( 4.4 امتیاز از 605 )

عصر شیعه ـ علامه آیة الله حاج سیّد محمّد حسین حسینی طهرانی رضوان الله علیه که از اقدم تلامذه مرحوم علامه طباطبایی است، در کتاب مهر تابان (یادنامه و مصاحبات تلمیذ و علامه، عالم ربانی علامه سیّد محمّد حسین طباطبایی تبریزی) در خصوص روش تفسیری المیزان می گوید:

امّا روش تفسیرى علّامه طباطبائى قُدّس سرُّه، طبق روش تفسیرى استادشان در عرفان و علوم باطنیّه الهیّه مرحوم آیة الله حاج میرزا على آقاى‏ قاضى بوده است که تفسیر آیات به آیات است؛ یعنى مُفاد و محصّل آیه قرآن، از خود قرآن استنتاج مى‏گردد. مرحوم آیة الله قاضى بدین سبک، تفسیرى از ابتداى قرآن تا سوره انعام را نوشته‏اند، و به تلامذه خود این طور کتاب الهى را تعلیم مى‏نموده‏اند. مرحوم استادمان حضرت علّامه کراراً مى‏فرمودند: «ما این روش تفسیرى را از مرحوم قاضى داریم.» ایشان، یعنى علّامه، در هنگامى که تبریز بودند تفسیرى بر قرآن کریم از اوّل قرآن تا سوره أعراف را نوشتند. البتّه تفسیرى مختصر بود؛ و از روى همان تفسیر و نوشته‏هاى جمع آورى شده، به طلّاب تدریس مى‏نمودند؛ ولى بعداً بنا شد تفسیرى بطور تفصیل که شامل تمام نیازمندی هاى روز بوده، و جهات تاریخى و فلسفى و اخلاقى و بحث‏هاى اجتماعى و روائى در آن رعایت گردد؛ به سبک نوینى بنویسند.

خداوند این توفیق را نصیب ایشان نمود، و تفسیرى بنام «المیزانُ فى تفسیرِ القرءَان» در بیست مجلّد نوشتند. شروع این تفسیر در حدود سنه 1374 و ختم آن در شب قدر (23 رمضان) از سنه 1392 هجریّه قمریّه بوده است. و در عین نوشتن، به طلّاب حوزه علمیّه قم تدریس مى‏نمودند و بسیارى از افاضل محصّلین و طلّاب از محضر درس ایشان بهرمند مى‏شدند.

مزایاى تفسیر «المیزان» بر سایر تفاسیر

علامه طهرانی (ره) مزایای تفسیر المیزان را بر سایر تفاسیر چنین بر می شمرد: اوّلین مزیّت که مهمترین مزیّت آن است، همان تفسیر آیات به آیات است؛ بدین معنى که قرآن را با خود قرآن تفسیر کند. چون طبق روایاتى که داریم: إنَّ الْقُرْءَانَ یُفَسِّرُ بَعْضُهُ بَعْضًا، آیات قرآن همه از یک مبدأ نازل شده، و کلام‏ واحدى است که سبقت و لحوق بعضى از آیات بر بعضى دیگر، دخالت در معناى کلّى مستفاد از آیه ندارد. و بنابراین تمام قرآن در حکم یک کلام و یک خطابه ای است که از متکلّم واحدى ایراد شده؛ و هر جمله از آن مى‏تواند قرینه و مفسّر هر یک از جملات دیگر آن بوده باشد. و بنابراین اگر در معانى بعضى از آیات خِفائى به نظر برسد، با ملاحظه و تطبیق و تقارن با آیات دیگر که در این موضوع یا مشابه آن وارد است، این خفاء از بین مى‏رود.

بناى این تفسیر بر این است که آیات را با خود آیات تفسیر کند، و معناى قرآن را از خود قرآن بدست آورد، و بر آن اساس معانى مستفاده از خارج سنجیده، و موافقت یا مخالفتش با قرآن مشاهده گردد؛ نه آنکه اوّل معنائى را که در ذهن است، آن را اصل و محور قرار داده و سپس سعى شود که آن معنى را با آیات قرآنیّه تطبیق دهیم؛ و به عبارت دیگر به قرآن قالب بزنیم و تطبیق دهیم. کما اینکه بسیارى از تفاسیر بر این رویّه بوده و در حقیقت تفسیر نیستند، بلکه تطبیق معانى ذهنیّه و مدرکات خارجیّه، یا علوم فلسفیّه و علمیّه و اجتماعیّه و تاریخیّه و روایات وارده با قرآن کریم است. و معلوم است که با روش تطبیق، به کلّى آیات مفهوم و محتوا و اعتبار خود را از دست مى‏دهد؛ زیرا هر یک از صاحبان علوم از نحوى گرفته تا فیلسوف، و عالم علوم تجربیّه و طبیعیّه حتّى اطبّاء و اهل هیئت و نجوم مى‏خواهند علوم خود را بر قرآن فرود آورده، و از قرآن سندى و شاهدى براى خود دریافت دارند.

و چه بسا بعضى از آنان تفسیرهاى تمام بطور دوره، و بعضى تفسیرهاى موضوعى در اینگونه امور نوشته اند. این گونه عمل، در حقیقت، قرآن را مسخ مى‏کند. و به عبارت دیگر قرآن را مى‏کُشد؛ و فاقد ارزش و اعتبار مى‏کند معناى قرآن را باید از خودش گرفت؛ و در «المیزان» این روش به نحو اکمل رعایت شده است.

علامه طهرانی (ره) دیگر از مختصّات این تفسیر را مراعات معانى کلّیّه براى الفاظ موضوعه؛ نه خصوص معانى جزئیّه طبیعیّه و مادّیّه مأنوسه با ذهن انسان بر می شمرد و می افزاید: و دیگر آنکه موارد جَرْى و تطبیق را مشخّص و از متن مدلول مطابقى آیات جدا مى‏کند.

ایشان در ادامه چنین بیان می کند: دیگر از مختصّات این تفسیر ورود در بحث‏هاى مختلف، علاوه بر بیان هاى قرآنیّه است: بحث‏هاى روائى، اجتماعى، تاریخى، فلسفى، علمى که هر یک جداگانه، بدون آنکه مطالب درهم آمیخته و موضوعات با یکدیگر خلط و مزج شوند، رعایت شده است. و بر همین پایه، بطور مستوفَى از مسائل امروز جهان و آراء و افکار و مکتب ها و ایده ها بحث کافى شده، و با قانون مقدّس اسلام تطبیق، و مواقع جرح و تصویب و ردّ و ایراد و یا نفى و اثبات مشخّص گردیده است. و از اشکالات و ایرادهاى وارده بر قانون مقدّس اسلام که از ناحیه مکتب‏هاى شرقى و غربى و الحاد و کفر ناشى شده و به سرزمین‏هاى اسلامى سرایت کرده است، به نحو اکمل پاسخ داده، و مواضع ضعف و نقاط ابهام و مغلطه را روشن ساخته است.

و بطور کلّى قرآن را طبق آیات قرآن: إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ* وَ مَا هُوَ بِالْهَزْل و یا آیه: وَ إِنَّهُ لَکِتَبٌ عَزِیزٌ* لَّا یَأْتِیهِ الْبَطِلُ مِن بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لَا مِنْ خَلْفِهِ تَنزِیلٌ مِّنْ حَکِیمٍ حَمِید و نظائر این آیات، میزان و محور حقّ و اصالت و واقعیّت قرار داده؛ و بقیّه آراء و مذاهب را با آن مى‏سنجد، و روشنگر موارد خطا و اشتباه و مغالطه‏هاى مکتبى و ایده‏هاى آنان مى‏باشد.

المیزان؛ پاسدار مکتب تشیع

علامه طهرانی (ره) دیگر از خصوصیّات المیزان را تفسیر پاسدارى از مکتب تشیّع می داند که با بحث‏هاى دقیق و عمیق و نشان دادن مواضع آیات، این مهمّ را ایفاء کرده است. ایشان می افزاید: [المیزان] با لسانى رسا و بلیغ، بدون آنکه حَمیّت‏هاى جاهلى را برانگیزد، و آتش عصبیّت را دامن زند؛ از روى نفس آیات قرآن، و تفسیرى که قابل ردّ و انکار نباشد؛ و نیز به وسیله روایاتى که از خود عامّه نقل شده، چون تفسیر «الدُّرُّالمَنثور» و غیره در هر موضوعى از موضوعات وِلائى مطلب را روشن، و ولایت عامّه و کلّیّه حضرت أمیر المؤمنین علىّ بن أبى طالب و ائمّه طاهرین صلواتُ الله و سلامُه علیهم أجمعین را برهانى و مبیّن مى‏نماید.

و نیز نسبت به مفسّرین عصرى مصرى عامّه، بدون آنکه نامى از آنها برده شود مطلب آنها را نقل کرده و به موارد ضعف و تزییف آنها مى‏پردازد؛ و مواقع خطا و اشتباه را مبرهن مى‏کند.

[همچنین این تفسیر] در مسائل اخلاقى بطور مبسوط و در مسائل عرفانى بطور دقیق و لطیف با اختصار مى‏گذرد و با یک جمله کوتاه، یک عالم علم را نشان مى‏دهد و به لقاء الله و وطن اصلى، انسان را دعوت مى‏کند. در این تفسیر، بین معانى ظاهریّه و باطنیّه قرآن، و بین عقل و نقل جمع شده و هر یک حظّ خود را ایفاء مى‏کنند.

طلوع «المیزان» در حوزه‏هاى علمیّه و مجامع علمى سراسر جهان‏

مولف «مهر تابان» با مطرح کردن این نکته که: این تفسیر به قدرى جالب است و به اندازه‏اى زیبا و دلنشین است که مى‏توان [آن را] به عنوان سَنَد عقائد اسلام و شیعه به دنیا معرّفى کرد، و به تمام مکتب‏ها و مذهب‏ها فرستاد؛ و بر این اساس آنان را بدین اسلام و مذهب تشیّع فرا خواند، خاطر نشان می کند:کما آنکه خود بخود این مهمّ انجام گرفته و «المیزان» در دنیا انتشار یافته و در قلب پاریس و آمریکا رسیده، و به کشورهاى اسلامى نُسخ زیادى از آن ارسال شده و مورد بحث و تدقیق قرار گرفته است، و موجب فخر و مباهات شیعه و سرافرازى آنان در مجامع علمى گردیده است.

علامه طهرانی (ره) در خصوص ارزش ادبی المیزان می گوید: جالب اینجاست که این تفسیر در عربیّت به قدرى قوىّ و استوار است، و در حفظ قواعد ادبیّت و انشاء مسلسل مطالب، رسا و محکم است که حتّى تشخیص آن در نزد علماء و محقّقین عرب که اهل ادبیّات بوده‏اند، مشکل است که بتوانند بفهمند نویسنده آن غیر عرب است، بلکه تا به حال از احدى نقل نشده است که بگوید: در این تفسیر قرائنى هست که نشان مى‏دهد مؤلّف آن ایرانى و یا زبان مادرى وى ترکى آذربایجانى است و یا بطور کلّى غیر عرب است.

در زمان حیات مرحوم آیة الله حاج شیخ محمّد حسین کاشف الغطاء که استاد ادبیّت و عربیّت و فرید عصر در زمان خود بود، چون از نویسنده یک دوره معروف درباره ولایت که در عصر وى به تحریر آمده بود سؤال شد، در جواب فرموده بود: معلوم است آن را ایرانى نوشته است. و چون از مرحوم شیخ عبد الله سُبَیتىّ: داماد مرحوم سیّد عبد الحسین شرف الدّین عامِلى سؤال شد، در جواب گفته بود: معلوم است که آن را غیر عرب نوشته است؛ ولیکن از تفسیر «المیزان» چنین چیزهائى نقل نشده است.

ایشان با ذکر نمونه هایی از پایین آمدن سطح ادبیت و عربیت کتب مصنفه توسط علماء در عصر اخیر، خاطر نشان می کند: از حجّة الإسلام حاج سیّد محمّد حسین فضل الله که در غازیه لبنان ساکن و از مشاهیر ادبیّت عرب هستند نقل شده است که: «المیزانُ فى تفسیر القرءان» از نقطه نظر ادبیّت و عربیّت، جزء کتاب هاى معتبر ادبى در نزد جوانان و دانشگاهیان لبنان است....

تفسیر «المیزان» با قلم واحد بر روى کاغذ نوشته مى‏شد و مسودّه و چرکنویس نداشت، و حتّى تصحیح مطبعه‏اى آن هم توسّط خود حضرت استاد علّامه انجام مى‏گرفت- رَحمةُ الله عَلَیه مِلازِنَةِ عرشِه-

جامعیّت و متانت تفسیر «المیزان»

علامه طهرانی (ره) با ذکر این نکته که این تفسیر در نشان دادن نکات دقیق و حسّاس، و جلوگیرى از مغالطه کلمات معاندین، و نیز در جامعیّت منحصر به فرد است؛ تاکید می کند: و حقّاً مى‏توان گفت: از صدر اسلام تا کنون چنین تفسیرى به رشته تحریر در نیامده است. و استاد ما جامع علوم و وارث زُبُرِ علماء حقّه بوده و مقام جامعیّت را در مضمار این فنون و علوم حائز گردیده‏اند. فَلِلَّهِ دَرُّهُ وَ عَلَیْهِ أَجْرُهُ. فَأَمَّآ إِن کَانَ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ* فَرَوْحٌ وَ رَیْحَانٌ وَ جَنَّتُ نَعِیمٍ‏.

ایشان می افزاید: این ناچیز با آنکه بیش از سى دوره از تفاسیر مهمّ شیعه و سنّى را در دسترس و مورد مطالعه دارم، هیچ گاه مانند «المیزان» تفسیرى دلنشین‏ تر و لذّت بخش تر و جامع تر ندیده ام. و کَأنَّه با تفسیر «المیزان» بقیّه تفاسیر کم و بیش منعزل‏ مى‏گردند، و جاى خود را به «المیزان» مى‏دهند. و در این حقیقت، این حقیر متفرّد نیستم، بلکه بسیارى از علماء اعلام و متفکّرین عظام و اهل بحث و تحقیق این مطلب را ارائه کرده‏اند و یا زمزمه آن را دارند.

توجه به «المیزان» در جهان اسلام

دوست و صدیق راستین و هم دوره طلبگى ما: زعیم عالیقدر حاج سیّد موسَى صَدر خَلّصَه اللَه مِن أیْدِى الفَجَرَة و أطالَ اللَه بقاءَه، از عالم وحید و نویسنده معروف و متضلّع خبیر لبنان: شیخ جواد مغنیه نقل مى‏کرد که او مى‏گفت: از وقتی که «المیزان» به دست من رسیده است کتابخانه من تعطیل شده، و پیوسته در روى میز مطالعه من «المیزان» است.

علامه طهرانی (ره) از توجه مراکز علمی جهان اسلام به «المیزان» چنین حکایت می کند: جناب صدیق ارجمند حجّة الإسلام و المسلمین آقاى حاج سیّد محمّد علىّ آیة الله زاده میلانى درباره مرحوم استاد ما: علّامه طباطبائى رضوان الله علیه گفتند: رئیس انجمن فرهنگى مصر: شیخ محمّد فحّام و معاون او: شیخ شرباصىّ در مشهد مقدّس نزد پدرم آمدند و از جمله سخنانشان این بود که: ما تفسیر «المیزان» را بهترین تفاسیر یافته ایم و تا جلد هجدهم آن را مطالعه کرده ایم و دو مجلّد دیگر آن را نیافته ایم. و خیلى اشتیاق داشتند که از نزدیک، علّامه طباطبائى را نیز ببینند، امّا علّامه طباطبائى در آن وقت در شهر مقدّس مشهد نبودند؛ به خارج رفته بودند و لذا ملاقات حاصل نشد ولیکن مرحوم پدرم جلد نوزدهم و بیستم را تهیّه و براى آنان به مصر فرستادند. این بود حکایت جناب آقاى میلانى زاده.

و امّا جناب محترم آیة الله آقاى حاج شیخ محمّد رضا مهدوى دامغانى همین مطلب را قبلًا براى حقیر بدین طریق بیان کرده بودند که: چون بین ایران و مصر روابط دوستانه برقرار شد و بنا شد روابط فرهنگى میان دو کشور برقرار شود، از طرف مصر شیخ محمّد فحّام و شرباصىّ به ایران آمدند و از مجامع فرهنگى بازدید و با علماء ملاقات کردند. من یکى از شاگردان و معتمدان مرحوم آیة الله حاج سیّد هادى میلانى بودم؛ نزد من فرستادند و پیام دادند که: فردا اوّل وقت میل دارم شما را ملاقات کنم. من فردا اوّل وقت بحضورشان رفتم. فرمودند: دو نفر از شخصیّت‏هاى مصر از طرف انجمن روابط فرهنگى ایران و مصر بناست نزد ما بیایند، شما هم در آن جلسه حضور داشته باشید؛ و از طرفى باید چیزى به آنها هدیه کنیم، شما چه چیز را مصلحت مى‏دانید؟! من عرض کردم: دوره تفسیر «المیزان»؛ هم علمى است و هم کتاب شریف و معتبر، و مناسبت هم با این ملاقات دارد. ایشان فرمودند: به نظر من هم همین رسیده بود؛ و لذا یک دوره تفسیر از «المیزان» تهیّه کردند که در وقت ملاقات به آنها هدیه نمایند. و از طرفى به نزد حضرت علّامه طباطبائى هم پیغام دادند که ایشان هم در آن مجلس حضور بهم رسانند؛ ولى بجهت ابراز کسالت، علّامه از حضور در مجلس خوددارى کردند.

لزوم تدریس تفسیر «المیزان» در حوزه‏هاى علمیّه‏

علامه طهرانی (ره) می گوید: این حقیر روزى به حضرت استاد عرض کردم: هنوز این تفسیر شریف در حوزه هاى علمیّه جاى خود را چنانکه باید باز نکرده است؛ و به ارزش واقعى آن پى نبرده‏اند. اگر این تفسیر در حوزه‏ها تدریس شود، و روى محتویات و مطالب آن، بحث و نقد و تجزیه و تحلیل به عمل آید و پیوسته این امر ادامه یابد، پس از دویست سال ارزش این تفسیر معلوم خواهد شد.

در دفعه دیگرى عرض کردم: من که به مطالعه این تفسیر مشغول مى‏شوم، در بعضى از اوقات که آیات را به هم ربط مى‏دهید و زنجیروار آنها را با یکدیگر موازنه، و از راه تطبیق معنى را بیرون مى‏کشید؛ جز آنکه بگویم در آن هنگام قلم وَحى و الهام الهى آن را بر دست شما جارى ساخته است، تعبیر دیگرى ندارم!

ایشان سَرى تکان داده و مى‏فرمودند: این فقط حسن نظر است؛ ما کارى نکرده ‏ایم‏.

تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر