( 4.4 امتیاز از 858 )

عصر شیعه : از ٤ یا ٥ کارگاه علامت‌سازی محله سرچشمه که سراغ قدیمی‌های این کار را می‌گیریم، کارگاه «حاج‌جلال رضایی» و «حاج‌جواد جوادی» را نشان‌مان می‌دهند. اولی برای ادای یک نذر قدیمی از کارگاه بیرون رفته و دومی، در کارگاه‌اش دقیقه‌ای روی پا بند نمی‌شود؛ بس که سر شلوغی دارد در این روزهای ماه محرم.

حاج‌جواد جوادی، موهای گندمی دارد و با دست‌های‌ تر و فرز، پشت دستگاه جوشکاری به وصل‌کردن اجزای یک علامت به همدیگر مشغول است. ٦١‌سال دارد و بیش از ٤٠‌سال از عمر را در این کارگاه، به ساخت علم و علامت برای دسته‌های عزاداری گذرانده است؛ «این کار عشق و علاقه‌مان بود و حالا شده همه زندگی‌مان». با ٢ پسرش، کارگاه تقریبا صنعتی شده‌اش را اداره می‌کند. دو سفارش ساخت علامت را به پایان رسانده، آنها را گوشه مغازه گذاشته و منتظر سفارش‌دهنده است. پیش از برداشتن هر ورق آهنی و فولادی، بسم‌الله می‌گوید. مغازه‌اش از تیغه‌های اشکی‌شکل، تیغه‌های علامت و پرنده‌ها و شیرهای آهنی پوشیده شده که روی آنها آیه‌های قرآن و نام‌های امامان علیهم‌السلام حک شده است. صدای چکش‌کاری و دستگاه‌های برش از طبقه پایین کارگاه به گوش می‌رسد. ماه‌های محرم و صفر، اوج کار حاج‌جواد است و همین بهانه‌ای شده تا دوست قدیمی‌اش، «عبدالرضا تیموری» به او سری بزند و کمی کمک‌اش کند. تیموری می‌گوید: «من از مشتری‌های قدیمی این کارگاه‌ام. علاقه به مراسم مذهبی به‌ویژه تهیه علامت برای هیات، بهانه دوستی دیرینه من و حاج‌جواد شد». حاج‌جواد از استادان قدیم ساخت تیغه و علامت برای عزاداری‌ها در تهران است و عبدالرضا تیموری به واسطه سال‌ها حضور در مراسم عزاداری، به آداب بهره‌گیری از علامت و علم در عزاداری‌ها آشنایی کامل یافته؛ «رسم بود ریش‌سفیدها و پهلوان‌ها و ورزشکارها سراغ علامت و علم می‌رفتند و آن را بلند می‌کردند. قدیم علم‌گردانی کار پهلوانان‌ بود». گفت‌وگوی زیر بهانه‌ای شد تا حاج‌جواد و دوست دیرینه‌اش، ساعتی کنار میز کوچک کارگاه بنشینند، چایی بنوشند و روایت‌های خود از علم‌سازی و علم‌گردانی را روی دایره بریزند.

******

کاربرد علم‌ها و علامت‌ها در دسته‌های عزاداری از سده‌ها پیش تا امروز در روزهای سوگواری سیدالشهدا(ع) در ایران رواج فراوان داشته است. شما دهه‌هاست به ساخت چنین نمادهایی مشغولید، می‌دانید اینها از کجا آمده‌اند؟

حاج‌جواد جوادی: تا آن‌جا که می‌دانم و البته شنیده‌ام، شاه‌عباس در دوره صفویه به دلیل علاقه و ارادت این سلسله به ائمه به‌ویژه امام‌حسین(ع)، دستور می‌دهد صنعتگران اصفهان، عَلمی با یک تیغه بسازند. این علم، نمادی از علمی به ‌شمار می‌آمد که علمدار کربلا در دست داشت. روی آن با آیه‌های قرآن و ذکر و البته هنر قلم‌کاری اصفهان تزیین شده بود. انسان‌ها به‌هرحال تخیل دارند و به مرور با استفاده از همین قدرت تخیل، هنر و خلاقیت، چیزهایی به این علم افزودند و تزیینات دیگری هم نمادها و تشبیه‌ها به آن سوار کردند. نخستین علمی که با تیغه‌ای فلزی ساخته شد، به علم امروزی شباهتی کم داشت؛ بیشتر به بیرقی شبیه بود که حضرت ابالفضل(ع) در جنگ در دست خود نگه‌ داشته بود. آن پرچم اما جنسی از پارچه و چوب داشت، این یکی از جنس آهن و فولاد است و به آن علامت می‌گویند.

عبدالرضا تیموری: همه خیلی خوب می‌دانند که این علامت‌ها و علم‌های بزرگ و پرچم‌های گوناگون که در هیات‌های عزاداری به کار می‌رود، تنها نماد و نشانه به شمار می‌آیند و هیچ‌کدام از اینها در زمان واقعه کربلا در دست هیچ لشکری نبوده‌اند. استفاده از پرچم‌های زینت‌ داده شده به‌ نام اهل بیت در عزاداری‌ها و هیات‌های مذهبی اما همیشه وجود داشته و مردم هم از گذشته تا امروز حرمتی زیاد برای آن قایل بوده‌اند. بسیاری از این پرچم‌ها و علامت‌ها با هنرهای دستی تزیین شده‌اند که ارزشی زیاد به آنها می‌دهد. هنوز هم پس از گذشت ٥٠٠‌سال از دوره صفویه، اصفهان بزرگترین مرکز ساخت علامت‌ برای دسته‌های مذهبی است و علامت‌های فاخر به دست استادکارهای شناخته‌شده اصفهان ساخته و پرداخته می‌شوند.

 

علامت‌ها و حتی پرچم‌های دست‌دوزی شده، با نمادهای گوناگون، ازجمله با بهره‌گیری از حیواناتی چون شیر و پرنده‌های گوناگون و نیز با برخی شکل‌های هندسی زینت داده شده‌اند. هر کدام از این اجزا نماد چه چیزی به ‌شمار می‌آیند؟

حاج‌جواد جوادی: شاه‌‌تیغ بزرگ را که در وسط علامت قرار دارد به سر امام‌حسین(ع) تشبیه کرده‌اند. ٢ اژدها یا دهان اژدر نماد سرنیزه‌ها به شمار می‌آیند که تیغه بزرگتر یا همان شاه‌تیغ را در برگرفته‌اند. هر علامت می‌تواند ٣تیغه، ٥ تیغه، ٧تیغه، حتی تا ٢١تیغه به‌طور معمول باشد. تیغه‌های دیگر که دو سوی شاه‌تیغ به گونه قرینه جای می‌گیرند، اصطلاحا وزیر نام دارند. هرکدام از این تیغه‌ها هم نمادی از یکی از شهدای کربلا به شمار آمده، بسته به نیت سازنده، می‌توانند نمادی از رقیه(س)، حضرت اباالفضل(ع) و علی‌اکبر(ع) باشند. روی این تیغه‌ها معمولا نام‌های این بزرگواران یا ذکر اهل بیت نوشته می‌شود. روی علامت، از حیوان‌هایی که هر کدام نمادی‌اند، بهره گرفته می‌شود. خروس، نماد اذان‌گویی است. پیامبر به وسیله رخ، یا ملائکه یا «براق» که سری شبیه انسان و بدنی شبیه اسب یا پرنده دارد، به عرش رفت که نمادی از آن را در علامت‌ها داریم. طاووس پرنده‌ای است که وقتی پیامبر نماز می‌خواند، برای او با پرهای زیبایش سایه‌بانی درست می‌کرد. کبوتر، نشان صلح و آزادی است. فاخته همان پرنده‌ای است که خبر واقعه کربلا را به مدینه برد. شیر حیدر، نماد قدرت و شجاعت است.

عبدالرضا تیموری: روی پرچم‌ها به‌ویژه پرچم‌های دست‌دوز هم برخی از این نمادها در کنار نام ائمه(ع) دیده می‌شود. همچنین روی علامت، نمادهای دیگر هم به‌کار می‌رود. مثلا ٢ گنبدی که در دو سوی برخی علامت‌ها وجود دارد، نماد بین‌الحرمین است. صندوقچه‌های چهارگوش و شش‌گوشه‌ای به نشان ضریح مطهر ائمه به‌ویژه ضریح شش‌گوشه روی علامت وجود دارد. 

 

این نمادها و نشانه‌ها چگونه و با چه تفسیری روی این شاسی علامت جای می‌گیرند؟

حاج‌جواد جوادی: اینها نمادی از واقعه کربلا و حاشیه‌هایی‌اند که به آن مرتبط است. این علامت همیشه پیشقراول دسته‌های عزاداری است و مردم پشت‌ سر همه این نمادها حرکت می‌کنند.

عبدالرضا تیموری: خیلی‌ها این علامت را به کشتی نوح به‌عنوان کشتی نجات تشبیه می‌کنند که نماینده‌ای از حیوانات روی آن حضور دارند. این کشتی اما از جنس کشتی کربلایی است و نمادهایی از وقایع کربلا را روی خود دارد.

 

با این نمادها چگونه آشنا شدید؟ آیا امروزه همه کسانی که در هیات‌های مذهبی پشت سر این علامت راه می‌روند، آنها را به خوبی می‌شناسند؟

حاج‌جواد جوادی: اینها ره صد ساله‌ای است که جوان‌های امروزی می‌خواهند در یک شب بروند. ما همه اینها را سینه به سینه از پدران‌مان شنیده‌ایم و آن را به پس از خودمان منتقل می‌کنیم. البته تجربه‌های خود را هم به آن می‌افزاییم.

عبدالرضا تیموری: قدیمی‌ترها بیشتر با این نمادها آشنایی دارند. من فکر می‌کنم برخی از جوان‌های امروزی فقط به دنبال چشم‌ و هم‌چشمی‌اند، حتی به خودشان زحمت نمی‌دهند این علامت را بشناسند. شناخت همه ‌اینها، موجب می‌شود افراد حرمتی زیاد برای آن قایل شوند. نه این‌که بخواهند خرافات را با عزاداری در هم بیامیزند که برای تلفیقی از هنر ایرانی اسلامی و نمادهای مذهبی احترام و حرمت قایل شوند. اینها از گذشته تا امروز بسیار تفاوت کرده است.

از آداب حمل این علامت‌ها در گذشته چه نکته‌هایی می‌دانید؟

عبدالرضا تیموری: در قدیم برای بلند کردن علامت‌ها، از سادات و پیشکسوت‌ها کمک می‌گرفتند. ٢ نفر، ٢ سمت علامت را نگه می‌داشتند و با ذکر صلوات و ذکر ائمه، کمک می‌کردند آن پیشکسوت، علم را بلند کند. به این دلیل که مرکز ثقل این علامت‌ها وسط آن قرار دارد، فرد با حفظ تعادل می‌تواند یک علامت را به تنهایی بلند کند. روی این علامت آیه‌های قرآن حک شده است، برای همین کسی که می‌خواست علم را بلند کند باید وضو می‌گرفت. علم، دست ریش‌سفیدها و پیشکسوت‌ها بود. روی شاسی اصلی، تعدادی زنگوله کوچک آویزان می‌شد. هرچه علم سنگین‌تر حرکت می‌کرد و صدای این زنگ‌ها کمتر شنیده می‌شد، نشانه تبحر علم‌کش بود؛ این مسأله اهمیت فراوان داشت. وقتی هیاتی در روزهای محرم به میهمانی هیأت دیگری می‌رفت، رسم بود که علم‌ها را با هم جابه‌جا کنند و میزبان نیز، علم میهمان را به دوش بکشد. هنگام زمین گذاشتن، نخست، علم میهمان پایین می‌آید، سپس علم میزبان. هنگام خداحافظی هم ابتدا علم میهمان بلند می‌شود. علم‌ها پایه‌ای آهنی دارند که آنها را روی زمین نگه می‌دارد. برای بلندکردن آن اما از دسته‌های چوبی جداگانه‌ای که زیر علم قرار می‌گیرد، بهره می‌برند. 

 

این علم‌ها و نشانه‌های مذهبی، گویا سبب خیر هم بودند و در گذشته صلح‌ها و آشتی‌های فراوان، پای آنها در تکیه‌ها و حسینیه‌ها انجام می‌شد.

حاج جواد جوادی: همین‌طور است. به جز در زمان‌هایی که از این علم‌ها، پرچم‌ها و علامت‌ها در دسته‌های عزاداری استفاده می‌شود، آنها را در گوشه‌ای از تکیه یا حسینیه می‌گذاشتند تا در مراسم‌ بعدی آن را پیشقراول دسته کنند. وقتی بزرگان یک مسجد و حسینیه می‌خواستند تصمیمی مهم بگیرند یا میان ٢ نفر صلح و آشتی برقرار کنند، گوشه‌ای از حسینیه، پای همین پرچم‌ها و علامت‌ها می‌نشستند. درواقع از حرمت همین علامت‌ها و پرچم‌ها برای رفع گرفتاری‌ها و از میان بردن کدورت‌ها یاری می‌گرفتند. گونه‌ای از علامت‌های یک تیغه وجود دارد که به اصطلاح به آنها «طوق» می‌گویند. نشستن پای این طوق‌ها و حل‌کردن مشکلات، از قدیم رسم بوده است. «پاطوق نشستن» اصطلاح معروفی در هیات‌های مذهبی بود. فکر می‌کنم لفظ «پاتوق» امروزی بی‌ربط به این «پاطوق»نشینی و گردهمایی در کنار علم و علامت‌ها نباشد.

عبدالرضا تیموری: روی علم‌ها و علامت‌ها را پیش از حرکت درآوردن، با پارچه‌ها و شال‌های سبز و سیاه و همچنین ترمه‌های دست‌دوز تزیین می‌کنند. مردم به حرمت نام‌هایی که روی این پارچه‌ها نوشته شده و به حرمت عزاداری امام حسین(ع) برای این کتیبه‌ها ارزشی زیاد قائل‌اند. از قدیم رسم بود اگر کسی حاجتی داشت، دعا می‌کرد و گوشه شال‌های علامت را می‌بوسید یا از زیر شال‌ها رد می‌شد و دعا می‌کرد. دسته عزاداران هم برای هر کس که نذر و حاجت داشت، دعا می‌کرد و «یا‌حسین(ع)» می‌گفت.

 

وزن هر کدام از این علامت‌ها و پرچم‌ها چه اندازه بوده و از گذشته تا کنون آیا تغییرهایی داشته است؟

حاج‌جواد جوادی: علامت‌ها بسته به تعداد تیغه‌ها، وزن متفاوت داشته‌اند. دست‌ساز یا صنعتی‌بودن هم موجب تفاوت‌هایی در وزن علامت می‌شده است. امروز هم اینگونه است. یک علامت پنج‌تیغه معمولا حدود ١٠٠کیلو وزن دارد. کتل‌ها و پرچم‌ها هم بسته به جنس پارچه و اندازه و بلندی و قطر چوب آن، وزن‌هایی گوناگون دارند. قدیم چون ریش‌سفیدها و افراد بالای ٥٠ ‌سال علامت و علم را بلند می‌کردند، علم‌ها کوچکتر و سبک‌تر از امروزی‌ها بودند. امروزه چون جوان‌های زیر ٣٠‌ سال بیشتر به سراغ اینها می‌روند، علم‌ها را سنگین‌تر هم می‌سازند.

 

بزرگترین علامتی که تاکنون ساخته شده، چند تیغه بوده و چه وزنی داشته است؟ درباره چنین   علامت‌هایی آیا شنیده‌اید؟

عبدالرضا تیموری: من تا علامت ٧١تیغه هم شنیده‌ام اما به‌طور معمول بیش از ٢١تیغه نمی‌سازند، چون وزن خیلی زیاد پیدا می‌کند و دیگر نمی‌توان آن را حرکت داد و بیشتر جنبه نمایشی دارد. بلندکردن و حفظ تعادل این علامت‌ها کاری سخت است. پرچم‌های خیلی بزرگ هم که چوب‌های بلند و قطور دارند، باید با کمک چند نفر بلند شود. از قدیم به دلیل ارادت مردم و حرمتی که برای پرچم‌ها و علامت‌ها قایل بودند، زمین‌افتادن آن را بد می‌دانستند. اگر پرچمی از دسته عزاداری در دست کسی به زمین می‌افتاد، آن فرد باید برای دسته قربانی نذر می‌کرد. طبیعی است که علم و علامت هرچه سنگین‌تر باشد، قیمت آن هم بیشتر است. مثلا یک علامت ٥تیغه در این کارگاه که نیمه‌صنعتی است، حدود ١٣‌میلیون تومان قیمت دارد. اگر قرار باشد روی آن نقره‌کوبی و طلاکوبی هم شود، قیمت خیلی بیشتر می‌شود.

 

کارگاه‌های ساخت علامت در دهه‌های اخیر آیا رونق داشته یا استفاده از این علامت‌ها در دسته‌ها کم شده است؟

حاج‌جواد جوادی: اینجا هنوز مخاطبان خود را دارد. از شهرهای گوناگون برای خرید علامت به اینجا می‌آیند. علامت‌های طلاکوب و نقره‌کوب زیاد در اینجا ساخته می‌شود. در قدیم در یک کارگاه که همه کارها به کمک دست انجام می‌شد تا ٦ ماه برای ساخت یک علامت ٧تیغه وقت می‌گذاشتند اما امروز من به کمک تجربه، علم، صنعت و نیروی ماهر، علامت را در یک هفته آماده می‌کنم. در تهران از همان نیم‌قرن پیش در این خیابان چند علامت‌سازی قدیمی وجود داشت که هنوز هم هستند. یکی دو علامت‌سازی هم نزدیک میدان خراسان و محله تیردوقلو وجود دارد. وجود اینها نشانه رونق و طرفدار داشتن علامت‌ها و علم‌های عزاداری است.

 

از علامت‌هایی که در دسته‌های عزاداری دیده یا جابه‌جا کرده‌اید، خاطره‌هایی دارید؟

حاج‌جواد جوادی: من ٣٦٥ روز ‌سال در این کارگاه‌ام. حتی روزهای عاشورا هم‌چون مردم برای سفارش علامت به اینجا می‌آیند، باید در کارگاه باشم. برای همین، بیشتر با مشتری‌ها خاطره دارم. افرادی پا به این مغازه می‌گذارند که به عشق اهل بیت(ع) و به دلیل عقایدی که دارند، برای ما احترام زیادی قایل‌اند. دیدن این افراد همیشه مرا به کاری که می‌کنم بیشتر امیدوار می‌سازد.

عبدالرضا تیموری: من و حاجی دقیقا به واسطه همین کارگاه و کاری که ایشان انجام می‌دهند با هم دوستی چندین و چندساله پیدا کرده‌ایم. کم ندیده‌ام مشتری‌هایی که احترام فراوانی برای حاجی قایل‌اند و همیشه دست و پیشانی او را می‌بوسند.

 

آیا ساخت علم و علامت هم آدابی دارد؟

حاج‌جواد جوادی: بله، از قدیم رسم بود علامت‌سازها بدون وضو کار را شروع نمی‌کردند. دلیل این کار هم استفاده از آیه‌های قرآن روی کتیبه‌ها و کنده‌کاری‌های فلزات بود. من همیشه می‌کوشم وضو داشته باشم. همان‌طور که بلندکردن و حمل علامت، آداب دارد، ساخت و پرداخت آن هم باید سر قاعده و قانون باشد. مثلا هیچ علامتی را نمی‌بینید که تعداد تیغه‌های آن زوج باشد. تیغه‌ها همیشه فردند. علت این ترتیب، آن است که شاه‌تیغ در وسط قرار می‌گیرد و بقیه تیغه‌ها قرینه هم، دو سوی شاه‌تیغ. در ساخت علامت، ترتیبی وجود دارد که باید رعایت شود. ساختن علامت را از شاه‌تیغ شروع می‌کنند و سرانجام دو سوی شاسی را با «دهان اژدر» به پایان می‌برند. اینها همه سینه‌به‌سینه از بزرگان و استادان به ما نقل شده است.

عبدالرضا تیموری: گاهی برخی رفتارها را می‌بینیم گله‌مند می‌شویم. برخی از مردم سر ناآگاهی، حرمت خیلی‌ چیزها را از بین می‌برند. رسم بود ریش‌سفیدها، پهلوان‌ها و ورزشکارها سراغ علامت و علم می‌رفتند و آنها را بلند می‌کردند. قدیم، علم‌گردانی کار پهلوانان بود نه لات‌ها اما الان در برخی جاها علامت اسباب تفریح جوان‌ها شده است. قدیم استفاده از این علامت‌ها حرمت زیادی داشت. کسی پیشاپیش آن قدم برنمی‌داشت. کسی که علم را برمی‌داشت تسبیح خدا را می‌گفت و وسط دسته عزاداری از روی عصبانیت یا هر دلیل دیگری، هر حرفی را به زبان نمی‌آورد. همه حتی سلسله‌مراتب بلندکردن علم را رعایت می‌کردند. تا هنگامی که یک بزرگتر می‌خواست آن را بلند کند، کوچکتر به میدان نمی‌آمد. برخی از این حرمت‌ها اما این روزها کم‌رنگ شده است. کاش حواس جوان‌ها به این چیزها بیشتر باشد.

نویسنده : مرضیه موسوی

منبع: روزنامه شهروند

 

تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر