( 4.4 امتیاز از 2175 )

جامعه امروز لبنان، حزب الله و سید حسن نصرالله در گفت‌وگو با حجت‌الاسلام محمد رضا زائری

عصر شیعه: با توجه به حضور چهار، پنج ساله علمی و فرهنگیتان در لبنان لطفاً تحلیل خودتان را از جامعه امروز لبنان بیان بفرمایید.

لبنان یک کشور خیلی خاص و متفاوتی است و تقریباً شاید بتوان گفت که ویژگی‌های منحصر به فردی دارد. با این حال با توجه به اینکه قبل از این چهار،پنج سال هم که مشغول مطالعه در مورد لبنان بودم و ارتباطاتی هم داشتم فکر می‌کنم باز هم نمی‌توانم بگویم جامعه لبنان را می‌شناسم. حتی کسانی که از برخی دیپلمات‌های غربی در لبنان مطالبی نقل کرده‌اند به چنین نکته‌ای اشاره کرده‌اند که به راحتی نمی‌توان این کشور را شناخت.

دلیلش چیست؟

یک بخشش مربوط می‌شود به ساختار ژئوپلتیک، ترکیب جمعیتی و پیشینه تاریخی که در واقع در ذات این کشور است. بخشی هم به شرایط فعلی لبنان و دخالت‌ها و عوامل متعددی که در آن نقش بازی می‌کند، برمی‌گردد به دلیل اینکه عوامل تأثیرگذار و تعیین کننده در برخی کشورها کاملاً واضح و مشخص و خیلی ساده است. مثلاً کشوری که با یک بافت ساده و یکنواخت بدون پیچیدگی، بدون مذاهب مختلف، قومیت‌های متفاوت، عواملی که در آن کشور ممکن است، تأثیرگذار باشد عوامل روشنی هستند.

کشوری مثل لبنان که 18 طایفه و مذهب متفاوت داشته و همه جای کشور در معرض تاخت و تاز عوامل خارجی است، جمعیتی تقریباً بین 4 تا 5 میلیون دارد که سه تا چهار برابر این جمعیت خارج از کشور زندگی می‌کند، این عوامل مجموعاً باعث می‌شود که لبنان را بهشت جاسوسان لقب بدهند. یا اینکه شما می‌بینید همه ابرقدرت‌ها در اینجا دنبال منافعشان هستند.

همه این عوامل سبب شده تا یک فضای متفاوتی به وجود بیاید و تا کسی به جهت تاریخی و سوابق و پیشینه این مذاهب را نداند و تاریخ لبنان را مطالعه نکند و دقیق نشناسد، فرهنگ و عناصر فرهنگی مردم لبنان را نشناسد و شرایط جغرافیایی منطقه و حساسیت‌های موجود را درست درک نکند، تا وقتی با چهره‌های اثرگذار در این منطقه و موضوع آن آشنا نباشد، تا وقتی که جریان‌های خارجی مؤثر در لبنان را تعقیب نکند نمی‌تواند بگوید من شناخت کاملی داشته یا می‌توانم تحلیل کاملی ارائه بدهم یا آینده را پیش‌بینی کنم.

ببینید لبنان یک چهارراهی است از فرهنگ‌های مختلف و کشور بزرگی هم نیست، لذا فرودگاهش یک فرودگاه بین‌المللی است که فقط پرواز خارجی دارد. چون سراسر این کشور از بالا تا پایینش را شما شاید بتوانید در دو ساعت طی کنید. یک فرودگاه بیشتر ندارد و کسی که واردش می‌شود دارد می‌رود به قاهره و کسی که از آنجا خارج می‌شود از پاریس آمده است یا کسی که وارد فرودگاه می‌شود دارد می‌رود به لندن یا کسی که از آن بیرون می‌آ‌ید دارد از قطر برمی‌گردد، لذا این فضا و محیط متنوع فرهنگی و آزادی‌های نسبی موجود، شرایطی را به وجود آورده که در واقع آنجا را تبدیل به تقاطع فرهنگ‌های متفاوت و جریان‌ها و فضاهای مختلف کرده و همچنین از دانشگاه‌های فرانسوی و امریکایی بیروت که دو جریان کاتولیک و پروتستان آن را تأسیس کرده‌اند گرفته تا مؤسسات متنوع نشر، مطبوعات مختلف، کانال‌های مختلف تلویزیونی که خودش یک بحث مستقلی است که در لبنان راه‌اندازی می‌شود. حتی اگر ما بحث اعتقادی و مذهبی خودمان را در نظر بگیریم اولین جایی که در دنیا تشیع منتشر شده است.

البته بعد از منطقه عربستان و حجاز که محل دعوت اسلامی و بعد از غدیر خم، لبنان است و خود پیشینه ارتباطات اعتقادی مذهبی و فرهنگی ایران و لبنان خودش یک موضوع بسیار مهم، مستقل و مورد بحثی است. ارتباطات گسترده متقابلی که همچنان هم وجود دارد و حفظ شده است.

پس این چهارراه و تقاطع مذاهب و ادیان به تعبیر حضرتعالی دارای پیشینه عمیق تاریخی بوده و به وجود آمده دوران معاصر نبوده و اینکه این منطقه از جهان محل بروز ظهور انبیای الهی و تمدن‌های مختلف و متنوعی نقش مهمی در ویژگی جایگاه امروزی لبنان دارد؟

حتی در تاریخی نقل و معروف است اولین جهانگرد دنیا و اولین کسی که راه افتاده است برای گشتن مناطق دیگر از فینیقی‌ها بوده و در واقع از این منطقه به راه افتاده است. خود موقعیت جغرافیایی و حساسیت این منطقه طبیعتاً این شرایط را ایجاد کرده است.

با توجه به توضیحات شما از پیشینه تاریخی لبنان الان وضعیت کنونی حزب الله را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

من فکر می‌کنم در بررسی وضعیت فعلی حزب الله دو نکته معمولاً مورد توجه قرار نمی‌گیرد و همین باعث می‌شود که تحلیل، خیلی تحلیل عمیقی نباشد، نکته اول پیشینه تاریخی شیعه در تاریخ معاصر لبنان است. لااقل در دهه‌های اخیر و صد سال اخیر به طور خاص به نظرم اگر ما این پیشینه را در نظر بگیریم چه از سده‌های گذشته، از قلع و قمع‌ها، کشتارها، سختی‌ها و فشارها و همه عواملی که باعث شده است در طول تاریخ شیعیان به رغم دارا بودن جمعیت بالا و زیاد مورد ظلم و ستم باشند.

الان جمعیت شیعیان چه تعداد است؟

به دلیل همین حساسیت‌هایی که وجود دارد اجازه داده نمی‌شودکه سرشماری رسمی صورت بگیرد، اما به صورت غیر رسمی و تقریبی 40 درصد جمعیت لبنان را شیعیان تشکیل داده و بقیه جمعیت را 17 طایفه دیگر از فرقه‌های مختلف مسیحی و سنی، ارتدوکس مارونی، دروزی، اهل سنت و...

عرض می‌کردم که جمعیت شیعه در طول تاریخ، جمعیت غالب لبنان بوده منتها همیشه مورد ظلم بوده‌اند، حتی به جهت تاریخی همین شرایط سیاسی، اجتماعی باعث می‌شود شیعیان جزو گروه‌هایی باشند که به قله کوه‌ها پناه برده‌اند. عمده روستاها و مناطق شیعی غیر از برخی مناطق خاص در جنوب، معمولاً در تاریخ درکوه‌ها بوده است. جایی که از دسترس سربازان عثمانی دورتر باشد، کمتر در معرض آسیب و کشت و کشتار و قلع و قمع قرار بگیرند و همین قضایا باعث می‌‌شود به مرور مناطقی مانند کسروان و جبیل حتی طرابلس از شیعیان خالی شود. امروز طرابلس کاملاً یک شهر سنی‌نشین است؛ مانند سامرای عراق در حالی که در سفرنامه ناصر خسرو هست که از جمعیت شیعیان طرابلس و اوصافشان حرف می‌زند.

این مناطق به مرور خالی شده‌اند. من فعلاً می‌خواهم در مورد دهه‌های اخیر صحبت کنم. وضعیت اسفبار و بسیار بد و نامناسب شیعیان از حیث اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی را اگر در نظر بگیریم آن وقت متوجه می‌شویم که یک کسی مثل امام موسی صدر چه نهضت عظیمی را ایجاد کرده‌که این اقلیت به یک معنا مورد ظلم ضعیف را هویت داد، استقلال داد، قدرت داد و موقعیت ایجاد کرد. شیعیانی که به رغم دارا بودن همه امکانات و موقعیت‌ها، توان‌ها و قدرت‌ها در بهترین حالت تصوری که از آینده خودشان داشتند یک کارگری که کارش بسیار سطح پایینی بود و اینکه اصلاً در بسیاری از جاها اجازه تردد نداشتند از لحاظ اجتماعی پایین‌ترین شرایط را در نظر می‌گرفتند حالا اینها به جایی رسیدند که هویت مستقل پیدا کردند. بعد انقلاب اسلامی آنچه رخ داد در واقع یک قوت قلب و یک نیروی بسیار قوی برای شیعیان ایجادکرد و چون در لبنان همه این گروه‌ها و اقلیت‌ها وابسته‌اند به قدرت خارجی مثلاً فرض کنید اهل سنت توسط مصر و در شرایط فعلی به طور خاص توسط عربستان مورد حمایت و هدایت‌اند، از طرف دیگر مسیحیان از طرف فرانسه و واتیکان ودر شرایط فعلی به طور خاص از طرف امریکا مورد حمایت هستند. شیعیان باز پشتوانه‌شان ایران است و حمایت‌های معنوی و مادی ایران. این وضعیت کلی لبنان است، اینطور نیست که ایران گاهی به لبنانی‌ها کمک می‌کند و این تصوری که در ایران وجود دارد که فقط ایران کمک می‌کند و دیگر هیچکس آنجا کاری ندارد، نیست. اصلاً لبنان جایی است که همه سهم خودشان را دارند پرداخت می‌کنند. در واقع امریکا به مراتب بیشتر از ایران دارد کمک می‌کند، عربستان سعودی به مراتب بیشتر از ایران دارد کمک می‌کند. من از این متأسف می‌شوم که ما اینها را به مردم نمی‌گوییم اگر حجم کمک‌ها و سرمایه‌گذاری‌هایی که در واقع از دیگر کشورها در مقابل ایران دارد صورت می‌گیرد و عمدتاً‌ هم اینها جریان سیاسی دارد، این اگر مطرح شود ذهن مردم ما خیلی روشن می‌شود، متأسفانه این را کسی نمی‌گوید با این تفاوت که کمک ایران عمدتاً فرهنگی و اجتماعی است در حالی که آنها عمده کمکشان سیاسی و نظامی است. بعد از انقلاب اسلامی و به طور خاص بعد از تشکیل حزب‌الله یک فضای جدیدی در لبنان ایجاد شده است. این نکته اول که به نظرم خیلی باید به آن توجه کرد. نکته دوم هم اینکه قدرت و حمایت خارجی که رقبای حزب‌الله از آن بهره‌مند هستند، این اگر به درستی مطرح شود آن وقت هر کار کوچک حزب‌الله خیلی بیشتر به چشم می‌آید. ما گاهی در مورد لبنان طوری صحبت می‌کنیم که انگار در لبنان هیچ‌کس غیر از حزب‌الله وجود ندارد و فقط اینها مشغول فعالیتند. نه، شما ملاحظه کنید جاسوس‌هایی که اسرائیل در مناطق نفوذ حزب‌الله داشته است،‌ جاسوس‌هایی که در مناطق مختلف لبنان داشته است، جاسوس‌هایی که به‌رغم عملکرد بسیار قوی حزب‌الله اما اینها تا پشت در اینها حضور داشتند. همین نکته به تنهایی وضعیت سخت حزب‌الله را نشان می‌دهد. الان حزب‌الله در شرایطی فعالیت می‌کند که اولاً یکدست نیست، در روستاها و شهرها، مسلمان، مسیحی، مارونی و دروزی کنار هم دارند زندگی می‌کنند. ثانیاً جریان شیعی فقط حزب‌الله نیست، گروه‌های دیگر شیعی که حمایت‌هایی حتی از عربستان دارند در این وضعیت حزب‌الله مشغول کار هستند. در وضعیتی که هواپیماهای جاسوسی امریکا و اسرائیل با آزادی تمام هر روز بالای سرشان تردد می‌کنند، در وضعیتی که هر آن ممکن است اتفاقی بیفتد که مثل یک بشکه باروت کمترین کبریتی می‌تواند کل کشور را به آتش بکشد. اگر ما این دو نکته مهم را در نظر بگیریم، آن وقت هر کار کوچک حزب‌الله خیلی به چشم خواهد آمد. با این حال و به‌رغم همه مشکلات، سختی‌ها و حساسیت‌های مذهبی وضعیت بسیار آشفته فرهنگی و اجتماعی، حزب‌الله توانسته به جایی برسد که از آن وضعیت پراکنده و آشفته و نابسامان شیعی در زمان مثلاً 50 سال پیش از این، امروز به‌عنوان یک جریان غالب شیعی به جایی رسیده است که در معادلات مختلف لبنان تعیین‌کننده است. از جهات فرهنگی و اجتماعی گرفته تا مسائل سیاسی، داخلی و بین‌المللی.

این تأثیرات از بعد فرهنگی و اجتماعی به چه شکل و روشی است، چون متأسفانه اینها هم از آن نکات مغفول مانده است که در داخل همگان فکر می‌کنند حزب‌الله مدام در حال جنگ نظامی است و اصلاً با چنین اموری سروکار ندارد؟

من فکر می‌کنم بزرگ‌ترین کاری که حزب‌الله انجام داده این است که تصویری از شیعه در لبنان و به تبع آن در جهان به وجود آورده که به بازسازی و شفاف‌سازی آن خیلی کمک کرده است. به‌عنوان مثال این پیمان بسیار مهم، حساس و استراتژیک حزب‌الله و جریان آزاد ملی به رهبری میشل عون و این جریان از مسیحیت را معمولاً همه از ناحیه سیاهی نگاه می‌کنند ولی من معتقدم زیرساخت این پیمان جنبه فرهنگی و اجتماعی آن است. یعنی در مناطقی که تصور می‌شده که همیشه مسلمانان با مسیحیان در حال جنگند، شیعه آمده به‌عنوان ویترین و جلودار جریان‌های اسلامی با یک جریان پرقدرت مسیحی در لبنان پیمان بسته و ظاهر پیمان هم سیاسی است و زمینه و عقبه پیمان کاملاً جنبه فرهنگی و اجتماعی دارد. آقای نصرالله در بعضی مصاحبه‌هایش در مورد گفت‌وگوی اسلام و مسیحیت به جهت اعتقادی و نظری اشاره کرده و متأسفانه ما خیلی به آن توجه نکرده‌ایم این مطلب را بگیرید تا روابط اجتماعی این مردم. در بیروت وقتی نمایشگاه محصولات کشاورزی و خدمات خانگی برپا می‌شود شما می‌بینید زنان مسلمان و مسیحی کنار هم در غرفه‌ها نمایشگاه را اداره می‌کنند.

این اتفاق بسیار بزرگی است. در خیلی از جاها، بسیاری از جشن‌ها و برنامه‌ها را مسلمانان و مسیحیان با هم اداره می‌کنند. همین جریان، شاعران و نویسندگان برجسته‌ای دارد که در مدح امیرالمؤمنین و سیدالشهدا شعر و سرود و کتاب و تألیفات دارند، در مجالس شیعیان در روز عاشورا می‌آیند، شرکت می‌کنند و شعر می‌خوانند، این اتفاق به نظر من اتفاق بزرگی است. خود تلویزیون المنار به تنهایی کاری کرده و تصویری از شیعه به‌عنوان یک جریان معقول و پیرو اهل بیت به معنای اسلام حقیقی که مبنایش عقلانی و اعتدلال در مشی و منش و احترام حفظ حقوق دیگران است را به نمایش گذاشته که این تجلی کار المنار است. معارف اهل‌بیت اینگونه منتشر می‌شود؛ چه در بعد داخلی و چه در بعد خارجی. حتی به‌رغم اینکه بسیاری از افراد به دلیل وابستگی‌‌های سیاسی، طایفه‌ای و مذهبی نمی‌توانند به طور صریح و علنی مواضعشان را ابراز بکنند اما در دل و قلب‌هایشان علناً ابراز می‌کنند که نظرشان این است که حزب‌الله می‌گوید. مثلاً همین سریال‌های یوسف پیامبر، مریم مقدس و اصحاب کهف با استقبال بسیار خوب تمام جریانات مواجه شده، این معارف از این طریق به آنها منتقل می‌شود.

جریانی که از انقلاب اسلامی و نهضت حضرت امام(ره) و الان با رهبری حضرت آقا با تدبیر و هدایت بسیار هوشمندانه دارد پیش می‌رود. این جریان به لحاظ فرهنگی و اجتماعی کارکرد بسیار پیشرفته‌ای داشته است. به‌رغم همه موانعی که همیشه وجود داشته است. ببینید یک خواننده زن مسیحی می‌آید و پیام آقای نصرالله را می‌خواند و بعد هم همسرش می‌رود پیش آقای نصرالله و پیغام این خانم را می‌برد و می‌گوید که من می‌دانم آقای نصرالله این ترانه را گوش نمی‌کند ولی آرزویم این بود که ایشان این ترانه را بشنوند. آقای نصرالله هم متقابلاً هدیه‌ای برای ایشان می‌فرستد.

این فرهنگ است که در لبنان و از طرف حزب‌الله جاری شده با توجه به آن حجم گسترده تبلیغاتی که برای جنگجو نشان دادن شیعه می‌شود. مدارس حزب‌الله تحت عنوان المهدی و المصطفی خودش موضوع بسیار جدی و قابل ملاحظه‌ای است و حرکات فرهنگی مشابه تحت عنوان مؤسسات مختلف،‌ جریان ادبی متأثر از نهادهای فرهنگی جمهوری اسلامی امروز اینها حتی به فیلمسازی، برنامه‌های کامپیوتری، سایت‌های مختلف، تولید داستان، قصه کوتاه، انواع و اقسام فعالیت‌های متنوع هنری. این روابط در طول تاریخ متقابل بوده است. یک خبرنگار خارجی قبل از جنگ 33 روزه گفته بود من هنگامی که در کوچه‌های ضاحیه قدم می‌زنم احساس می‌کنم در کوچه‌های قم راه می‌روم.

این وحدت بی‌نظیر میان جریان حزب‌الله و مسیحی، جریان آزاد ملی میشل عون نشأت گرفته از چیست؟ آیا مقطعی و اختصاص به همین دوران اخیر داشته یا دارای پیشینه تاریخی‌ است؟

بخشی از آن ریشه‌های تاریخی دارد. منتها تهدیدات و عوامل منفی بسیار بیشتر از آن ریشه‌های تاریخی است. تمام تلاش‌ها برای نفی این قصه است. با توجه به دادگاه رفیق‌حریری و اقدامات خصمانه امریکا و اسرائیل،‌شما ببینید اگر این پیمان نبود قضیه چقدر فرق می‌کرد و الان پی به قیمت این پیمان برده می‌شود. در خود جنگ 33 روزه، مناطق مسیحی‌نشین، آوارگان شیعه مناطق جنوب و ضاحیه را پذیرایی می‌کردند به‌عنوان برادران خودشان و جالب اینکه این روابط هنوز هم وجود دارد. این پیمان به نظر من حاصل دو تا علت بسیار مهم بود. اول تدبیر خود حزب‌الله و مشخصاًً آقای نصرالله. البته به تعبیری گفت« این همه آوازها از شه بود/ گرچه از حلقوم عبدالله بود». این تدبیر داهیانه خود حضرت آقاست که در واقع در حوزه خارجی و در لبنان و در حرکت آقای نصر‌الله متمثل می‌شود و نکته دوم هوشمندی میشل عون که یک آدم بسیار دقیق، آینده‌نگر و بسیار فهیمی است. میشل عون درک کرد آینده، آینده قدرت شیعه است و متوجه شد اگر بخواهد مسیحیت را حفظ کند باید با شیعه پیمان ببندد. چون در منطقه، مسیحیت رو به ضعف است این هم عواملش متعدد است که من سراغش نمی‌روم. حالا این وسط تنها چیزی که می‌تواند این جریان مسیحی را حفظ کند، هم‌پیمانی با یک جریان پرقدرتی است که روز به روز قوی‌تر شده و به سمت آینده روشن‌تری پیش می‌رود. مضاف بر اینکه جریان میشل عون ملی‌گرا، وطن‌دوست و وطن‌خواه هستند.

ظاهر هم نشان می‌دهد این پیمان گسستنی نیست؟

خیلی تلاش کردند با تهدید و تطمیع،‌از هم پاشیده شود اما نتوانستند حتی در انتخابات اخیر به پرداخت مستقیم مالی روی آوردند ولی خوشبختانه جوابی نگرفتند.

اما می‌خواهیم از زبان شما که به عینه جامعه لبنان را دیده و لمس کرده‌اید، جایگاه آقای نصرالله را بین دوست و خصوصاً دشمن بشنویم؟

هم در داخل و هم خارج لبنان آقای نصرالله نهاد عزت و سربلندی شیعه است. یک تابلویی است که جریان فکری، اعتقادی و حتی سیاسی شیعه به پشتوانه انقلاب اسلامی را نشان می‌دهد. جریان گرایش به شیعه در مصر آنقدر زیاد می‌شود که تمام اهرم‌های سیاسی و تبلیغاتی عربستان به کار می‌افتد و بعد معلوم می‌شود در کاخ یکی از شیوخ عربستان عکس آقای نصرالله را بچه‌ها و خانواده‌اش به دیوار زده‌اند. شما ببینید در دانشگاه الازهر که کانون علی و روشنفکری اهل تسنن است عکس یک سید شیعه روحانی را در کنار عکس ناصر روی دست بالا می‌برند و این تعبیر هوشمند و زیبای حضرت آقا در مورد آقای نصرالله که از ایشان به عنوان رهبر عربی یاد کردند خیلی حساب شده بود. الان پس از سال‌ها فضای ذلت و خواری حاکم بر کشورهای عربی، جوانان عزت خواه و عزتمند تنها راه نجات خودشان را خلاصه شده در شخصیت آقای نصرالله می‌بینند که برای آنها یادآور اسطوره‌ای مثل جمال عبدالناصر است و امروز دیگر جمال عبدالناصر در کار نیست. امروز اگر هست سید حسن نصرالله شیعه است. یکی از دوستان ما در مصر نقل می‌کرد تعداد کسانی که در مصر شیعه شده‌اند ولی علنی نیست بسیار بالاتر از آن چیزی است که شما تصور می‌کنید.

من همین سال گذشته که حج مشرف بودم به عینه دیدم در افراد مختلفی که از کشورهای عربی آمده بودند این گرایش و تمایل و دلبستگی را اظهار می‌کردند. حرف من در واقع یک تقسیم بندی طایفه‌ای مذهبی صرف نیست در واقع گرایش به سمت یک وحدت اسلامی حول اهل بیت و گرایش به دوری از افراط و تفریط، گرایش به یک اعتدال منطقی برپایه مکتب اهل بیت و ادامه حقیقی سنت‌های پیامبر؛ این چیزی است که به نظر من خیلی مهم است و تمام توطئه‌هایی که در طول قرن‌ها و به طور خاص در دهه‌های اخیر برای خراب کردن این تصویر و چهره‌ از شیعه وجود داشته است و هزینه‌های میلیاردی برای این قضیه صورت می‌گیرد که بعضاً هم علنی می‌شود؛ مثل همان مطلبی که سفیر سابق امریکا در لبنان رسماً بودجه‌ای که برای خراب کردن تصویر حزب‌الله و آقای نصرالله، به کار رفته است را اعلام کرد که البته این بخشی از واقعیت است؛ بخش زیادی از آن هم اصلاً اعلام نمی‌شود. شما می‌بینید به‌رغم همه این توطئه‌ها، آقای نصرالله چنین موقعیتی دارد. حتی در خود اسرائیل مردم آنجا وقتی آقای نصرالله صحبت می‌کند بیشترین اعتماد را به ایشان دارند و وقتی نظر‌سنجی می‌کنند نصف مردم اسرائیل می‌گویند، روی حرف آقای نصرالله بیشتر حساب می‌کنیم چون هیچ وقت از ایشان دروغ و خلاف نشنیده‌اند. در داخل لبنان هم این طور است. حتی دشمنان ایشان
اظهار می‌کنند در مقابل شخصیت ایشان ما حرفی نداریم. یک مسیحی به خود من می‌گفت که من می‌دانم پاک‌ترین، صاف‌ترین، سالم‌ترین و نجیب‌ترین آدم آقای نصرالله است. معروف است در لبنان چون تزریق مالی از خارج می‌شود افراد زد و بندهایی دارند. شخصیت‌های سیاسی مسیحی، مسلمان و حتی شیعه، این افراد مثلاً پول را توی جیب خودشان می‌گذارند، حیف و میل می‌کنند و از این افتضاحات. این شخص گفت از لحاظ پاکی آقای نصرالله مو لای درزش نمی‌رود و اصلاً هیچ گونه شک و شبهه‌ای وجود ندارد. خب چه کار کنیم که با جریانات متفاوت است و رئیسمان فلانی است و مجبوریم از او پذیرش داشته باشیم. می‌خواهم بگویم طرف به‌رغم همه اینها اعتراف به این حقیقت می‌کند. حالا چه برسد به داخل خود شیعه و جریان وفادار به حزب‌الله که این شخصیت فوق‌العاده محبوب و مورد ستایش است و انصافاً رفتار ایشان موجب این تلقی از شخصیت ایشان هم شده است. شما ببینید اگر از جهاد حرف زده خودش در صف اول میدان جهاد بوده و فرزند خودش را نثار این راه کرده است.

در حالی که فرزندان شخصیت‌های مشهور لبنان در خارج از کشور در بهترین نوع زندگی مشغول ادامه تحصیل و زندگی مرفه هستند. اگر از روابط با گروه‌های دیگر حرف زده خودش پیشقدم بوده است. گاهی به‌‌رغم اختلافات شدید، چشم پوشی کرده و ارتباط برقرار کرده‌اند. در خیلی از درگیری‌های که میان گروه‌ها به وجود آمده آقای نصرالله و دستور داده که حزب‌الله خویشتنداری کند و وارد درگیری نشود حتی اگر کشته می‌دهد تحمل کند. خب این رویکرد و عملکرد از طرف مردم دیده می‌شود و همین به مرور سبب شده که جریان شیعه و حزب‌الله خودش را تثبیت کرده، قدرت و توانمندی خودش را نشان داده و مردم اعتماد کرده‌اند. امروز همه دنیا می‌داند که اگر کسی قرار باشد از لبنان حمایت کند، حزب‌الله است. ده‌ها سال این مرز مقابل اسرائیل باز بوده و تانک‌های اسرائیلی تا خود بیروت می‌آمدند، آزادانه هر کار دلشان می‌خواسته انجام می‌دادند و برمی‌گشتند.

اردوگاه صبرا و شتیلا در جنوب نیست بلکه در قلب بیروت است. اینها می‌آمدند کشتار می‌کردند و با خیال راحت هم برمی‌گشتند. تعیین می‌کردند که چه کسی در لبنان چه کار کند و چه کاره باشد. خب امروز حزب‌الله آمده مرز را حفظ کرده و اسرائیل را شکست داده و برای اولین بار پوزه اسرائیل را به خاک مالیده و نه فقط اسرائیل، وقتی ما می‌گوییم اسرائیل یعنی امریکا، انگلیس و تمام قدرت‌های غربی و تمام جریان‌های استعماری و استکباری دنیا امروز در اسرائیل جمع شده و مستقل است. خب حزب‌الله یک گروه تنها یک مشت جوان بعضی از دوستان مجاهد حزب‌الله می‌گفتند وقتی که ما درگیر جنگ بودیم سال‌های قبل و آغاز شکل‌گیری حزب‌الله، خیلی وقت‌ها دو، روز سه روز می‌گذشت چیزی نبود ما بخوریم و به اندازه یک لقمه غذا نداشتیم، خیلی وقت‌ها از پدرمان که ممکن بود یک کارگر ساده‌ای باشد یک قران یک قران می‌گرفتیم و جمع می‌کردیم گلوله‌ای بخریم، اسلحه‌ای بخریم تا بتوانیم با اسرائیل بجنگیم. این جریان تنها و مظلوم و غریب امروز به یک چنین قدرتی رسیده است. یکی از دوستان مطبوعاتی لبنان می‌گفت سمیر جعجع پیغام داده بود که چند تا کتاب راجع به ولایت فقیه می‌خواهم بخوانم برایم منابعی تهیه کنید که من اطلاعاتم در مورد ولایت فقیه کم است. این اتفاق بزرگی است. وقتی ما می‌گوییم سمیر جعجع شما اگر تاریخ سمیر جعجع و قوات لبنانیه را در نظر بگیرید و اینکه امروز بگوید می‌خواهم در مورد ولایت فقیه بدانم این قصه، قصه جدی است، قابل مطالعه و تأمل است.

به نظر عقلانیت و سعه صدر که دو ویژگی عمده مکتب اهل‌بیت است به زیبایی هر چه تمام‌تر در ایشان متبلور شده و بروز و ظهور بسیار بالایی دارد؟

و واقع نگری و من خودم فکر می‌کنم یکی از چیزهایی که در عملکرد حزب‌الله خیلی تعیین کننده بوده و کاملاً مشهود است و آن اینکه بر اساس واقعیت موجود جلو رفته‌اند به دلیل اینکه خودشان در همین بافت زندگی کرده‌اند. آقای نصرالله در مدرسه‌ای که مشترک میان همه مذاهب بوده درس خوانده است. یعنی فضایی نبوده که از آن دور باشند در همین شهر زندگی کرده و با همین مردم رفت وآمد داشته است. در خود حزب‌الله هم که تشکیل شده از نزدیک یا با سطوح مختلف درگیر بوده و تجربه کرده است. من یک وقت خدمت ایشان همان اوایل یک سؤالی راجع به انتخابات کردم، قبل از جنگ 33 روزه و این جریانات، ایشان به یک قصه‌ای اشاره کرد و گفتند که من هنگام رأی گیری داشتم تلویزیون نگاه می‌کردم یک خانمی که بی‌حجاب بود و ظاهرش هم اصلاً به حزب‌الله نمی‌خورد با او مصاحبه کردند و بسیار جدی هم از حزب‌الله حمایت کرد و گفت رأی من برای حزب‌الله است. این تعبیر من از جمله آقای نصرالله است که فرمود خلاصه ما نمی‌توانیم اینها را نادیده بگیریم. ما وقتی از طرفداران حزب‌الله صحبت می‌کنیم همه اینها را می‌گوییم. شما ببینید امروز برادر آقای نصرالله در جنبش امل است و در یک دوره‌ای در دو جبهه و روبه‌روی هم بودند، آن هم در درگیری‌های داخلی که متأسفانه اتفاق افتاد و خیلی خوشایند نیست که در موردش صحبت شود.

الان که وجود ندارد؟

نه، الان الحمدالله به تدبیر خود آقای نصرالله، جبهه شیعه یک جبهه واحد و یکپارچه است. اینها همه باعث شده است که حرکات حزب‌الله بسیار هوشمندانه و با درایت باشد.

به چه دلیل یکباره دادگاه انگشت اتهام را در ترور رفیق حریری به سمت حزب الله گرفته تا آقای نصرالله دست به آن افشاگری کم‌نظیر بزند؟

اساساً برای اینکه به این مطلب برسیم باید ببینیم ترور حریری در چه زمانی اتفاق افتاده و چه شد که حریری را ترور کردند.

ظاهراً اول انگشت به سوی سوریه بود، بعد یکدفعه چرخید به سمت حزب‌الله؟

اساساً حریری در زمانی که داشت بیشترین همراهی را با حزب‌الله می‌کرد، ترور شد. آقای نصرالله تا به حال چند بار به این مطلب اشاره کرده که در اوج قدرت حریری که به لحاظ شخصیتی آدم بسیار برجسته‌ای بود، ترور می‌شود و اینکه ایشان به عنوان رمز و سمبل جامعه اهل سنت مطرح بود.تمام تبلیغات سیاسی به این سمت رفت که اهل سنت را با شیعه و به طور خاص حزب‌الله درگیر کنند، نتوانستند باز به دلیل تدبیر و هوشمندی حزب‌الله بهترین بهانه را پیدا کرده تا از این بهانه برای منافع خودشان بهره‌برداری کنند. به دلیل رابطه استراتژیک سوریه با ایران و حزب‌الله و اینکه این مثلث را می‌خواستند تخریب کنند، در اولین قدم رفتند سراغ سوریه. همزمان با این تهدیدات و تطمیعات و اتفاقات، مسئله هسته‌ای سوریه اتفاق افتاد. بمباران پایگاه هسته‌ای سوریه و یک اتفاقات دیگری که حالا در حاشیه‌اش رخ داد. اینجا یک مرحله‌ای است که من نمی‌خواهم واردش بشوم که شهادت شهید مغنیه هم در همین زمان صورت می‌گیرد. یک مقدار پیچیدگی و غموض و اسرار در این مرحله است که حالا شاید الان خیلی مصلحت نباشد که به آن پرداخته شده یا گمانه‌زنی شود یا احتمالاتی داده شود. سوریه از محل اتهام کنار رفت و آنها انگشت اتهام را به سمت حزب‌الله گرفتند. به جهت ترور رفیق حریری بهترین بهانه را داشتند تا در واقع جامعه جهانی را تهییج کنند و بروند به سمتی که سال‌هاست دنبال آن بوده و تا به حال نتوانسته‌اند به آن برسند و یکی از مسائلشان با رفیق حریری هم همین بود که موفق نشده بودند و رفیق حریری به آن تن نداده بود، بحث خلع سلاح حزب‌الله بود. این بهترین بهانه است و طبیعی است که آنها این بهانه را به راحتی رها نمی‌کنند.

نکته دیگری اگر باقی مانده از زبان شما می‌شنویم؟

نکته مهمی که به نظرم می‌رسد، عرض کردم و آن این است که تصویر واقعی لبنان را زمانی می‌توانیم ببینیم مثل ایران یا هر نقطه دیگری که قطعه‌های این پازل را کنار هم قرار دهیم. متأسفانه چیزی که واقعیت دارد این است که همان کاری که دیگران دارند در مورد ایران می‌کنند که یکسویه و گزینشی در ارائه اخبار عمل می‌کنند، رسانه‌های خبری ما هم در مورد لبنان گزینشی و یکسویه عمل می‌کنند یعنی نتیجه‌اش این می‌شود که در بخشی از سایت‌های اینترنتی و در بعضی از وبلاگ‌ها و منابع اینترنتی، مثلاً عکس‌هایی از لبنان مطرح شود به عنوان اینکه شما که کمک می‌کنید به لبنان ببینید به کجا دارید کمک می‌کنید در حالی که جریان وفادار به شیعه و حزب‌الله اینها نیستند. خب چرا وقتی طرف عکسی از یک کازینو مسیحی در شمال لبنان به اسم شیعیان لبنان مطرح می‌کند اینجا جوان خام و ناآگاه ما می‌‌پذیرد به دلیل اینکه خود ما واقعیت موجود را درست عرضه نکرده‌ایم.

منبع: جوان آنلاین

تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر