کریمه اهل بیت, اشعار و متون ادبی

عصر شیعه ـ کرامت  هست آن جایی  که  سائل می شود پیدااگر چه دست و پـا گم می شود، دل می شود پیدا گره  از  مشهد و  قم  وا نگشته بر نخواهد گشتبرادر  خواهری  اینگونه  مشـکل  می شود  پیـــداز هر  دلــشوره  ای  دل  را  به  دریــای  تو باید زدکه  قدر  اشک  از  امواج  ساحل  می شود  پیدا دل  ایران  ز  لطف  سایه ی  خورشید مشهد گرمو قم همشیره اش چون ماه کامل می شود پیدادو  دلبر  از  جناب  حضرت  موسی بن جعفر

عصر شیعه ـ وی قبرم بنویسید جدایی سخت استاینهمه راه بیایم ،تو نیایی سخت استیوسفم رفته و از آمدنش بی خبرمسالها میشود و از پیرهنش بی خبرمروی قبرم بنویسید ندیده رفتمبا تن خسته و با قد خمیده رفتمبنویسید همه دوروبرم ریخته اندچقدر دسته ی گل روی سرم ریخته اندچقدر مردم این شهر ولایی خوبندکه سرم را نشکستند خدایی خوبندبنویسید در این شهر سرم سنگ نخوردبه خداوند قسم بال و پرم سنگ نخوردچادرم دور و برم بود و به

ادامه کریمه اهل بیت, اشعار و متون ادبی

  عصر شیعه ـمن به پابوسی تو آمده‌امشهر گلدسته‌های رنگارنگشهر قم، آشیان آل اللهشهر علم و دیانت و فرهنگ***گنبد دلگشای تو از دوردر میان مناره‌ها پیداستامتداد حضور آینه‌هادر نگاه ستاره‌ها پیداست***آه بانو، بگیر دست مراکه به جز تو مرا پناهی نیستمی‌توان با تو تا خدا کوچیدکز حرم تا بهشت راهی نیست***در پگاهی که با دو دست نیازبه ضریحت دخیل می‌بندمپر و بال دعای خود را منبه پر جبرئیل می‌بندم***بس که شب‌ها

عصر شیعه ـ برشی از یک مثنوی بلند نذر «حضرت فاطمه معصومه» سلام الله علیها: چه ماهی در شب «قم» می درخشد شجاع الدین ابراهیمی نماز دیگری آغاز کردم به سوی «شهر قم» پرواز کردم به دوش دل علم باید گرفتن به وصف «قم» قلم باید گرفتن پی ام آیید پیک یاریم- من نقیب زائران زاریم-من به دوش دل علم بردار چون من به سمت «قم» قدم بردار چون من دمادم نوحه ای از کربلاگو پیاپی «یاعلی» و «یارضا» گو که روبر «حضرت معصومه»

3 از 3