بر پیامبر که نهایت تلاش خود را كرده، اما همسرش دچار فسق، عصیان و فحشا میشود، نیست
صد البته گناه و حرجی بر پیامبر که نهایت سعی و تلاش خود را انجام داده، اما همسرش ابا میکند و نمیپذيرد و دچار فسق، عصیان و فحشا میشود، نیست؛ چنان که به عنوان نمونه همسران نوح و لوط را به ما معرفی کرده است و در خصوص بعضی از زنان پیامبر فرموده که اگر توبه کنند توبه ایشان پذیرفته نخواهد شد.
چه فتنهای بزرگتر از اینکه امت دچار بتپرستی نويني به نام شخصیت پرستی شود؟
بنابراین قرآن ما را از فتنهای بزرگ برحذر میدارد و به صراحت بیان میکند که پاکی و پاکیزگی برگزیدگان خداوند به نزدیکان ایشان و لو اینکه آن نزدیکان همسران یا فرزندانشان باشند، سرایت نمیکند؛ چه فتنهای بزرگتر از اینکه امت دچار بتپرستی نويني به نام شخصیت پرستی شود؟
انواع بت پرستی در قرآن
کتاب مجید، عقول بشر را از دو نوع بتپرستی نهی میکند که هر دو بتپرستی به یک اندازه انسان را دچار هلاکت میکند:
الف - پرستيدن مصنوعات بشری یا مظاهر طبیعت مثل ماه و ستاره
ب - شخصیت پرستی
قرآن كريم درباره شخصیت پرستی هشدارهای فراواني داده است؛ به عنوان نمونه از زبان اهل جهنم میفرماید: روزى كه چهرههايشان در آتش دوزخ گردانده شود، گويند: «اي كاش از خداوند و از پيامبر اطاعت مىكرديم.» و گويند: «اى پروردگار ما! همانا ما از مهتران و بزرگتران خويش اطاعت كرديم و آنان ما را به گمراهى كشاندند. اى پروردگار ما! به آنان دوچندان عذاب بده و با لعنى بزرگ ايشان را لعنت كن.» (سوره احزاب 66 ،67، 68)
شخصیت پرستی عاقبتی جز خروج از دین ندارد
در روایات ائمه طاهرین که درورد و صلوات خداوند بر ایشان باد بسیار از این نوع بت پرستی نهی شده است؛ به عنوان نمونه امام صادق (ع) فرمودند: «بر حذر باش از اینکه انسانی را نصب العین خود قرار دهی که پایینتر از حجت الهی باشد.» (كافي،جلد 2، صفحه297)
یا در جای دیگر فرمودند: «هر کس که با شخصیتها وارد این دین شود، همان شخصیت ها او را از دین خارج میکنند و هر کس با کتاب و سنت وارد این دین شود کوه ها زايل میشوند قبل از اینکه او زايل شود.» (مستدركالوسائل- باب عدم جواز تقليد غيرمعصوم)
شخصیت پرستی عاقبتی جز خروج از دین ندارد، لذا شخصیت پرستی همان نتیجه ای را دارد که بت پرستی جاهلیت داشت، نتیجه هر دو آتش غضب خداوند است.
فتنه شخصیت پرستی بعد از رسول خدا
بعد از پیامبر مردم این تذکرات مهم و صریح کتاب خدا را فراموش کردند و تدبر در آیات ننموده و با رها كردن معیار و ملاکی که خداوند متعال تعیین کرده بود، به دنبال اشخاص و شخصیتها رفتند و باعث انحرافات بزرگ شدند.
براي نمونه میتوان از فتنه جمل ياد كرد که محور نیرنگ مخالفین امیرالمومنین (ع) شخصیت پرستی بود. ناكثين شخصیتی را که رابطه ای سببی با پیامبر داشت، بر شتری نشانده و از مدینه به بصره آوردند و این رابطه سببی را ملاک حق معرفی کردند.
مردم نيز، زنان لوط و نوح را فراموش کرده و آن شترسوار نیز دستور خداوند مبنی بر «در خانه ماندن زنان پیامبر» را نادیده گرفت و فتنه ای برپا شد که بسیاری از مسلمانان در آن، جان خود را از دست دادند.
ابن عباس خطاب به عايشه: اگر وقت میافتی بر زین فیل هم مینشستی
امیرالمومنین حضرت علی (ع) از مردمی که از این شترسوار تبعیت کرده و جنگافروزی کردهاند را «اتباع البهیمه»؛ تبعيت كنندگان چهارپايان تعبیر نمودند؛ بعدها این شترسوار، بر الاغی سوار شد و دستور تیراندازی به بدن مطهر امام حسن(ع)، سبط النبی را داد که ابنعباس به او گفت: «اگر وقت میافتی بر زین فیل هم می نشستی.»
شترسوار جمل بر مسند فتوی نشست و در مسائل مختلف فتوا صادر کرد
اما شخصیتپرستی مردم به این جنگها و خونریزیها ختم نشد، او که در پشت پرده همسر پیامبر بودن مخفی شده بود، همان پردهای که خداوند بهوسیله بيان داستان زنان لوط و نوح آن را پاره کرد، برای دستگاه خلافت منبع و مرجع علمی شد و در زمانی که کتابت حدیث ممنوع بود و نقل حدیث جرم محسوب می شد، شتر سوار جمل بر مسند فتوی نشست و در مسائل مختلف فتوا صادر کرد.
فتاوایی که بر هر انسان که ذره ای از انصاف بهره برده باشد، واضح است که بعضاً مصداق تام بدعت است؛ یکی از این فتواها که تا به امروز دامنگیر جامعه مسلمانان است، رضاع کبیره می باشد که در میان مکتب خلفا از اتقان برخوردار است و چه بسا اگر مردی بخواهد مرد اجنبی را به زن خود محرم كند، همسر خود را مجبور می کند تا به آن مرد اجنبی شیر دهد!
شخصیتی که بت شود از سنگ و گلی که بت شود، خطرناکتر است
شخصیتی که بت شود از سنگ و گلی که بت شود پایین تر نیست، بلکه خطرناکتر است، هر چند عابدان اولی از دین خارج هستند، اما تابعان دومی به خیال اینکه دیندار هستند زندگی میکنند، در حالي كه دچار مشقت عبادت هستند، اما غافل از اینکه شخصیت پرستی ایشان دست کمی از بت پرستی جاهلیت ندارد.
شخصیتی که بت شده بود آن هنگام که بر شتر نشست پایه های اسلام را به لرزه درآورد و ای کاش مسلمانان این درس بزرگ قرآن را فراموش نمیکردند و کسانی را که بویی از تقدس نداشتند را به علت انتسابشان مقدس نمی کردند.
منبع» خبرگزاری دانشجو