( 4.6 امتیاز از 1911 )

عصر شیعه - خداوند پيامبران را در بهترين جايگاه به وديعت گذارد، و در بهترين مكانها استقرارشان داد. از صلب كريمانة پدران به زهدان پاك مادران منتقل فرمود، كه هرگاه يكى از آنان درگذشت، ديگرى براى پيشبرد دين خدا به پاخاست. (خطبه 94)

خدا پيمان وحى را از پيامبران گرفت تا امانت رسالت را به مردم برسانند. ... خداوند هرگز انسان‏ها را بدون پيامبر، يا كتابى آسمانى، يا برهانى قاطع، يا راهى استوار، رها نساخت. پيامبرانى كه با اندك بودن ياران و فراوانى انكار كنندگان، هرگز در انجام وظيفه خود كوتاهى نكردند. بعضى از پيامبران، بشارت ظهور پيامبر آينده را دادند و برخى ديگر را پيامبران گذشته معرفى كردند. بدين گونه قرن‏ها پديد آمد و روزگاران سپرى شد، پدران رفتند و فرزندان جاى آنها را گرفتند. (خطبه1)

محل تولد و تربيت

قرارگاه پيامبر صلى‌الله عليه وآله وسلم بهترين قرارگاه و محل پرورش و خاندان او شريفترين پايگاه است. در معدن بزرگوارى و گاهواره سلامت رشد كرد، دلهاى نيكوكاران شيفته او گشته، توجّه ديده‏ها به سوى اوست. (خطبه 96 ) خداوند پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم را از درخت تنومند پيامبران، از سرچشمه نور هدايت، از جايگاه بلند و بى‏همانند، از سرزمين بطحاء، از چراغهاى بر افروخته در تاريكى‏ها، و از سر چشمه‏هاى حكمت برگزيد. (خطبه 108)

پيامبرى كه بهترين آفريدگان در خردسالى، و در سن پيرى نجيب‏ترين و بزرگوارترين مردم بود، اخلاقش از همه پاكان پاك‏تر و باران كرمش از هر چيزى با دوامتر بود. (خطبه 105)

خداوند پيامبرش را با نورى درخشان، و برهانى آشكار، و راهى روشن، و كتابى هدايتگر برانگيخت. خانواده او نيكوترين خانواده، و درخت وجودش از بهترين درختان است كه شاخه‏هايش راست و ميوه‏هايش سر به زير و در دسترس همگان است. زادگاه او مكه، و هجرت او به مدينة طيبه است كه در آنجا نامش بلند شد و دعوتش به همه جا رسيد. (خطبه 161)

شهادت مى‏دهم كه محمد صلى الله عليه وآله وسلم بنده خدا و فرستاده اوست. خداوند او را با دينى آشكار، و نشانه‏اى پايدار و قرآنى نوشته شده و استوار و نورى درخشان و چراغى تابان و فرمانى آشكار كننده فرستاد تا شك و ترديدها را نابود سازد و با دلائل روشن استدلال كند، و با آيات الهى مردم را پرهيز دهد و از كيفرهاى الهى بترساند. (خطبه2)

فلسفه بعثت پيامبر(ص)

خدا پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم را پس از يك دوران طولانى كه ديگر پيامبران نبودند، فرستاد: زمانى كه ميان طرفداران مذاهب گوناگون نزاع درگرفته و راه اختلاف مى‏پيمودند. پس او را در پى پيامبران فرستاد. پيامبر با تمام مخالفانى كه به حق پشت كردند و از آن منحرف گشتند به مبارزه پرداخت. (خطبه 133)

خداوند محمد صلى الله عليه وآله وسلم را به حق برانگيخت تا بندگان خود را از پرستش دروغين بتها رهايى بخشد و به پرستش خود راهنمايى كند، و آنان را از پيروى شيطان نجات داده، به اطاعت خود كشاند؛ با قرآنى كه معنى‌اش را آشكار كرد و اساسش را استوار فرمود تا بندگان عظمت و بزرگى خدا را بدانند كه نمى‏دانستند، و به پروردگار پس از انكارهاى طولانى، اعتراف كنند و او را پس از آنكه نسبت به خدا آشنايى نداشتند، به‌درستى بشناسند. خداى سبحان در كتابش بى آنكه او را بنگرند، خود را به بندگان شناساند، و قدرتش را به همه نماياند و از قهر خود ترساند. (خطبه 147)

پيامبر پارسا

پيامبر صلى‌الله عليه وآله وسلم دنيا را كوچك شمرد و در چشم ديگران آن را ناچيز جلوه داد. آن را خوار مى‏شمرد و در نزد ديگران خوار و بى‌مقدار معرفى فرمود و مى‏دانست كه خداوند براى احترام به ارزش او، دنيا را از وي دور ساخت و آن را براى ناچيز بودنش به ديگران بخشيد. از جان و دل به دنيا پشت كرد و ياد آن را در دلش ميراند. دوست مى‏داشت كه زينت‏هاى دنيا از چشمش دور نگهداشته شود، تا از آن لباس فاخرى تهيه نسازد، يا اقامت در آن را آرزو نكند. براى تبليغ احكامى كه قطع كننده عذرهاست، تلاش كرد و امت را با هشدارهاى لازم نصيحت كرد، و با بشارت‏ها مردم را به سوى بهشت فراخواند، و از آتش جهنم پرهيز داد. (خطبه 109)

پس به پيامبر پاكيزه و پاكت اقتدا كن كه راه و رسم او سرمشقى است براى اسوه‌جويان، و مايه فخر و بزرگى است براى كسى كه خواهان بزرگوارى باشد. محبوب‏ترين بنده نزد خدا كسى است كه از پيامبرش پيروى كند، و گام بر جاي قدم او نهد. پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم از دنيا چندان نخورد كه دهان را پر كند، و به دنيا با گوشه چشم نگريست. دو پهلويش از تمام مردم فرورفته‏تر، و شكمش از همه خالى‏تر بود. دنيا را به او نشان دادند؛اما نپذيرفت و چون دانست خدا چيزى را دشمن مى‏دارد، آن را دشمن داشت و چيزى را كه خدا خوار شمرده، خوار انگاشت، و چيزى را كه خدا كوچك شمرده، كوچك و ناچيز ‏دانست. (خطبه 160)

مبارزات پيامبر(ص)

در ركاب پيامبر خدا بوديم و با پدران و فرزندان و برادران و عموهاى خود جنگ مى‏كرديم. اين مبارزه بر ايمان و تسليم ما مى‏افزود و ما را در جادّه وسيع حق و صبر و بردبارى برابر ناگواريها و جهاد و كوشش برابر دشمن، ثابت‌قدم مى‏ساخت. گاهى يك نفر از ما و ديگرى از دشمنان، مانند دو پهلوان نبرد مى‏كردند و هر كدام مى‏خواست كار ديگرى را بسازد و جام مرگ را به ديگرى بنوشاند. گاهى ما بر دشمن پيروز مى‏شديم و زمانى دشمن بر ما غلبه مى‏كرد. پس آنگاه كه خدا راستى و اخلاص ما را ديد، خوارى و ذلت را بر دشمنان نازل و پيروزى را به ما عنايت فرمود، تا آنجا كه اسلام استحكام يافت و فراگير شد و در سرزمين‏هاى پهناورى نفوذ كرد. به جانم سوگند اگر ما در مبارزه مثل شما بوديم، هرگز پايه‏اى براى دين استوار نمى‏ماند و شاخه‏اى از درخت ايمان سبز نمى‏گرديد. (خطبه 56)

هر گاه آتش جنگ شعله مى‏كشيد، ما به رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم پناه مى‏برديم كه در آن لحظه كسى از ما همانند پيامبر به دشمن نزديك‏تر نبود. (حكمت 9)

در سوگ دوست

او با شكمى گرسنه از دنيا رفت و با سلامت جسم و جان وارد آخرت شد. سنگى بر سنگى نگذاشت تا جهان را ترك گفت و دعوت پروردگارش را پذيرفت. وه چه بزرگ است منتى كه خدا با بعثت پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم بر ما نهاده، و چنين نعمت بزرگى به ما عطا فرموده است. (خطبه 160)

رسول خدا در حالى كه سرش بر روى سينه‏ام بود، قبض روح گرديد و جان او در كف من روان شد. آن را بر چهره خويش كشيدم. متصدى غسلش من بودم و فرشتگان يارى‌ام مى‏كردند. گويا در و ديوار خانه فرياد مى‏زد. گروهى از فرشتگان فرود مى‏آمدند و گروهى ديگر به آسمان پرواز مى‏كردند. گوش من از صداى آهسته آنان كه بر آن حضرت نماز مى‏خواندند، پر بود، تا آنگاه كه او را در حجره‏اش دفن كرديم.

چه كسى با آن حضرت در زندگى و لحظات مرگ از من سزاوارتر است؟ پس مردم با دل بينا حركت كنيد و نيّت خويش را در جهاد با دشمن راست بداريد. سوگند به خدايى كه جز او خدايى نيست، من بر جاده حق مى‏روم و دشمنانم بر پرتگاه باطل‌اند. (خطبه 197)

همانا شكيبايى نيكوست جز در غم از دست دادنت، و بى‏تابى ناپسند است جز در اندوه مرگت. مصيبت تو بزرگ است و مصيبت‏هاى پيش از تو و پس از تو ناچيزند. (حكمت 292)

[كلام اميرالمؤمنين به هنگام غسل دادن حضرت:] پدر و مادرم فدايت اى رسول خدا! با مرگ تو رشته‏اى پاره شد كه در مرگ ديگران اين گونه قطع نشد. با مرگ تو رشته پيامبرى و فرود آمدن پيام و اخبار آسمانى گسست. مصيبت تو، ديگر مصيبت‌ديدگان را به شكيبايى واداشت، و همه را در مصيبت تو يكسان عزادار كرد. اگر به شكيبايى امر نمى‏كردى و از بى‏تابى نهى نمى‏فرمودى، آنقدر اشك مى‏ريختم تا اشكهايم تمام شود، و اين درد جانكاه هميشه در من مى‏ماند و اندوهم جاودانه مى‏شد، كه همه اينها در مصيب تو ناچيز است. پدر و مادرم فداى تو! ما را در پيشگاه پروردگارت ياد كن، و در خاطر خود نگهدار. (خطبه 235)

درود بر پيامبر
بارخدايا، اى گسترانندة زمينهاى پهن، و نگاه دارندة آسمانهاى برافراشته، و اى آفريننده دلها! شريفترين درودها و افزونترين بركاتت را بر محمد بنده و رسول خود قرار ده؛ رسولى كه ختم كنندة نبوت، و بازكننده راههاى بسته، و آشكاركننده حق بر مبناى حق است.

پيامبرى كه خروشهاى باطل را دفع، و حمله‌هاى گمراهى را شكست. چنان كه سنگينى رسالتى را كه برعهده گرفت با قدرت پيش برد، به امر تو قيام نمود و در راه رضاى تو شتافت، بدون اينكه از پيشى گرفتن بماند و در عزمى كه داشت، سستى ورزد. وحى تو را ضبط نمود، عهدت را حفظ نمود، بر اجراى فرمانت اقدام ورزيد، تا آتش دانش طلب را برافروخت و راه حق را براى اشتباهكار روشن ساخت، و دلهايى كه در فتنه‌ها و گناهان غرق شده بود، به وسيله او هدايت شد. پيامبرى كه نشانه‌هاى واضح را برپا كرد و احكام نورانى را ابلاغ نمود. او امين درستكار تو، و خزينه‌دار دانش سرّى تو، و شاهد تو در روز قيامت، و پيامبر به‌حقت، و فرستاده‌ات به سوى خلق بود.

خداوندا، جايي وسيع در سايه رحمتت براى او بگشا، و او را از خير فراوان و اجرى از فضل و كرمت مرحمت فرما. الهى، بناى او را بر بناى بناكنندگانِ فضيلت بلند گردان، و مرتبه‌اش را نزد خود گرامى دار، و نورش را كامل ساز، و او را در عوض رسالت چنين پاداش ده: شهادتش را مقبول، گفتارش را پسنديده، منطقش را عدل، و سخنش را جداكننده بين حق و باطل قرار ده.

خداوندا، بين ما و او در جايى كه زندگي‌اش نيك و نعمتش بى زوال و خواهشهايش برآورده و آسايشش فـراوان، و در منتهاى آرامش با ارمغانهاى كرامت اسـت، جمع فرما. (خطبه 89)
منبع» اطلاعات

تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر